به گزارش مشرق، او که در زمان دولت سازندگي وزارت بازرگاني را تجربه کرده و از نخستين روزهاي پيروزي انقلاب در بدنه بازرگاني کشور حضور داشته است گفت: « همزمان با شکلگيري تدريجي نهادهاي انقلابي و تدوين سازوکارهاي اسلامي، در رفتار و عادتهاي مردم، تغيير زيادي بهوجود آمد. مردان کراواتها را کنار گذاشتند و زنان چادر مشکي بر سر کشيدند. بنابراين آن روزها نياز به چادر مشکي به شکلي عجيب افزايش پيدا کرد اما به دليل محدوديت خريدهاي خارجي، چادرمشکي کالايي کم ياب محسوب ميشد. ائمه جماعات در شهرهاي مختلف، در مورد کمبود پارچه و چادر مشکي به وزارت بازرگاني انتقاد ميکردند. با توجه به اينکه در کشور واحدي براي توليد پارچه مشکي وجود نداشت، بايد نياز کشور را از خارج وارد ميکرديم اما در اين زمينه، به شدت با کمبود ارز مواجه بوديم. »
او افزود: « در همين شرايط به خاطر دارم که آيتالله جزايري در نماز جمعه اهواز، بهشدت از وزارت بازرگاني انتقاد کرد. روزنامهها گوشهاي از انتقادهاي ايشان را منتشر ميکردند مبني بر اينکه مردم براي گسترش دينداري قيام کردهاند اما زنان چادر مشکي ندارند که بر سر کنند. اين انتقادها باعث شد که من به عنوان معاون خريد وزير بازرگاني، قراردادي با يک توليدکننده ژاپني براي توليد يک ميليون مترپارچه چادر مشکي تنظيم کنم. به اين توليدکننده ژاپني تأکيد کرده بودم که هر متر پارچه را با نواري طلايي مشخص کند که روي آن، نام مرکز تهيه و توزيع منسوجات و قيمت آن مشخص شده باشد. قرارداد امضا شد و توليدکننده، توليد پارچه را آغاز کرد و من تلاش کردم ارز مورد نياز را تهيه کنم. »
آل اسحاق خط بندي هاي آن زمان را دليلي بري عدم تهيه منابع ارزي عنوان کرد: « به دليل خطبنديها و مرزبنديهايي که وجود داشت والبته به دليل کمبود منابع ارزي، من و وزير بازرگاني موفق نشديم ارز مورد نياز را تهيه کنيم بنابراين پارچه توليدشده، روي دست توليدکننده ماند و او از من شکايت کرد. مدت زمان زيادي گذشت تا روزي که اطلاع دادند، گزارشي در وزارت امور خارجه تهيه شده است مبني بر اينکه پارچههاي مشکي با مهر و مشخصات مرکز تهيه و توزيع منسوجات، در دوبي با نصف قيمت به حراج گذاشته شده است. تحقيق کرديم و متوجه شديم، توليدکننده بدشانس ژاپني مجبور شده است پارچههاي سفارششده توسط ما را در دوبي به حراج بگذارد. »