واما اصل ماجرا :
جانباز خلبان اسماعیل صحتی
در عملیات والفجر 8 که در تاریخ 20 بهمن 1364 در سه محور آبادان، شلمچه و کوشک آغاز شد، مهمترین هدف، تصرف شبهجزیره فاو و حرکت از بقیه محورها جنبه پشتیبانی از تک اصلی و به اشتباه انداختن دشمن بود. بچههای هوانیروز در این عملیات واقعا یک پشتیبانی آتش بینظیر از واحدهای زمینی انجام دادند. در یکی از ماموریتهای محوله، یکی از بالگردها حین عملیات مورد اصابت قرار گرفته و مجبور میشود در همان شبهجزیره فاو نزدیک ساحل فرود اضطراری انجام دهد. بلافاصله یک گروه فنی زبده برای راهاندازی و عملیاتی کردن کبرای سانحه دیده به منطقه اعزام گردید و نفرات دست به کار شدند. عراقیها با اطلاع از اینکه یک بالگرد در فاو سالم به زمین نشسته و نفرات فنی بر روی آن مشغول به کار هستند وارد عمل شدند. در آن زمان جزیره «بوبیان» ـ که حدود 6 کیلومتر با فاو فاصله داشت و متعلق به کویت بود ـ در اختیار عراق قرار داده شده بود. عراقیها ماموریت از بین بردن نفرات فنی و بالگرد ما را به یک ناوچه جنگی «اوزا» متعلق به نیروی دریایی ارتش بعث واگذار کرده بودند. این ناوچه با لنگر انداختن در ساحل بوبیان بر روی بچههای فنی ما آتش مستقیم گشوده بود. ما به صورت تک فروندی عازم ماموریتی در «دریاچه نمک» بودیم که نفرات فنی با توجه به حمله ناوچه عراقی، از ما درخواست کمک کردند. در این طرف میدان من و کمکخلبانم جناب «محمد صحرایی» با رسیدن به شبهجزیره فاو و مشاهده ناوچه عراقی بلافاصله در موقعیت شلیک قرار گرفته و دو تیرموشک تاو به سمت آنها شلیک کردیم که توقف تیراندازی از جانب عراقیها را به دنبال داشت.
به دنبال شلیک دومین موشک به سمت ناوچه عراقی، من متوجه شدم آب سطح رودخانه «اروندرود» که زیر پای ما بود انگار هر لحظه چندمتر بالا و پایین میرود. به کمکخلبان گفتم: «محمد! آب چرا این جوری میشه؟!» پس از مکثی گفت: «سه تا میگ دارن به سمت ما تیراندازی میکنند!!». با مشاهده برخورد موفقیتآمیز دومین تاو به هدف، به سرعت گردش کرده و از اینجا تعقیب و گریز سه فروند جنگنده میگ MiG-21 با بالگرد ما آغاز شد.
تصویری از یک جنگنده mig21
من همچنان با مانورهای مختلف سعی میکردم خود را از تیررس میگها کنار بکشم و به قولی تصمیم داشتم آنقدر این کار را تکرار کنم تا آنها خسته شده و دست از سر ما و نفرات فنی مشغول به کار بردارند. خلبانان میگ به ترتیب گردش کرده و با رسیدن به موقعیت، سرعت و زاویه مناسب، از پهلو ـ که احتمال مورد اصابت قرار دادن ما بسیار بیشتر بود ـ به بالگرد ما حملهور شدند. این جنگندهها که برای از بین بردن کبرای زمینگیر آمده بودند و اصلا انتظار نداشتند که ما موی دماغ آنها شویم، در حالی که هیچ موشکی با خود حمل نمیکردند، تا میتوانستند به خود راکت بسته بودند. این کشمکش بین ما ادامه داشت تا اینکه ناگهان متوجه شدم یکی از جنگندههای بعثی گردش بسیار تندی انجام داد و شاخ به شاخ از روبهرو به سمت ما شیرجه زد. کاملا مشخص بود که تا ثانیههایی دیگر هرچه گلوله و راکت دارد روی سر ما خالی کرده و به چشم به هم زدنی بالگرد ما را خاکستر خواهد کرد. کمتر از چند ثانیه پیش از اینکه در موقعیت شلیک راکت قرار گیرد، من به سرعت سر مسلسل 20 میلیمتری را به طرف جنگنده مزبور گرفته و رگباری از گلوله به سمتش شلیک کردم. صحنهای شگفتانگیز رقم خورد! جنگنده عراقی از کمر نصف شد و در حالی که از لاشه دو نیمشدهاش آتش مهیبی زبانه میکشید، از روی سر ما رد شد و خلبان نگونبخت آن حتی فرصت خروج اضطراری را به دلیل ارتفاع کم پیدا نکرد. در همین حین دومین جنگنده عراقی نیز به وسیله پدافند بچههای سپاه منهدم گردید که خلبان آن خروج اضطراری کرد و به اسارت نیروهای خودی درآمد.
میگ سومی با مشاهده وقایع، بلافاصله صحنه را ترک کرد و ما نیز با توجه به کمبود سوخت و اینکه شر مزاحمان را از سر کبرا و نفرات خودی کم کرده بودیم، به پایگاه بازگشتیم.
هنوز از بالگرد پیاده نشده بودیم که دیدیم نفراتی از سپاه به همراه خلبان به اسارت درآمده با تایید اینکه ما با موفقیت توانستهایم یکی از جنگندههای دشمن را ساقط کنیم از ما تشکر و سپاسگزاری نمودند. مصاحبه و بازجویی از خلبان اسیر آغاز شد؛ در جواب این سوال ما که «چطور شد دوست خلبانت برخلاف شما ناگهان از روبهرو به بالگرد ما حمله کرد؟!» گفت: «با توجه به اینکه بالگرد شما در طول تعقیب و گریز و در تمامی شیرجههای هجومی، پرندههای ما را ناکام گذاشته بود، آن خلبان در حالی که بسیار عصبانی بود به ما اعلام کرد که این بالگرد خیلی سمج و پرروست و من خودم به خدمتش میرسم! لذا شیرجه زد تا علاوه بر توپ، راکتهایش را نیز به سمت بالگرد شما شلیک کند ولی در نهایت خودش مورد اصابت قرار گرفت!»
پوشش خبری صدا و سیما برای انهدام یک فروند میگ 21 توسط خلبان اسماعیل صحتی (نفر دوم ایستاده از راست) در عملیات والفجر 8. در عکس سرتیپ خلبان محمد انصاری (نفر چهارم از چپ که بعد ها در طول دفاع مقدس به فرماندهی هوانیروز رسیدند) نیز دیده میشوند