کد خبر 49094
تاریخ انتشار: ۸ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۳۶

وقتي از پروفسور محمديان مي خواهم از مشاهداتش در مورد ترافيک تهران بگويد و يک ارزيابي کلي از مشکل داشته باشيم. در اولين مورد به راننده هايي اشاره مي کند که سعي در سوار کردن خانمهايي با پوشش نامناسب دارند و به اين منظور ويراژ مي دهند،دنده عقب مي گيرند و پشت سر خود صف طويلي از ترافيک را راه مي اندازند که تاثير آن در گره خوردن ترافيک کمتر از پارامترهاي ديگر نيست. او به قدري از اين موضوع تعجب مي کند که حين تعريف آن که شب قبل مصاحبه شاهد آن بوده، به رسم عادت ايراني اش لبش را مي گزد و بارها تاکيد مي کند در هيچ کدام از کلانشهرهاي بزرگ دنيا که براي ترافيکشان مدل داده و پروژه اجرايي کرده چنين صحنه اي نديده.

به گزارش مشرق به نقل از فردا، او که مدلها و طرحهاي ترافيکي متعددي براي شيکاگو و شهرهاي اروپايي و آسيايي ارائه داده و در دانشگاه ايلينوي شيکاگو ترافيک تدريس مي کند اين رفتار ترافيکي شهروندان تهراني را چندش آورتر از تضييع حقوق ديگران در رانندگي مي داند و در يک نتيجه گيري کلي معتقد است رانندگي ايراني ها ماجراجويانه است. براي همين هر وقت در تهران سوار تاکسي مي شود هرگز جلوي ماشين نمي نشيند. البته آقاي پروفسور گفته هايي هم از تخلفات مردم ديگر کشورها هم دارد و به عنوان نمونه از کاسبي کودکان کم سن و سال جاکارتايي براي عبور راننده ها از طرح ترافيک تعريف مي کند که چشمهايش را گرد کرده. آنچه در ادامه مي خوانيد مصاحبه همشهري با اين مدرس ترافيک بين المللي است که براي ارائه مدلهاي ترافيکي به مديران ترافيک تهران به ايران سفر کرده. البته تعريف مي کند قرار بوده در يک کنفرانس ديگري هم شرکت کند که آقايان تماس مي گيرند و مي گويند کنفرانس فوق به دليل سال جهاد اقتصادي لغو شده. اين مصاحبه را در ساختمان معاونت حمل و نقل و ترافيک شهرداري تهران انجام داده ايم و آقاي محمديان بارها تکرار مي کند امان از چراغ قرمزها و رانندگي تهراني ها........

 

چراغ قرمزهاي تهران داد شما را هم که درآورد؟

فاجعه است. کلافه مي کند. اگر راننده ها هم بخواهند مقررات را رعايت کنند و درست برانند. اين سيکل طولاني چراغهاي قرمز نمي گذارد. به قدري طولاني است که راننده را کلافه مي کند و مي خواهد هرطور شده از آن فرار کند. سيگنال زمان بندي چراغها در همه جهات در کل دنيا 120 ثانيه است که در شرايط اضطراري،تاکيد مي کنم در شرايط اضطراري اين زمان به 180 ثانيه مي رسد ولي در تهران اين زمان صرفا در يک جهت بالاي 200 ثانيه است. امروز صبح خودم شاهد بودم که اين زمان 220 ثانيه طول کشيد و اين ميزان زمان واقعا خسته کننده است و به راننده فشار عصبي وارد مي کند. اين زمان براي تغيير رنگ چراغها نه معقول است و نه استاندارد و حداقل در شهرهايي که مسافرت کرده ام و مدل ترافيکشان را بررسي کرده ام چنين چيزي را نديده ام و معتقدم يکي از دلايلي که تهراني ها در رانندگي خشونت به خرج مي دهند و حقوق ديگران را ضايع مي کنند همين سيکل تغيير رنگهاست که فرد فقط مي خواهد هرطور شده از آن رها شود حتي شده از پياده رو هم فرار کند و اگر يک جا حق کوچکي به راننده ها بدهم همين جاست که واقعا کلافه مي شوند و در يک جمله امان از چراغ قرمزهاي تهران.

 

شما هم همين کار را مي کرديد؟
من که جرات نمي کنم در تهران رانندگي کنم. آژانس هم که مي گيرم هيچ وقت جلو نمي نشينم و اگر هم بخواهم جلو بنشينم تمام طول مسير دستم را جلوي داشبورت مي گيرم و خدا خدا مي کنم مشکلي پيش نيايد.

امتحان هم نمي خواهيد بکنيد؟
(مي خندد) هر پيشنهادي مي خواهيد بدهيد ولي نگوييد در تهران رانندگي کنم. حالا حالا نمي خواهم بميرم.از شوخي گذشته خيلي سعي کردم رانندگي کنم نتوانستم.

 

از رانندگي هنديها هم بدتر نيست، خلاف جهت مي آيند،راهنما نمي زنند و بوق هم که جاي تمام علايم عمل مي کند.
اينجا هم وضعيت خيلي بهتر نيست و من حداقل در دو سه روزي که تهران بودم مواردي از تخلفهايي که گفتيد را ديدم. شايد رانندگي تهراني ها بهتر از هنديها نباشد اما از رانندگي عربها کمي بهتر است.

يک موضوعي هم خيلي باعث شگفتي و تعجب شما شده بود و تعريف مي کرديد که هيچ جاي دنيا شاهد چنين رفتار ترافيکي نبوديد توضيح مي دهيد؟
متاسفانه چيزي که من در يکي از خيابان هاي غرب شهر ديدم و فکر مي کنم مسئولان ترافيک تهران در ارزيابي هايشان از علل و گرههاي ترافيکي کمتر به آن توجه کرده اند اين بود که عده اي از رانندگان براي سوار کردن خانمهايي که کنار خيابان ايستاده اند و بخش جامعه شناختي ترافيک را در بر مي گيرد مدام توقف مي کنند،بوق مي زنند دنده عقب مي گيرند و پشت سر خود صف طويلي از ترافيک را ايجاد مي کنند که خود اين مسئله جدا از بعد اجتماعي قضيه که من آن را بسيار زشت و چندش آور مي دانم و در شان مردم کشورم که خواهرم،اقوامم در آن زندگي مي کنند نمي دانم در افزايش ترافيک موثر است. چون گلوگاه ايجاد مي کند و ما عملا شاهد يک ترافيک عريض و طويل در چنين جاهايي هستيم.اوج بحران هم زماني است که چندين ماشين به اين منظور توقف مي کنند و يک لاين به اين دليل دچار اختلال در حرکت ماشين ها مي شود. از همه بدتر اينکه پليس هم برخوردي با اين افراد نمي کند. چرا که اينجا صرفا تخلف اجتماعي صورت نمي گيرد بحث تخلف رانندگي هم مطرح است و يک راننده به هيچ عنوان حق ندارد در مسير حرکت رانندگان ديگر اختلال ايجاد کند. آن هم با تکرار مکرر تخلفها. دنده عقب گرفتن و دور زدن هاي متوالي.

اين رفتار ترافيکي تا چه حد ترافيک شهر را دامن مي زند؟
اندازه ديگر تخلفهاي رانندگي که در تردد ماشين ها اختلال ايجاد مي کند و زمان سفر را طولاني مي کند. اگر چنين رفتار ترافيکي در کشورهاي ديگر صورت گيرد پليس به شدت برخورد مي کند. مي دانم در تورنتو پليس اينگونه راننده ها را دستگير مي کند و در شيکاگو که 15 سالي است در آن زندگي مي کنم چنين چيزي نديده ام و مطمئمنم اگر چنين مسئله اي باشد پليس صددرصد برخورد شديد مي کند.

شما چند مورد از علل ترافيک تهران را اشاره کرديد که مشکلات فني و تخلفات رانندگي از جمله آنها بود اگر يک ارزيابي کلي از علل و عوامل دخيل در اين رابطه داشته باشيد چه مي گوييد؟
از نظر من وضعيت ترافيک تهران خيلي بغرنج و پيچيده نيست و مشکل بزرگي نيست که بخواهند حلش کنند. مشکل اين است که ابعاد مختلف دارد و صرفا به يک بعد خاص محدود نمي شود. نه مشکل برنامه وجود دارد و نه مديريت آن ضعفي دارد.مسئله اين است که از زمان شکل گيري شهر تمام شبکه را يکپارچه نديده اند و سيستم ها هم يکپارچه برنامه ريزي نشده اند و اين مسئله است که موضوع را پيچيده مي کند.چيزي که در ترافيک اهميت دارد هماهنگي تمام اجزاي سيستم حمل و نقل با يکديگر است به اين صورت که مترو جدا از بي آرتي و ديگر سيستم هاي حمل و نقل در نظر گرفته نشود.

بيشتر توضيح مي دهيد؟
بله. دو سال پيش که تهران آمده بودم بايد براي دخترم کتاب فارسي دوم مي گرفتم و براي اين کار بايد به اداره آموزش و پرورش منطقه اي مي رفتم که مسيرش دور بود و مجبور بودم اتوبوس سوار شوم. جالب است بدانيد اتوبوسي که آن روز سوار شدم اتوبوسي بود که 35 سال پيش سوار مي شدم و درست در همان مسير حرکت مي کرد با اينکه اين اتفاق براي من يادآور خاطرات دوران کودکي ام بود و لذت هم بردم اما اين سوال را در ذهن من ايجاد کرد که بعد از اينهمه سال اين ماشين نبايد عوض شود؟

اگر مدير ترافيک تهران بوديد با همه مشکلاتي که خودتان مي دانيد و آشنايي داريد چه کار مي کرديد که وضعيت قابل تحمل مي شد؟
همانطور که گفتم تمام مجموعه را يکپارچه در نظر مي گرفتم. مترو و بي آرتي را به عنوان پايه و اساس سيستم حمل و نقل شهري قرار مي دادم و تاکسي و اتوبوس را به عنوان تغذيه کننده آن. ضمن اينکه اصلاح هندسي دقيقي به عمل مي آوردم و هر چه بودجه داشتم براي فرهنگ سازي و آموزش شهروندان هزينه مي کردم چون معتقدم رفتار ترافيکي شهروندان مهمترين پارامتري است که نقش پارامترهاي ديگر را تحت تاثير سوء قرار مي دهد و همانطور که پيشتر گفتم رانندگان کمتر حقوق ديگران را رعايت مي کنند و تضييع حقوق ديگران از رفتارهاي ضدارزشي است که متاسفانه ارزش شمرده مي شود و اين مسئله در ابعاد مختلف ترافيک شهر را دامن مي زند و اگر شهروندان تهراني رفتار ترافيکي درستي داشتند شايد مسئله به اين صورت بغرنج نمي شد. وقتي رانندگان تخلف و عدم رعايت مقررات رانندگي را زرنگي مي دانند و به طرز خودخواهانه اي مي خواهند زودتر به مقصد برسند طبيعي است که هر چقدر بزرگراه بسازيم و خيابان ها را تعريض کنيم مشکل حل نخواهد شد و به جرات مي توانم بگويم سهم رفتارهاي غلط ترافيکي در پيچيده شدن ترافيک بيشتر از پارامترهاي مهندسي نباشد کمتر نيست و فرهنگ سازي و آموزش رفتارهاي ترافيکي درصد قابل توجهي از ترافيک تهران را حل مي کند چرا که اين شهر از نظر زيرساخت ها وضعيت خوبي دارد و من مي بينم که نسبت به سالهاي قبل خطوط مترو افزايش پيدا کرده ،بي آرتي توسعه خوبي داشته و بيشتر همين رفتارهاي غلط ترافيکي است که مشکل را پيچيده مي کند.معتقدم که در برنامه ريزي صرفا گسترش کمي مدنظر نبوده تاثيرات اقتصادي،سياسي،اجتماعي و زيست محيطي ترافيک همه ديده شود.

مي شود ترافيک شيکاگو و تهران را مقايسه کرد؟
از نظر جمعيت مي توان اين کار را کرد چون شيکاگو 8 ميليون و خرده اي جمعيت دارد و مثل تهران حجم بالايي از سفرهاي درون شهري در آن انجام مي شود اما از جهات ديگر اصلا نمي توان اين کار را کرد. ما در شيکاگو هم ترافيک داريم و اينطور نيست که تردد سهل و روان باشد اما مثل تهران پيچيده نيست و علتش هم اين است که شهروندان با رعايت اصول و رفتارهاي درست ترافيکي نظم خاصي به آن داده اند و يک راننده در شيکاگو مثل راننده تهراني مدام لاين عوض نمي کند و لايي نمي کشد.

پس فرهنگسازي را چاره مشکل مي دانيد؟
بله معتقدم بايد اين ديد به راننده ها داده شود که رعايت مقررات و رفتارهاي درست ترافيکي در نهايت به نفع خودشان است و اين آنها هستند که مي توانند سفرهايشان را در زمان کمتري انجام دهند و آرامش لازم را داشته باشند البته من در تبليغات تلويزيون مي ديدم که پليس مي خواهد به رانندگان متخلف امتياز منفي بدهد و برخي قوانين سفت و سختي را اجرا کند که البته اتفاق خوبي است و مي تواند از رفتارهاي پرخطر رانندگان جلوگيري کند اما زد و بندها کافي نيست و بايد به موازات آن آموزش هاي لازم را ارائه داد.

 

ظاهرا برخي مدلهاي ترافيکي شيکاگو و بسياري از شهرهاي بزرگ را شما طراحي کرده ايد نکته اي هست بگوييد؟
مدلهاي زيادي را براي ترافيک شيکاگو طراحي کرده ام که از يکي از آنها خاطره هاي جالبي دارم. ما در يکي از طرحهايمان که جهت و زمان سفرهاي درون شهري را مشخص مي ساخت به عنوان پايلوت کار تردد گروهي از شهروندان را مورد بررسي قرار داديم که البته برخي لطف مي کردند فحش مي دادند و برخي هم بعد از انجام بررسي ها از ما درخواست هاي عجيبي داشتند به عنوان نمونه آقايي آمده بود و مي گفت مي خواهم بدانم همسرم کجا مي رود و چه کار مي کند و از اين موارد که براي تيم پژوهشي ما جالب بود. بهرحال امروزه مديران مدلي از ميزان مصرف و رفتارهاي شهروندان بدست مي آورند تا برنامه ريزي هاي همه جانبه اي داشته باشند. علاوه بر شيکاگو مدل بوگوتا،تورنتو و دبي و جاکارتا را هم کار کرده ام.

 

تهيه مدل جاکارتا سخت نبود، با توجه به فرهنگ راننده هايش که ديده ام دست کمي از ايراني ها ندارند؟
چرا اتفاقا، هر طرحي ارائه مي داديم مردم يک راهي براي تخلف پيدا مي کردند. 8 سال پيش بود که مدل جاکارتا را کار کردم.يک روز که به يکي از خيابان ها رفته بودم تا ببينم طرحم چه تاثيري داشته ديدم بچه هايي کم سن و سال دور تا دور خيابان نشسته اند و حرکتي هم نمي کنند علت را که پرسيدم گفتند اينها راننده ها اينها را سوار مي کنند تا از طرح رد شوند و در واقع مي شود گفت اينطوري کاسبي مي کردند و من ساعتها به اين موضوع فکر مي کردم که راننده ها چقدر مي توانند باهوش باشند چون اين موضوع هرگز به ذهن ما نمي رسيد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس