به گزارش مشرق، « یدالله جوانی» در روزنامه «جوان» نوشت:
در زمانی نه چندان دور، وقتی ملت ایران برای ملی کردن صنعت نفت قیام کرد و نهضت به راه انداخت، شاه و دولت سرسپردهاش در برابر این حرکت دست به مقاومت و مخالفت زدند. یکی از نکات مهم و قابل توجه در این مقطع از تاریخ ملت ایران، نوع نگاه حکومت به مردم است. در سال 1329 وقتی تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی پیگیر موضوع ملی شدن صنعت نفت در مجلس میشوند، آقای رزمآرا به عنوان نخستوزیر در مخالفت با ملی شدن صنعت نفت به مجلس میرود و سخنرانی میکند. «ایرانی جماعت، حتی نمیتواند آفتابه بسازد!» جملهای است که آقای نخستوزیر به عنوان دلیل برای مخالفت با طرح ملی شدن صنعت نفت بر زبان جاری میسازد. رزمآرا با صراحت میگوید، وقتی ایرانی جماعت، حتی نمیتواند آفتابه بسازد، شما چگونه میخواهید پالایشگاه را اداره کند. آیا دولتمردان در یک حکومت، بهتر از این هم میتوانند ملتی را تحقیر کنند؟ بدیهی است وقتی کارگزاران و دولتمردان در یک کشور، چنین نگاهی را به مردم خود داشته باشند، آن ملت چه سرنوشتی را پیدا میکند. ریشه بسیاری از عقبماندگیهای تاریخی ایران زمین، در همین نوع تفکر دولتمردان و حاکمان در عصر قجر و پهلوی است. انسان تعجب میکند که چگونه برخی از روشنفکران غربگرا، در تکاپو برای تطهیر رژیم پهلوی هستند. ریشه عمده وابستگیها به خارج کشور، در این تفکر و نوع نگاه به ملت است.
اما در نقطه مقابل این تفکر و نگاه تحقیرآمیز به ملت ایران، نگاه اسلامی و انسانی حضرت امام (ره) به ملت ایران است. اگر در دوران پهلوی، عبارت «ما نمیتوانیم» برای ملت صرف میشد، با انقلاب اسلامی این واژه منفی و خسارتبار برای کشور و ملت، به عبارت «ما میتوانیم» تبدیل شد. چقدر این واژه زیبا و دوستداشتنی است. عبارتی که به یک ملت، عزت بخشید و او را در میان جوامع دیگر سربلند ساخت. امام (ره) به این ملت، اطمینان داد که ما میتوانیم روی پای خود بایستیم. ما میتوانیم نیازهای خودمان را به دست خودمان تأمین کنیم. ما احتیاجی به ابرقدرتها نداریم. ما در جنگ یاد گرفتیم که چگونه باید روی پای خودمان بایستیم. اینها نمونهای از عبارتهای حضرت امام (ره) در این خصوص است. آری امام به این ملت اعتمادبهنفس داد و او را، خودباور ساخت. مردم سرزمین ما با انقلاب اسلامی، خود را باور کردند. در پرتو همین خودباوری بود که جنگ تحمیلی را ملت به دفاع مقدس تبدیل کرد. در پرتو همین خودباوری و ما میتوانیم بود که، طرحهای بزرگ صنعتی و پروژههای بزرگ عمرانی به بار نشست. در پرتو همین خودباوری مبتنی بر «ما میتوانیم» کشور در حوزه قدرت دفاعی و اقتدار موشکی، به مرحله بازدارندگی نظامی رسید. اکنون در روی کره زمین، هیچ کشوری جرئت دستاندازی نظامی به سمت ملت ایران را ندارد. اکنون هر متجاوزی میداند در صورت زدن و تجاوز به خاک ایران، باید بخورد. در پرتو همین نگاه بود که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در برابر تهدیدات امریکاییها و دیگران، با صراحت فرمودند، دوران زدن و در رفتن گذشت، اگر زدید، باید بخورید. یعنی ملت ایران میتواند به متجاوز، ضربه متقابل را محکمتر وارد سازد. در پرتو همین نگاه بود که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی خطاب به صهیونیستها، فرمودند اگر دست از پا خطا کنند، تلآویو و حیفا با خاک یکسان خواهد شد.
البته هنوز هم رگههایی از آن تفکر ما نمیتوانیم، در کشور ما سوسو میکند. ملت باید مراقب این تفکر خطرناک باشد، مردم فراموش نکردهاند که چگونه در مجلس ششم، 127 نفر از نمایندگان جریان مدعی اصلاحات، با نوشتن نامه سرگشاده به رهبری، از ناتوانی ملت و کشور در برابر تجاوز احتمالی امریکاییها دم زده، خواهان آن شدند که برای جلوگیری از اشغال ایران از سوی امریکا، همانند زمان جنگ اول و دوم، معظم له جام زهر بنوشد و از مواضع انقلابی و اسلامی عدول کند تا بدین صورت امریکاییها به ایران حمله نکنند!
بنابراین باید توجه داشت که خط انقلاب، خط نیروهای انقلابی و خط تودههای مردم، خط «ما میتوانیم» است. طی 37 سال گذشته، براساس این تفکر و اندیشهها، کارهای بزرگی انجام شده است. به انجام رسیدن پروژه بزرگ یا به تعبیری «ابرپروژه» فازهای 15 و 16 در حوزه گازی پارس جنوبی، یکی از کارهایی است که نشان میدهد حقیقتاً ایرانی جماعت میتواند کارهای بزرگ را به ثمر برساند. بیش از دو دهه پیش، امریکاییها با این تصور که با بستن راه هرگونه سرمایهگذاری خارجی در صنایع نفت و گاز ایران، این صنعت را در کشورمان با شکست مواجه خواهند ساخت، آمدند و با وضع قوانینی چون قانون «داماتو»، راه را برای ورود شرکتهای خارجی برای احداث پالایشگاه در ایران بستند. امریکاییها هرگز تصور این را هم نمیکردند که روزی، ایرانی جماعت با تکیه بر قدرت ایمان و باور به عبارت «ما میتوانیم»، بتواند پروژههایی چون فاز 15 و 16 را به پایان برساند. اما این اتفاق افتاد و ایرانیها در پرتو مدیریت جهادی و آن روح خودباوری سرچشمه گرفته از خداباوری، این کار بزرگ را انجام دادند. کاری که افتخارش، برگ زرین دیگری برای کارنامه پرافتخار سپاه پاسداران شد. تأمل در این کارنامه درخشان، نشان میدهد که از نظر پاسداران، «ما نمیتوانیم» در فرهنگ پاسداری راه ندارد. فرهنگ پاسداری، فرهنگ «ما میتوانیم» است. رمز و راز بسیاری از دشمنیها با سپاه را باید در همین فرهنگ سپاه جستوجو کرد.
در زمانی نه چندان دور، وقتی ملت ایران برای ملی کردن صنعت نفت قیام کرد و نهضت به راه انداخت، شاه و دولت سرسپردهاش در برابر این حرکت دست به مقاومت و مخالفت زدند. یکی از نکات مهم و قابل توجه در این مقطع از تاریخ ملت ایران، نوع نگاه حکومت به مردم است. در سال 1329 وقتی تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی پیگیر موضوع ملی شدن صنعت نفت در مجلس میشوند، آقای رزمآرا به عنوان نخستوزیر در مخالفت با ملی شدن صنعت نفت به مجلس میرود و سخنرانی میکند. «ایرانی جماعت، حتی نمیتواند آفتابه بسازد!» جملهای است که آقای نخستوزیر به عنوان دلیل برای مخالفت با طرح ملی شدن صنعت نفت بر زبان جاری میسازد. رزمآرا با صراحت میگوید، وقتی ایرانی جماعت، حتی نمیتواند آفتابه بسازد، شما چگونه میخواهید پالایشگاه را اداره کند. آیا دولتمردان در یک حکومت، بهتر از این هم میتوانند ملتی را تحقیر کنند؟ بدیهی است وقتی کارگزاران و دولتمردان در یک کشور، چنین نگاهی را به مردم خود داشته باشند، آن ملت چه سرنوشتی را پیدا میکند. ریشه بسیاری از عقبماندگیهای تاریخی ایران زمین، در همین نوع تفکر دولتمردان و حاکمان در عصر قجر و پهلوی است. انسان تعجب میکند که چگونه برخی از روشنفکران غربگرا، در تکاپو برای تطهیر رژیم پهلوی هستند. ریشه عمده وابستگیها به خارج کشور، در این تفکر و نوع نگاه به ملت است.
اما در نقطه مقابل این تفکر و نگاه تحقیرآمیز به ملت ایران، نگاه اسلامی و انسانی حضرت امام (ره) به ملت ایران است. اگر در دوران پهلوی، عبارت «ما نمیتوانیم» برای ملت صرف میشد، با انقلاب اسلامی این واژه منفی و خسارتبار برای کشور و ملت، به عبارت «ما میتوانیم» تبدیل شد. چقدر این واژه زیبا و دوستداشتنی است. عبارتی که به یک ملت، عزت بخشید و او را در میان جوامع دیگر سربلند ساخت. امام (ره) به این ملت، اطمینان داد که ما میتوانیم روی پای خود بایستیم. ما میتوانیم نیازهای خودمان را به دست خودمان تأمین کنیم. ما احتیاجی به ابرقدرتها نداریم. ما در جنگ یاد گرفتیم که چگونه باید روی پای خودمان بایستیم. اینها نمونهای از عبارتهای حضرت امام (ره) در این خصوص است. آری امام به این ملت اعتمادبهنفس داد و او را، خودباور ساخت. مردم سرزمین ما با انقلاب اسلامی، خود را باور کردند. در پرتو همین خودباوری بود که جنگ تحمیلی را ملت به دفاع مقدس تبدیل کرد. در پرتو همین خودباوری و ما میتوانیم بود که، طرحهای بزرگ صنعتی و پروژههای بزرگ عمرانی به بار نشست. در پرتو همین خودباوری مبتنی بر «ما میتوانیم» کشور در حوزه قدرت دفاعی و اقتدار موشکی، به مرحله بازدارندگی نظامی رسید. اکنون در روی کره زمین، هیچ کشوری جرئت دستاندازی نظامی به سمت ملت ایران را ندارد. اکنون هر متجاوزی میداند در صورت زدن و تجاوز به خاک ایران، باید بخورد. در پرتو همین نگاه بود که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در برابر تهدیدات امریکاییها و دیگران، با صراحت فرمودند، دوران زدن و در رفتن گذشت، اگر زدید، باید بخورید. یعنی ملت ایران میتواند به متجاوز، ضربه متقابل را محکمتر وارد سازد. در پرتو همین نگاه بود که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی خطاب به صهیونیستها، فرمودند اگر دست از پا خطا کنند، تلآویو و حیفا با خاک یکسان خواهد شد.
البته هنوز هم رگههایی از آن تفکر ما نمیتوانیم، در کشور ما سوسو میکند. ملت باید مراقب این تفکر خطرناک باشد، مردم فراموش نکردهاند که چگونه در مجلس ششم، 127 نفر از نمایندگان جریان مدعی اصلاحات، با نوشتن نامه سرگشاده به رهبری، از ناتوانی ملت و کشور در برابر تجاوز احتمالی امریکاییها دم زده، خواهان آن شدند که برای جلوگیری از اشغال ایران از سوی امریکا، همانند زمان جنگ اول و دوم، معظم له جام زهر بنوشد و از مواضع انقلابی و اسلامی عدول کند تا بدین صورت امریکاییها به ایران حمله نکنند!
بنابراین باید توجه داشت که خط انقلاب، خط نیروهای انقلابی و خط تودههای مردم، خط «ما میتوانیم» است. طی 37 سال گذشته، براساس این تفکر و اندیشهها، کارهای بزرگی انجام شده است. به انجام رسیدن پروژه بزرگ یا به تعبیری «ابرپروژه» فازهای 15 و 16 در حوزه گازی پارس جنوبی، یکی از کارهایی است که نشان میدهد حقیقتاً ایرانی جماعت میتواند کارهای بزرگ را به ثمر برساند. بیش از دو دهه پیش، امریکاییها با این تصور که با بستن راه هرگونه سرمایهگذاری خارجی در صنایع نفت و گاز ایران، این صنعت را در کشورمان با شکست مواجه خواهند ساخت، آمدند و با وضع قوانینی چون قانون «داماتو»، راه را برای ورود شرکتهای خارجی برای احداث پالایشگاه در ایران بستند. امریکاییها هرگز تصور این را هم نمیکردند که روزی، ایرانی جماعت با تکیه بر قدرت ایمان و باور به عبارت «ما میتوانیم»، بتواند پروژههایی چون فاز 15 و 16 را به پایان برساند. اما این اتفاق افتاد و ایرانیها در پرتو مدیریت جهادی و آن روح خودباوری سرچشمه گرفته از خداباوری، این کار بزرگ را انجام دادند. کاری که افتخارش، برگ زرین دیگری برای کارنامه پرافتخار سپاه پاسداران شد. تأمل در این کارنامه درخشان، نشان میدهد که از نظر پاسداران، «ما نمیتوانیم» در فرهنگ پاسداری راه ندارد. فرهنگ پاسداری، فرهنگ «ما میتوانیم» است. رمز و راز بسیاری از دشمنیها با سپاه را باید در همین فرهنگ سپاه جستوجو کرد.