
به گزارش مشرق، داستان تلاش برخي که سال ها تلاش کردند به جدايي کردستان از ايران دامن بزنند نيز از اين دسته است. اما براي اينکه بدانيم چه کساني دوست دارند وطن خود را به حراج بگذارند «بولتن نيوز» در سه بخش به بررسي اين افراد پرداخت. . .
1- کنفرانس کانادا – کنفرانسي که حال اپوزيسيون برگزار کرده يا هر سازمان ديگري ، خود مبحث جداگانه اي است . اما گروهي که هنوز فکر شان رشد چنداني نداشته است آن را ايران فدرال مي نامند ؛ يعني اگر در اينده ايران، تغييراتي رخ داد، انگاه حضرات به بهانه فدرال بودن و ملت – ملت کردن، ايران را تکه و پاره کنند.
از نظر آزادي بيان، در دنياي امروز، مبارک شان باشد؛ مي توانند هر سخني را بيان کنند؛ اما نکته قابل توجه اين است که خود را کفيل و کيل و وصي ايران ننامند، مثلا کسي تحت عنوان دبيرکل حزب دمکرات کردستان ايران در اين مراسم حضور مي يابد و خود را نماينده ملت کرد معرفي مي کند.
به زبان بسيار محترمانه بايد گفت ايشان مسئول يک سازمان يا نهاد محلي کردستان است و نه جامعه کردستان [ اين حزب يادگار تلاش سياسي شادروان قاضي محمد است که ايراني تر از هر ايراني بود و نمي خواست که يک وجب از مهاباد در اختيار اجانب قرار گيرد.
اين افراد دنباله رو آرمان قاضي محمد نبوده و نيستند و نه شان و منزلت قاضي محمد با مصطفي بارزاني قابل قياس است.
2. گروهي هم مانند حزب ناشناخته PAK خواهان بازگشت به تاسيس جمهوري مهاباد شده اند. مي دانيم که جمهوري مهاباد حاصل تشويق روس ها در ايران بود که مي خواست در شمال غربي ايران ، خط مشي تازه اي را بيازمايد و به تبليغ ناسيوناليسم افراطي پرداخت .
جمهوري آذربايجان و جمهوري مهاباد درست شدند که اولي در آذر 1324 و دومي در بهمن همان سال حکومت خودمختار خود را در تبريز و مهاباد اعلام کردند و جمهوري مهاباد نقطه عطف آغاز فعاليت سياسي در کردستان بود و حتي بر ادب و هنر کردستان ايران و عراق و ترکيه هم تاثير گذار بود و سالهاست که مورد بررسي و نقد قرار مي گيرد.
3. العربيه خبر داد که " نمايندگان اقوام و اقليت هاي ايراني روز دوشنه 23 / 5 / 2011 در کنگره آمريکا براي بررسي اوضاع جاري در ايران سميناري تحت عنوان " مليت ها ، اقوام واقليت هاي اتنيکي ومذهبي در محاصره حکومت ايران " برگزار کردند.
در اين سمينار نمايندگان برخي از احزاب وتشکل هاي ايراني مخالف جمهوري اسلامي و همچنين تعدادي از نمايندگان کنگره وکارمندان ارشد آن شرکت داشتند".
اينکه هر گروهي مي تواند يکي از اتاق هاي کنگره را به منظور يک گردهمايي اجاره کند و برنامه اي را اجرا کند، زياد نيازي به توضيح ندارد و لزوما اين جلسات نشانه تاييد کنگره نبوده و نيست، اما نکته در خبر العربيه اينکه " مصطفي هجري ، دبيرکل حزب دمکرات کردستان ايران ، کريم عبديان نماينده کنگره مليت هاي ايران فدرال درآمريکا ، محمد حسن حسين برفعال بلوچ ، ليلي ميلاني رئيس سازمان دفاع از حقوق زنان ايران ، کارول پرون هوبر نويسنده کتاب مرگ دکترقاسملو، سام يربي وکيل و فعال دفاع از حقوق اقليت يهودي در ايران و نويسنده کتاب " 30 سال بعد " حضور داشتند. و مصطفي هجري دبيرکل حزب دمکرات کردستان ايران در اين سمينار جمهوري اسلامي ايران را به نقض گسترده حقوق بشر و آسميلاسيون ( همگرايي ) اجباري مليت هاي غيرفارس متهم کرد و ليستي از موارد نقض حقوق بشر در کردستان ارائه کرد.
هجري – زاده نقده 1945 و آموزگار ابتدايي – پس از ترور شادروان سعيد شرفکندي – استاد دانشگاه در رشته شيمي - در 17 سپتامبر 1992 دربرلن – رستوران ميکونوس ، بر صندلي قدرت تکيه زد؛ برخلاف اسلافش در اوريل 1993 به همان کنگره واشنگتن رفت و بعد به لندن وديدارهاي ديگر. – که در کنگره 19 اوريل 1995 صندلي را براي عبدالله حسن زاده ترک ميکند – در اين 10 -11 سال کنگره، براي ايران و ايراني خوابي ديده است که هجري به انتظار تعبيرش نشسته است
؟
در سال 1324 شادروان آصف اعظم – والي کردستان ايران – از سنندج ، پيامي به قاضي محمد فرستاد که بايد در جهت به رسميت شناختن هويت کردها در نزد حکومت مرکزي تلاش کرد، نه آنکه خرد و دل خود را به دست احساسات و موج هيجان گروهي بي برنامه سپرد، همان توصيه اي که بعدها صارم الدين صادق وزيري در بهار 1358 به شادروان دکتر عبدالرحمن قاسملو باز گفت.
براي هويت و تاريخ و فرهنگ کردي بايد تلاش کرد و اگر در سياست حکومت مرکزي و يا حرکت اجتماعي ايران شرکت جسته مي شود، دل درگرو رشد و اعتلاي خط استقلال و آزادي ايران و ايراني نهاده شود نه اينکه چنين مضحکه خاص و عام شد و خود را نماينده مردمان کرد ناميد.
خرد و عقل و انديشه هر ايراني و به ويژه کردها، رشد و اعتلا و زدودن غبارها و پلشت بري از راه انديشه آزاد جامعه ايراني است نه سرگرم شدن به داستاني بي مزه و تکراري .