به گزارش گرو دفاع و امنيت مشرق، رضا گرمابدري در سرمقاله صبح صادق تحت عنوان «دو صد گفته چو نيم کردار نيست» مينويسد: پس از مسائل اخير کشور که دل مردم مومن، متعهد و انقلابي ايران را به درد آورد و در مقابل دشمنان کينه توز داخلي و خارجي را شاد کرد، خبرگزاري ايرنا مصاحبه اي از اسفنديار رحيم مشائي، مشاور و رئيس دفتر رئيس جمهور با اين خبرگزاري را منتشر کرد. درباره اين مصاحبه نکات قابل تأملي وجود دارد که به چند مورد اشاره مي شود:
1- پرسش ها و پاسخ ها دقيقاً مربوط به مسائل اخير کشور است، لذا اين سوال مطرح ميشود که چرا براي پاسخ به اين پرسش ها مشائي انتخاب شده است، شايد بعضي معتقد باشند اگر هر کس ديگري از مجموعه دولت در اين مصاحبه شرکت مي کرد، اين پرسش مي توانست درباره وي نيز مطرح شود. اين استدلال تا حدي درست است، اما نه آنقدر که از اهميت پرسش مطرح شده بکاهد، زيرا درباره افراد ديگر در اين مسائل حرف و حديثي وجود نداشت، حال آنکه در اين باره حرف ها و حديث هاي بسياري به کنايت و يا صراحت متوجه مشائي بود و اين نکته مصاحبه با وي را درباره مسائل منظور سوال برانگيز کرده است.
2- از شکل پرسش ها و پاسخ ها اين گونه برداشت ميشود که به شکل واقعي گفت وگو و مصاحبه اي انجام نگرفته و بلکه پرسش و پاسخ هايي با هدف مشخص آماده و توسط ايرنا با عنوان گفت وگو منتشر شده است.
3- پس از سخنان چند باره رئيس جمهور پس از حضور مجدد در هيئت دولت ترتيب دادن اين مصاحبه(؟) با چه علل و انگيزه اي بوده است. اگر گفت وگو واقعي و در اصل صادقانه درصدد روشنگري درباره مسائل اخير بوده بايد پرسش هاي عديده و مهم ديگري طرح و پاسخ داده مي شد.
4- نکته مهم و پرسش برانگيز در اين گفت وگو اين است که در متن پنج سوال از هفت سوال طرح شده از رئيس جمهور نام برده شده است. از کنار اين مهم نمي توان به راحتي گذشت، اگر قرار است در چنين اوضاع و احوالي رسانه اي با مشائي گفت وگو کند بايد پرسش ها از مسائل مرتبط با مشائي باشد که اين روزها کم هم نيستند نه اينکه با قرار گرفتن نام رئيس جمهور در کنار نام مشائي و تکرار عنوان رئيس جمهور در پرسش ها، وي به دنبال آن باشد که پاي رئيس جمهور را به اين مسائل باز و از حساب وي هزينه کند.
5- از مشائي پرسيده شد: «مدت زيادي است که عده اي تلاش مي کنند درباره اعتقاد شما به ولايت فقيه تشکيک کنند و در اين زمينه به شبهه افکني و ابهام آفريني روي آورده اند، لطفاً در اين زمينه نظر خود را به صراحت بيان کنيد.»
مشائي پاسخ مي دهد: «... چنانکه بارها گفته ايم ما زندگي در سايه ولايت فقيه را تمرين زندگي در حکومت جهاني امام زمان(عج) مي دانيم و تبعيت از ولي فقيه از لوازم به غيبت امام عصر(عج) است.»
از مشائي پرسيده شد: «اخيراً بعضي گويندگان در انتقاد غيرمستقيم از رئيس جمهور اين شائبه را مطرح کردند که گويا آقاي احمدي نژاد و شما عدالت گرايي را در برابر ولايتمداري مي دانيد. توضيح شما چيست؟»
پاسخ مشائي: «... من اين تفکيک را هم ظلم به ولايت و هم ظلم به عدالت مي دانم. ولايت و عدالت هر دو اساس تشيع است و اصولاً هدف از اعمال ولايت، اقامه قسط و عدالت است.»
شنيدن اين پاسخ ها و مشابه آن در برابر اين نوع پرسش ها از افراد شناخته شده که اين روزها در دفاع از ولايت پرجنب و جوش وارد ميدان شدهاند انسان را خشنود ميکند و به وجد مي آورد و انسان اين پاسخ ها را از آنها با تمام وجود مي پذيرد، اما شنيدن اين پاسخ ها از مشائي واکنش جديدي ايجاد ميکند، اينکه صرف بيان اين سخنان کسي را راضي و قانع نمي کند و مشائي بايد تک تک اين ادعاها را در عمل اثبات کند.
بايد به مردم حق داد که صرف شنيدن اين سخنان، آن را باور نکنند و در انتظار نشانه اي روشن تر و متقن تر از حرف و سخن باشند چرا که با روشنگري هاي افراد آگاه و هوشيار، مردم در پذيرش ادعاهايي که پر حاشيه هستند سخت گير شده اند و براي پذيرش آن تنها عمل را ملاک قرار ميدهند. از اين رو حکيمانه آورده است: «دو صد گفته چو نيم کردار نيست»