به گزارش مشرق، براساس حکمت بالغه الهی در نظام خلقت موجودی که مظهر اسماء و صفات خدا باشد و به تعبیر قرآن خلیفه خدا در زمین باشد، به لحاظ تکوین و تشریع لازم است تا فیض الهی را در دو ساحه تکوین و تشریع به عالم و آدم برساند. بنابراین حجت در روی زمین و ضرورت وجود او در عالم در واقع به معنای ضرورت وجود واسط فیض الهی در زمین است. از این رو گفته می شود که زمین هیچ گاه از وجود حجت خالی نخواهد بود چون فیض در تکوین و تشریع از کانال وجود حجت به عالم و آدم می رسد
حجت الاسلام جواد جعفری، مدرس مرکز تخصصی مهدویت در این رابطه پاسخ می دهد:
چرا غیبت امام زمان(ع) به ماجرای حضرت یوسف(ع) تشبیه شده است؟
یکی از نکات مهمی که در روایات است، تشبیه امام زمان(ع) به پیامبران گذشته است. روایاتی داریم که سنت ها، روش ها و شباهت های امام مهدی(ع) با پیامبران گذشته مانند حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی و از جماه حضرت یوسف(ع) را بیان می کند.
طبیعتا هر پیامبری ویژگی خاص خود را دارد، آنچه در رابطه با حضرت یوسف(ع) وجود دارد، یک بحث اساسی است. اینکه آیا اگر کسی حجت خدا روی زمین و جانشین خدا باشد، ممکن است که ناشناس باشد و مردم او را نشناسند. این یکی از شبهات وهابیت است آنها می گویند شما از طرفی می گویید امام زمان ما حجت خدا روی زمین است، از طرفی مدعی هستید او غایب است و کسی او را نمی بیند، و اگر ببیند نمی شناسد.
آنها چنین چیزی را قبول ندارند و می گویند کسی که حجت خدا باشد و کسی هم او را نشناسد، در تضاد است و خدا این امر را انجام نمی دهد. این مساله برای اثبات به حضرت یوسف(ع) تشبیه شده است. در کتاب کمال الدین جلد دوم، امام صادق(ع) فرمودند: آنچه که شباهت به حضرت یوسف(ع) دارد، پرده و پوشش است که خداوند این پرده را میان امام و مردم قرار داده، این پوشش پوششی است که مردم او را می بینند ولی نمی شناسند.
یعنی همان طور که حضرت یوسف(ع) را می دیدند ولی کسی ایشان را نمی شناخت. همین قدر می دانستند که انسان خوبی است، مشکلات جامعه را حل می کند، راهکار برای قحطی دارد اما اینکه واقعا ایشان چه کسی است؛ پدرش یعقوب(ع) و پیامبر خداست، او را نمی شناختند.
در کتاب علل الشرایع این نکته را امام صادق(ع) تصریح می کنند و می فرمایند: در امامی که قیام خواهد کرد، روشی از حضرت یوسف(ع) وجود دارد، امام ادامه می دهند: چرا یک عده از امت اسلام و مردم مسلمان این مساله را انکار می کنند. برادران حضرت یوسف از خاندان نبوت بودند، با اینکه با یوسف معامله و از او خرید می کردند و با او سخن می گفتند. اما او را نشناختند. نه تنها دیگران نمی شناختند، حتی برادران هم او را نمی شناختند.
تا اینکه حضرت خود را معرفی کرده و آنها او را شناختند. پس چرا الان یک عده در امت اسلامی انکار می کنند که خداوند حجت خود را مستور می کند، این چیزی است که در گذشته تاریخ اتفاق افتاده است.
بنابراین شیعه معتقد است، حجت خدا ناشناس زندگی می کند، در عین حال هم می تواند مشکلات فردی و اجتماعی را برطرف کند، ممکن است راهکار دهد و مردم را هدایت کند ولی او را نشناسند، این ادعای عجیبی نیست. بنابراین وجه تشبیه امام زمان(ع) با حضرت یوسف(ع) این است که ممکن است حجت خدا وجود داشته باشد ولی مردم او را نشناسند.
چگونه می توان امام زمان(ع) را شناخت و به مرگ جاهلی از دنیا نرفت؟
معرفت مراتبی دارد. آنچه که کف شناخت امام است که بتواند انسان را از مرگ جاهلی نجات دهد این است که انسان نام و نسب امام را بداند و شناخت شناسنامه ای داشته باشد، دوم اینکه به واجب الطاعه بودن او ایمان داشته باشد، معتقد باشد که او حجت خداست و هر چه می گوید اطاعتش واجب است. این مقدار کف شناخت است.
اما از این بیشتر ما مدام باید معرفتمان را نسبت به امام افزایش دهیم تا دچار شبهات نشویم تا اگر کسی حرفی زد، در اعتقاد به واجب الطاعه بودن امام شک نکینم، باید کمیت و کیفیت معرفت به امام را بالا ببریم.
منظور از معرفت این است که مقام و جایگاه امام را بشناسیم و بدانیم که با چه شخصیتی مواجهیم، جایگاه ایشان در نظام هستی کجاست؟، واسطه بین خداست و هر چه خدا اراده کند، آن را در قلب امام قرار می دهد. مانند اداره عالم و موجودات، هر قدر این معرفت ها بیشتر شود، ارادت و ایمان ما به امام بالاتر می رود.
تاریخچه دعای ندبه چیست؟
قدیمی ترین کتابی که دعای ندبه را نقل می کند، مزار ابن مشهدی است که نویسنده آن 800 سال پیش زندگی می کرد. نویسنده می گوید من این دعا را با یک واسطه از شخصی به نام محمد بن حسین بزوفری نقل می کنم که محمد بن حسین معاصر شیخ صدوق بوده است.
نویسنده در آن کتاب می گوید، دعا خیلی قدیمی است و دعایی است که مستحب است انسان آن را در عیدهای چهارگانه بخواند، از واژه مستحب معلوم می شود که این دعا از معصوم نقل شده است، منتهی علامه مجلسی کتابی دارند به نام زاد المعاد که در آن گفته اند دعای ندبه با سند معتبر از امام صادق(ع) نقل شده است.
همانطور که در ابتدای دعای ندبه آمده است، سخن در این دعا از اتفاقاتی است که برای اولیای الهی از اول تاریخ انسان رخ داده است. از حضرت آدم آغاز می شود تا به پیامبر(ص) می رسد و مشکلاتی که پیامبر(ص) در راه ترویج دین داشتند. بعد به خلافت امام علی(ع) می رسد که امت حرف پیامبر(ص) را نادیده گرفتند و امام علی(ع) مورد ظلم قرار گرفت. بعد از آن فرزندان امام مورد ظلم قرار گرفتند، این مظلومیت اهل بیت(ع) را بیان می کند.
در دعای ندبه، انسان برای مظلومیت اولیای الهی و جبهه حق گریه می کند تا می رسد به امام زمان(ع) که در فراق ایشان گریه کرده و ابراز ارادت می کنیم، دعا می کنیم که خداوند وعده تحقق جبهه حق را عملی کند و جریان اولیای الهی، جریان غالب شود و ما هم آن روز را ببینیم که امام ظهور کرده و مردم را دور خود جمع کرده است.
حجت الاسلام جواد جعفری، مدرس مرکز تخصصی مهدویت در این رابطه پاسخ می دهد:
چرا غیبت امام زمان(ع) به ماجرای حضرت یوسف(ع) تشبیه شده است؟
یکی از نکات مهمی که در روایات است، تشبیه امام زمان(ع) به پیامبران گذشته است. روایاتی داریم که سنت ها، روش ها و شباهت های امام مهدی(ع) با پیامبران گذشته مانند حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی و از جماه حضرت یوسف(ع) را بیان می کند.
طبیعتا هر پیامبری ویژگی خاص خود را دارد، آنچه در رابطه با حضرت یوسف(ع) وجود دارد، یک بحث اساسی است. اینکه آیا اگر کسی حجت خدا روی زمین و جانشین خدا باشد، ممکن است که ناشناس باشد و مردم او را نشناسند. این یکی از شبهات وهابیت است آنها می گویند شما از طرفی می گویید امام زمان ما حجت خدا روی زمین است، از طرفی مدعی هستید او غایب است و کسی او را نمی بیند، و اگر ببیند نمی شناسد.
آنها چنین چیزی را قبول ندارند و می گویند کسی که حجت خدا باشد و کسی هم او را نشناسد، در تضاد است و خدا این امر را انجام نمی دهد. این مساله برای اثبات به حضرت یوسف(ع) تشبیه شده است. در کتاب کمال الدین جلد دوم، امام صادق(ع) فرمودند: آنچه که شباهت به حضرت یوسف(ع) دارد، پرده و پوشش است که خداوند این پرده را میان امام و مردم قرار داده، این پوشش پوششی است که مردم او را می بینند ولی نمی شناسند.
یعنی همان طور که حضرت یوسف(ع) را می دیدند ولی کسی ایشان را نمی شناخت. همین قدر می دانستند که انسان خوبی است، مشکلات جامعه را حل می کند، راهکار برای قحطی دارد اما اینکه واقعا ایشان چه کسی است؛ پدرش یعقوب(ع) و پیامبر خداست، او را نمی شناختند.
در کتاب علل الشرایع این نکته را امام صادق(ع) تصریح می کنند و می فرمایند: در امامی که قیام خواهد کرد، روشی از حضرت یوسف(ع) وجود دارد، امام ادامه می دهند: چرا یک عده از امت اسلام و مردم مسلمان این مساله را انکار می کنند. برادران حضرت یوسف از خاندان نبوت بودند، با اینکه با یوسف معامله و از او خرید می کردند و با او سخن می گفتند. اما او را نشناختند. نه تنها دیگران نمی شناختند، حتی برادران هم او را نمی شناختند.
تا اینکه حضرت خود را معرفی کرده و آنها او را شناختند. پس چرا الان یک عده در امت اسلامی انکار می کنند که خداوند حجت خود را مستور می کند، این چیزی است که در گذشته تاریخ اتفاق افتاده است.
بنابراین شیعه معتقد است، حجت خدا ناشناس زندگی می کند، در عین حال هم می تواند مشکلات فردی و اجتماعی را برطرف کند، ممکن است راهکار دهد و مردم را هدایت کند ولی او را نشناسند، این ادعای عجیبی نیست. بنابراین وجه تشبیه امام زمان(ع) با حضرت یوسف(ع) این است که ممکن است حجت خدا وجود داشته باشد ولی مردم او را نشناسند.
چگونه می توان امام زمان(ع) را شناخت و به مرگ جاهلی از دنیا نرفت؟
معرفت مراتبی دارد. آنچه که کف شناخت امام است که بتواند انسان را از مرگ جاهلی نجات دهد این است که انسان نام و نسب امام را بداند و شناخت شناسنامه ای داشته باشد، دوم اینکه به واجب الطاعه بودن او ایمان داشته باشد، معتقد باشد که او حجت خداست و هر چه می گوید اطاعتش واجب است. این مقدار کف شناخت است.
اما از این بیشتر ما مدام باید معرفتمان را نسبت به امام افزایش دهیم تا دچار شبهات نشویم تا اگر کسی حرفی زد، در اعتقاد به واجب الطاعه بودن امام شک نکینم، باید کمیت و کیفیت معرفت به امام را بالا ببریم.
منظور از معرفت این است که مقام و جایگاه امام را بشناسیم و بدانیم که با چه شخصیتی مواجهیم، جایگاه ایشان در نظام هستی کجاست؟، واسطه بین خداست و هر چه خدا اراده کند، آن را در قلب امام قرار می دهد. مانند اداره عالم و موجودات، هر قدر این معرفت ها بیشتر شود، ارادت و ایمان ما به امام بالاتر می رود.
تاریخچه دعای ندبه چیست؟
قدیمی ترین کتابی که دعای ندبه را نقل می کند، مزار ابن مشهدی است که نویسنده آن 800 سال پیش زندگی می کرد. نویسنده می گوید من این دعا را با یک واسطه از شخصی به نام محمد بن حسین بزوفری نقل می کنم که محمد بن حسین معاصر شیخ صدوق بوده است.
نویسنده در آن کتاب می گوید، دعا خیلی قدیمی است و دعایی است که مستحب است انسان آن را در عیدهای چهارگانه بخواند، از واژه مستحب معلوم می شود که این دعا از معصوم نقل شده است، منتهی علامه مجلسی کتابی دارند به نام زاد المعاد که در آن گفته اند دعای ندبه با سند معتبر از امام صادق(ع) نقل شده است.
همانطور که در ابتدای دعای ندبه آمده است، سخن در این دعا از اتفاقاتی است که برای اولیای الهی از اول تاریخ انسان رخ داده است. از حضرت آدم آغاز می شود تا به پیامبر(ص) می رسد و مشکلاتی که پیامبر(ص) در راه ترویج دین داشتند. بعد به خلافت امام علی(ع) می رسد که امت حرف پیامبر(ص) را نادیده گرفتند و امام علی(ع) مورد ظلم قرار گرفت. بعد از آن فرزندان امام مورد ظلم قرار گرفتند، این مظلومیت اهل بیت(ع) را بیان می کند.
در دعای ندبه، انسان برای مظلومیت اولیای الهی و جبهه حق گریه می کند تا می رسد به امام زمان(ع) که در فراق ایشان گریه کرده و ابراز ارادت می کنیم، دعا می کنیم که خداوند وعده تحقق جبهه حق را عملی کند و جریان اولیای الهی، جریان غالب شود و ما هم آن روز را ببینیم که امام ظهور کرده و مردم را دور خود جمع کرده است.