به گزارش مشرق، حبيب کاشاني گزينه اصلي وزارت ورزش است، اين خبر در چند روز گذشته بازتاب فراواني داشته است. سرپرست باشگاه پرسپوليس پيرامون اين خبر به ايسنا گفت: «من به عنوان سرباز نظام و ولايت در هر کجا که تکليف شود انجام وظيفه ميکنم اما تا به اين لحظه نه در ميان گزينهها هستم و نه براي وزارت ورزش از من برنامهاي خواسته شده. اگر نظر شخصي من را بخواهيد به ثبات مديريت اعتقاد ويژهاي دارم و معتقدم که يک مدير بايد زمان لازم را براي اجراي برنامههايش داشته باشد.»
کاشاني با اشاره به عکسي که از وي به همراه رحيم مشايي انتشار يافته که موجب برداشتها و تحليلهاي متناقضي شده، گفت: «بايد ديد که اين عکس در چه مکاني گرفته شده است؟ از سال 76 تا به امروز پس از تشکيل ستاد يادبود شهدا، به لطف خداوند هر چهارشنبه با خانواده معظم شهدا ديدار داشتهايم. پس از انتخاب به عنوان عضو شوراي شهر و همزمان با دکتر احمدينژاد در شهرداري تهران اين ديدارها پربارتر شد و از سال 82 همراه با ايشان و معاونينشان به خانه شهدا ميرفتيم. آن زمان آقاي مشايي معاونت فرهنگي، اجتماعي شهرداري تهران را برعهده داشتند و در اين ديدارها حضور داشتند. اين ديدارها و بازديدها در زمان رياست جمهوري آقاي احمدينژاد هم با من و بدون من تداوم يافت و به ياري خدا تا به امروز هم در سراسر کشور ادامه دارد. اين ديدارها با حضور آقاي قاليباف شهردار محترم تهران و ساير دولتمردان هم با همراهي اينجانب انجام گرفته است.»
کاشاني در ادامه افزود: اين اولين بار نيست که آقاي مشايي در اين بازديدها حضور دارند. به اميد خدا آخرين بار هم نباشد اما بايد ديد هدف از پخش اين عکس چيست؟ در تمام اين سالها از گرفتن عکس با خانواده شهدا پرهيز داشتم تا شائبه بهرهبرداري سياسي نشود. حال اين عکس را با چه هدفي گرفته و پخش کردهاند نميدانم. هر چند که اين برداشتها و هدفها خيلي هم براي من اهميت ندارد. من به اين کار افتخار ميکنم و اگر تنها يک کار داشته باشم که بتوانم به آن افتخار کنم همين است که بگويند خادم خانواده شهدا هستم. ما که نميتوانيم زحمات اين بزرگان را جبران کنيم، حداقل ميتوانيم پاي صحبتشان بنشينيم و براي همه خوب است؛ به ويژه مسئولين و دولتمردان.
وي ادامه داد: اين بازديدهاست که به ياد ميآوريم از صدقه سر چه کساني به اين ميزها رسيدهايم. اين ديدارها يک کلاس درس براي همه ماست، درس وفاداري به ولايت، درس ايثار، درس بزرگ و بزرگواري. در همه ديدارهايي که با خانواده شهدا داريم من يک سئوال را از آن بزرگواران ميپرسم: «شده يک روز از خواب بلند شويد و ياد شهيدتان نباشيد؟» جواب هميشه يک نگاه معنادار عاقل در سفيه است و يک کلمه «هرگز». اينجاست که به جمع همراه ميگويم اين سئوال را براي خودمان پرسيدم، واي به آن روزي که يک روز از خواب بلند شويم و ايثار شهدا يادمان برود. يادمان برود که به لطف چه کساني به اينجا رسيدهايم.
کاشاني در پايان گفت: «چهارده سال است که هر چهارشنبه به ديدار خانواده شهدا ميروم و در اين چهارده سال نشده که يک بار در اين بازديدها، حرف سياسي بزنيم. اين خانهها جاي شنيدن و آموختن است و من که در همه عمر دوست داشتم و دارم که به عنوان يک معلم ساده، يک سرباز ولايت، يک رزمنده و يک برادر شهيد محشور شوم، به هيچ پست و عنواني افتخار نميکنم اما افتخار ميکنم که اگر بتوانم نوکر خانواده شهدا باشم.»