به گزارش وبلاگستان مشرق، علي اللهياري در "تاربلاگ ايليا" نوشت: هر چندي در گوشه کنار حرفهايي شنيده ميشود که انقلابهاي منطقه از مصر، تونس تا يمن را به «انقلاب فيسبوکي» تشبيه ميکنند. و اصل حرفشان اين است که فيسبويک و توئيتر نقش خيلي مهمي در اين حوادث داشتهاند.
اما اين تحليل را که ميخواهند انقلابهاي منطقه را تقليل دهند به فيس بوک، تحليل بيپايه و کاملا غيرجامعه شناختي ميدانم. ممکن است يک نقش حداقلي داشته باشد ولي اصلا اهميت با ضريبي که بخواهد حساب آورده شود، ندارد. اين را به عنوان کسي ميگويم که سالها قبل از سال 88 و فيلتر و مد شدن فيس بوک در آن حضور داشتهام.
اين را به قطع بدانيد که اگر توانايي انجام کاري را داشت وقتي تمام قواي استکبار در کنار جلبکها جمع شده بود، بايد اتفاقي ميافتاد! من حتي براي گروهک سبز هم قائل نيستم که فيسبوک خيلي در تهييج بدنه آن موثر بوده است. براي يک سري دروغپردازيها، پخش شايعه، هماهنگي سران گروهک و بخشي از نخبگان، مورد استفاده بود ولي اصل ماجرا اين بود که دروغها، توهمها و تهمتها در زمان فتنه کاملا از طرق ديگري نيز گسترش مييافت، به نظرم حتي شبکهي تاکسيها خيلي موثرتر بود!
يادم است همان زمان انتخابات يک نويسندهي کانادايي (ماکسيميليان فورته) دقيقا همين را گفته بود که انقلاب فيسبوکي در ايران توهم است. عنوانش اين بود: «تخيلات آمريکايي درباره ايران؛ جو گيري اينترنتي يا انقلاب توئيتري». در ويژهنامهي اول انعکاس (ص 177) هم چاپش کرديم.
يک خاطره بگويم. جايي بوديم بعد نماينده يکي از تشکلهاي دانشجويي داشت عين ضبط صوت حرفهايي درباره فتنه و فيس بوک و توئيتر و … ميگفت. بعد نتوانستم تحمل کنم همان وسط حرفهايش پرسيدم: «چند وقت با فيس بوک کار کردي؟» حرفش خيلي جالب بود! حتي يک بار هم باز نکرده بود!! مني که از يکي دو سال قبل از فتنه هم در اين فضاها بودم برايم خندهآور بود اين حرفها…
خيلي ساده است! برويد آمار نفوذ اينترنت -به خصوص پر سرعت را- در مصر و يمن و تونس و ليبي ببينيد بعد با ايران مقايسه کنيد! آن وقت ميبينيد که اصلا عقلا ميتوانسته اثر مهمي داشته باشد؟
شک هم نکنيد! در خاورميانه براي آمريکا هيچ چيز و هيچ چيز مهمتر از اسرائيل نيست! آزادي بيان، حقوق بشر، دموکراسي و اينها که همهش حرف مفت است! اگر آمريکا ميتوانست کاري کند فيس بوک جلوي انقلاب را بگيرد و مهمترين متحدانش در منطقه را –به خصوص حسني ملعون- از دست ندهد، حتما و حتما انجام ميداد. آمريکا اصلا شوخي ندارد. عين جمهوري اسلامي هم اهل تعارف نيست! مخالفان واقعيش را اگر بتواند همان اول ميکشد! نميگذارد کار به جاي باريک برسد.
آمريکا به هيچ وجه «تحمل مخالف» ندارد! همينطور فيس بوک. اگر صفحهاي يا فردي در آنجا به قدرت رسانهاي برسد، و عليه آمريکا و متحدانش کار کند، حتما حذف ميشود. از قبل انتخابات خبر بسته شدن صفحات حزب الله و حماس در فيس بوک خيلي سر و صدا ميکرد. آخرينش و داغترينش: صفحه جوانان فلسطيني از فيسبوک حذف شد ياحذف صفحه «اسماعيل هنيه» و «سيدحسن نصرالله» در فيس بوک يا «فيس بوک» بزرگترين صفحه شيعيان بحرين را حذف کرد يا تحريم فيسبوک در اعتراض به توهين به پيامبر اکرم يا شکايت عليه «فيس بوک» براي حذف صفحه انتفاضه سوم يا در پي شيطنت مجدد؛ 2/5 ميليون مسلمان فيسبوک را ترک ميکنند (شبکه اجتماعي فيس بوک بار ديگر خشم مسلمانان جهان را بر انگيخت و با حذف چهار صفحه اسلامي با تهديد خروج 2?5 کاربر مسلمان مواجه شد) يا هزاران مورد اينگونه…
اين را هم داشته باشيد: تمجيد باراک اوباما از فعاليت «فيسبوک» يا اين را دموکراسي تحميلي در ليبي با دروغ توئيتري! (در حاليکه تنها 5% مردم ليبي به اينترنت دسترسي داشته و تعداد کاربران توييتر نزديک به صفر است، موجي از کاربران توييتر از ليبي ظاهر شد که به زبان انگليسي خواستار مداخله کشورهاي خارجي بودند)
يا عليرضاي عزيز در وبلاگش نوشت که چگونه حساب فيس بوکش بسته شد: « اکانتي عربي به نام “almoqawama alislamia” در فيس بوک داشتم که در دو ماه اخير 850 دوست يافته بود و اين روزها هر روز حداقل 10 درخواست دوستي براي آن ارسال ميشد. اندکي در مسائل اخير و مساله فلسطين فعال بود. پريروز فيسبوک آنرا حذف کرد! در توضيحات کليشان همه چيز را ديدهاند! حتي اينکه چرا ممکن است بدون اخطار چيزي حذف شود را پيشبيني کردهاند! قابل توجه کساني که فکر ميکنند آزادي مطلق در غرب حاکم است!»
همهي اينها يعني آيا فيس بوک کاملا بي تاثير بود؟ نه! مثل هزاران فاکتور در يک حرکت اجتماعي موثر بوده است. مثل ساير ابزارهاي رسانهاي. اما آنقدر کم که انقلاب فيسبوکي ناميدن توهم محض است!
فيس بوک و اينترنت يک ابزار است. ميتواند موثر باشد. ولي نه آنقدرها. براي ارتباطات خيلي خوب است. و براي هدفمند کردن و ارتباط و سرعت بخشيدن براي ارتباط. اتفاقا براي ماها خوب است که مرتبط بشويم. ولي حدش را بدانيم.
اما اين را هم بگويم که شبکههاي اجتماعي خاص مسلمانان، احتمالا خيلي بيشتر از فيس بوک موثرند مخصوصا براي هدف ما، يعني ارتباط با مسلمانان و انتقال ايدهها و تجربههايمان درباره انقلابها و آمريکا و خطراتي که هست! به خصوص که در ايران هم فيلتر نيستند. راحت ميشود با انواع و اقسام مسلمانان ارتباط گرفت. خيلي هم بهتر از فيس بوک هستند! اين جستجو را ببينيد! با کمي دقيقتر کردن جستجو ميشود راحت با انقلابيون هم ارتباط گرفت…
البته براي هدف اطلاع دادن واقعيات منطقه به مردم غير مسلمان (به خصوص ساکنان اروپا و آمريکا) و شکستن سانسور رسانهاي درباره کشورهاي اسلامي، حتما فيس بوک –به دليل جمعيت زياد کاربرانش- قابل استفاده است. ولي بدانيم که استفاده از آن هم روندي دارد. و هر آن ممکن است شما حذف شويد!
در همين رابطه يک وبلاگ نويس ديگر نيز نکات خوبي را طرح کرده:
« بنظرم انقلابها را نمي توان يک پديده ثابت ديد. همين که فرآيندي انساني است، يعني اراده انسانها در آن نقش دارد. مي تواند رو به تعالي و تکامل برود و مي تواند تنزل پيدا کند. تغيير انفس در تغيير انقلاب قوم نقش اساسي را دارد. براي همين است که يک انقلاب ممکن است آغاز خوبي داشته باشد، اما بدست دشمن انقلاب مصادره شود. هماني که حضرت آقا فرمودند نخبگان و علما مواظبش باشند. به همين روال هم مي شود آغاز خيلي درخشاني نداشته باشد، اما با جهاد علما و نخبگان، صراط مستقيم را پيدا کند
در مورد فيس بوکي بودن انقلابهاي موجود هم چند نکته:
انقلاب اسلامي ايران را هم نوارههاي کاست و ضبط صوتها از لحاظ ابزاري پيش بردند. کلاشينکف و ژ3 را هم از خارج وارد کرديم. لااقل حقير نميتوانم بدون نظر به محتوا، فقط با نگاه به ابزارش تحليل کنم
بنظرم اگر بخواهد به فيس بوکي بودن بدبين بود، که محل تامل است واقعا، بدبيني اش از آن لحاظ است که مردمي بودنش را به خطر بيندازد. اينکه چقدر محتواي فيس بوکي، انعکاس خواست ملت و مردم است. اگر برخاسته از همان ملت باشد،خطرناک نيست و بايد ارتباطات چهره به چهره و اتحاد کلمه را با اخوت واقعي به آن افزود
از مزاياي فيس بوکي بودن اين انقلابها هم اين است که راه ارتباط با انقلابيون را براي ما خيلي راحت کرده است و اگر بخواهيم، مي شود ارتباط گرفت. شايد از مضراتش باشد که حجت را در آن دنيا برايمان تمام ميکند که ميشد و نکرديم»