
به گزارش مشرق به نقل از الف، اينها اهم تيترهايي است که مطبوعات صبح سه شنبه سوم خرداد در واکنش به درگذشت ناصر حجازي دروازه بان سالهاي دور تيم ملي فوتبال انتخاب کرده اند. اين تيترها، اغلب فرعي نيستند و بعنوان تيتر يک يا دو و غالباً همراه با تصاوير بزرگ و حسرت آور از آنمرحوم درج شده اند.
اين فضا البته در ديگر رسانه ها از جمله خبرگزاري ها و سايت هاي اينترنتي و نيز صدا و سيما با استفاده از قالب هاي موجود رسانه اي در آنها کاملاً مشاهده مي شود و قابل پيش بيني است که فعلاً چند روزي تداوم خواهد داشت.
در پرانتز يک نکته ذکر کنم: جالب است بدانيد تيترهايي که در صدر کلام آوردم، در همه مطبوعات روز کشور با هر سليقه و گرايش سياسي اصلاح طلب و اصولگرا و انحرافي و ... ديده مي شود و هر مطبوعه تلاش کرده هم اهميت خبر را نزد خود نشان دهد و هم نوع گرايش سياسي اش را در تيتر ورزشي اش بازتاب دهد و لذا قابل درک است که مثلا يک روزنامه با گرايش اصلاح طلب بنويسد: "عقاب از شهر کلاغ ها پريد" و يا " خداحافظ آقاي اعتراض " و يا " عقاب از قفس پريد" اما اينکه يک روزنامه سنتي با گرايش اصولگرايي تيتر بزند: "اين داستان مردي است که کرنش بلد نبود" در نوع خود جالب است!
اما بعد از پرانتز؛در اينکه مرحوم ناصر حجازي فوتباليستي پرآوازه بود و صاحب افتخارات فراوان ملي و باشگاهي، شکي نيست؛و در اينکه او در لباس تيم ملي به فوتبال کشور و اعتبار آن خدمت کرد و غرور ملي مان را ارتقا بخشيد هم ترديد نداريم؛و در اين امر هم که آن ورزشکار گرامي طرفداراني در جامعه ورزشي کشور و در بين جوانان داشت خدشه اي وارد نمي دانيم...و بخاطر همه اينها قدردان او هستيم و براي آن سفر کرده از درگاه الهي طلب مغفرت مي کنيم.
اما...بار ديگر در واکنش هاي مطبوعات و رسانه ها و صداوسيما تأمل کنيم. آيا اين حجم بي حد و اندازه از خبر و گزارش و تصوير و ... در سوگ يک ورزشکار هر چند مشهور، نتيجه يک استراتژي رسانه اي در داخل کشور است يا نتيجه يک سردرگمي و جوزده شدن و ... بار ديگر به تيتر موصوف آن روزنامه اصولگراي سنتي نگاه کنيد.در ميان اينهمه مطبوعه، تنها دو روزنامه صبح که از قديمي ها هستند تلاش کرده اند با اين رخداد عادي برخورد کرده و با تيتر فرعي "ناصر حجازي درگذشت " به مخاطب خود بگويند که يک رخداد کاملا معمولي اتفاق افتاده است.
قصدم ارزش گذاري و نفي و اثبات نيست. مسئله اصلاً شخصيت مرحوم حجازي نيست که باعث شود هواداران او بر ما خرده بگيرند. مسئله اين است که پرداختن به هر امري در حد و اندازه لازم خود – نه کمتر و نه بيشتر – کاملاً عقلاني است و در جامعه اسلامي ما مورد انتظار.شايد برخي تصور کرده اند رهنمودها براي اصلي و فرعي کردن مسائل کشور و اهميت دادن به هر کدام در حد و اندازه لازم خود فقط و فقط به مسائل سياسي مربوط مي شود در حاليکه مسلما اينگونه نيست و در هر رخدادي بايد درجه بندي لازم صورت گيرد به ويژه آنگاه که قرار است موضوع، سوژه و شخصيتي به عرصه رسانه ها آورده شده و افکار عمومي را تحت تأثير قرار دهد.ختم کلام آنکه در مورد رخداد فوق الاشاره بزرگنمايي زيادي صورت گرفت و نيز تلاش بي وقفه اي براي "اسطوره" سازي انجام شد در حاليکه در يک جامعه ديني و نظام اسلامي و انقلابي، اسطوره ها بايد مشخصات ويژه اي داشته باشند.راستي! سه شنبه سوم خرداد سالگرد فتح خرمشهر بود. ياد جهان آرا و "جهان آرا"ها بخير...