به گزارش مشرق به نقل از مهر، دستگيري "عبدالمالک ريگي" از تروريستهاي جنوب شرق ايران پس از ماهها تلاش گسترده نيروهاي اطلاعاتي، نظامي و امنيتي کشور سرانجام در چهارم اسفند ماه سال هزار و سيصد وهشتاد و هشت، موجي از شادي و اميد به هموطنانمان به ويژه مردمان جنوب شرق کشور بخشيد.
در اين ميان نقش بيبديل و راهبردي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در عمليات رهگيري هوايي هواپيماي مسافربري حامل عبدالمالک ريگي، بي شک در فرجام خوش اين ماجرا تاثير عميق و بسزايي داشت. آنجا که غيورمردان نيروي هوايي (اعم از کارکنان آفند و پدافندهوايي) و فرمانده با تدبير اين نيرو به ويژه خلبانان هواپيماي فانتوم که مسئوليت مستقيم رهگيري هوايي عمليات شبانه را بر عهده داشتند، با اقتدار هوايي، تيزبيني و شهامت کم نظير خود، اميد واهي دشمنان اين مرز و بوم را با فرود اجباري هواپيماي حامل ريگي به يأس مبدل کردند.
و اما کتاب "در چنگال عقاب" با نثري شيوا و روايتي جذاب، ماجراي رهگيري شبانه و ترسيم لحظات پراضطراب عمليات رهگيري هوايي هواپيماي مسافربري حامل عبدالمالک ريگي در حريم هوايي ايران را از زمان برخاستن از فرودگاه بين المللي امارات متحده عربي تا رسيدن به مرز هوايي ايران و سپس اجبار به فرود آن در فرودگاه بينالمللي بندرعباس را با پافشاري همه جانبه فانتومهاي نيروي هوايي روايت ميکند؛ هواپيمايي (هواپيماي حامل ريگي) که از نخستين لحظه برخاستن از فرودگاه بينالمللي امارات متحده عربي تا رسيدن به مرزهاي هوايي کشورمان و سپس قرار گرفتن درکريدور پروازي ايران از اولين دقايق رهگيري بدون توجه به اخطارهاي پدافند هوايي قرارگاه خاتم الانبيا (ص) و خلبانان هواپيماي شکاري رهگير، تصميم به عدم فرود در فرود گاههاي ايران گرفته بود؛ به طوري که با سرپيچي از پذيرش دستور خلبان شکاري رهگير مبني بر فرود اجباري در فرودگاه بينالمللي بندرعباس، همچنان با سماجت به مسير خود در دالان پروازي ايران ادامه ميداد که در نهايت با تدبير خاص فرماندهي نيروي هوايي ومديريت خوب فرماندهي پايگاه نهم شکاري بندرعباس و شکيبايي خلبانان هواپيماي شکاري پس از حدود دو ساعت و نيم تعقيب وگريز درآسمان، سرانجام با حرکت قهرآميز خلبانان هواپيماي شکاري مجبور به فرود در فرودگاه بينالمللي بندرعباس شد.
سيدحکمت قاضي ميرسعيد که کار پژوهش و تدوين "در چنگال عقاب" را بر عهده داشته است از جمله نويسندگان با سابقه در حوزه ادبيات و معارف سالهاي دفاع مقدس است که کتابهاي زيادي در اين حوزه از وي منتشر شده است. از آن جمله ميتوان به "بمبي در کابين" ، "چشمي در آسمان"، "پرواز تا بينهايت" و مجموعه خاطرات خلبانان نيروي هوايي با عنوان "نبرد بر بلنداي سپهر" و... در سالهاي دفاع مقدس اشاره کرد.
به بهانه انتشار اين کتاب با وي گفتگويي داشتهايم تا از چند و چون اين عمليات و همچنين نگارش کتاب تا جايي که خطوط قرمز اطلاعاتي اجازه ميدهد، سخن بگويد.
* چطور شد که تدوين کتاب "در چنگال عقاب" در دستور کار قرار گرفت و چگونه شد که شما اين وظيفه را برعهده گرفتيد؟
- سيدحکمت قاضي ميرسعيد: در سالهاي انقلاب و جنگ، نيروي هوايي همواره از نيروهاي داوطلب در عرصه دفاع از آرمانهاي کشور، نظام و تحقق خواست اراده مردم و دفاع از ارکان و کيان کشور بود و مدافعان آسمان ايران، اين را بارها و بارها در جبهههاي نبرد متفاوت به اثبات رساندهاند. در دستگيري جنايتکار بينالمللي، عبدالمالک ريگي که با اقدامهاي ناجوانمردانه خود رعب و وحشت شديدي در دل مردمان کشورمان بهويژه هموطنان صميمي جنوب شرق کشور ايجاد کرده بود، نيروي هوايي نقشي تعيين کننده و سرنوشتساز داشت که با حساسيت لحظات پاياني عمليات، گره خورده بود و اين رويداد ميموني بود که در آن بار ديگر پاسداران آسمان ايران در يک عمليات سخت و طاقت فرسا توان عملياتي خود را به نمايش گذاشتند.
عمليات رهگيري هوايي هواپيماي حامل ريگي با موفقيت هرچه تمامتر انجام شد تا هواپيما با همراهي فانتومهاي ايراني در فرودگاه بندرعباس فرود بيايد و با حفظ تمام مسائل امنيتي مربوط به 119 تن از مسافران هواپيما، ريگي به خط پايان زندگي خويش برسد. نشان دادن اين تلاش و موفقيت باعث شد که نگارش کتاب در دستور کار قرار گيرد.
احساس شعف حاصل از اين عمليات موفق، شادي مردمان کشورم و البته حمايتهاي اميرشاه صفي فرمانده نيروي هوايي ارتش و سرتيپ دوم خلبان ستاد حسين چيتفروش رئيس دفتر پژوهشهاي نظري و مطالعات راهبردي نهاجا و همراهي و همدلي آنان تا زمان چاپ کتاب، بهترين دليلي بود که مرا به نگارش کتابي جامع درباره اين عمليات واداشت.
* و نيروي هوايي چگونه در آخرين ساعات شب به حلقه اين عمليات گسترده پيوست؟
- در پاسخ به اين پرسش شما بايد بگويم همانگونه که ميدانيد در اين نکته ترديدي نيست که در ماجراي دستگيري عبدالمالک ريگي نهادها و سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتيِ کشور واقعا نقش اساسي بر عهده داشتند و در حقيقت اين عمليات، حاصل يک تلاش مستمر و طولانيِ اطلاعاتي توأم با برنامه ريزي بود. با اين حال نبايد از نظر دور داشت که طرحريزي و سرعت عمل نيروي هوايي در محاسبات دقيق رهگيري هوايي که عامل زمان نقش مهمي در به ثمر رسيدن آن داشت علاوه بر آن اعتماد بهنفس خلبانان اين نيرو و دقّتنظر پدافند هوايي از پارامترهاي کليدي در انجام اين عمليات محسوب ميشد که در صورت هرگونه خلل در روند اجراي آن، ميتوانست اعتبار و منزلت نيروي هوايي را خدشه دارکرده و علاوه بر اجراي يک عمليات ناموفق، پيامدهاي نگرانکنندهاي را نيز در سطح مجامع بينالمللي براي نظام به همراه داشت و اينگونه بود که مدافعان آسمان ايران در يک عمليات سخت و طاقت فرسا و در راستاي منافع امنيت ملي و اعمال حاکميت هوايي، توان خود را به نمايش گذاشتند.
* ساختار کتاب چگونه انتخاب شده و روايت شما تا چه حد بر مبناي واقعيت است؟
- "در چنگال عقاب" مستندي روايي است که از نگاه داناي کل، داستان تا به انتها روايت مي شود؛ به نحوي که حجم انبوه اطلاعات فني و نظامي تحقيق شده، براي خواننده عام نيز خسته کننده و ملال آور نباشد.
اين کتاب بر اساس چندين ساعت مصاحبه و گفتگو با عوامل اصلي طرح و اجراي عمليات تدوين شده است که به دلايل حفظ اسرار و مسائل امنيتي، امکان درج مشخصات همه اين گمنامان آشنا نبود، اما به لحاظ حجم مستندات به راحتي ميتوان گفت که در چنگال عقاب 98 درصد بر اساس واقعيت محض و تنها دو درصد به لحاظ داستانپردازي به جهت حفظ خط سير داستان و تبعيت از اصول نگارش يک کتاب مستند با چارچوب مستندداستاني است.
اين کتاب در 14 فصل و 200 صفحه همراه با تصاويري متفاوت از نقشههاي عمليات هوايي، کريدور پروازي کشور و تصاويري از جنايات گروهک تروريستي و بازتاب جهاني آن و فرضيات عدم فرود ... در تيراژ سه هزار نسخه در قطع رقعي در انتشارات مکعب به چاپ رسيده است که به زودي روانه بازار خواهد شد.
* با وجود اينکه اين عمليات از لحاظ اطلاعاتي در سطوح فوق محرمانه بوده است، چطور شد که اجازه چاپ کتابي درباره آن در فاصله کمي از انجام عمليات داده شد؟
- بهتر بود در مورد اين کتاب با اميرسرتيپ دوم خلبان حسين چيت فروش رئيس دفتر پژوهشهاي نظري و مطالعات نيروي هوايي ارتش مصاحبه ميشد؛ چون به هر حال مبتکر و صاحب اصلي ايده نگارش کتاب با هدف ثبت در تاريخ و بازنمايي به آيندگان از طرف او بود و از آنجايي که نظير چنين رويدادي اگر در اين جهان پهناور رخ دهد و منجر به رهگيري هواپيمايي شود در ايکائو ثبت جهاني ميشود، وي مُصّر بود تا دير نشده به ثبت تاريخي اين رويداد بينظير اقدام شود.
هرچند کار بسيار سخت ودشواري بود؛ چراکه از يک طرف بايد به مستندات تاريخي و اقداماتي که صورت گرفته پايبند بود و از طرف ديگر هم بايد به گونه اي نوشته ميشد که مسائل امنيتي در آن لحاظ ميشد. اين مسئله کار را مشکل ميکرد ولي با لطف و عنايت خداوند تحقيق، پژوهش و نگارش کتاب حدود 6 ماه به طول انجاميد و حدود يک تا 2 ماه هم بررسي و تطبيق آن با دفتر ثبت وقايع پُست فرماندهي از سوي خلبانان و کارشناسان و مسئولان ذيربط به درازا کشيد.
* آنچه از عمليات دستگيري ريگي در اين کتاب روايت ميشود از چه مرحلهاي از عمليات آغاز ميشود و چه نکاتي در اين کتاب هست که تاکنون مطرح نشده است؟
- براساس ردگيريهاي انجام شده از سوي يکي از کارکنان وزارت اطلاعات مستقر در امارات متحده عربي، خبر رسيد که ريگي به عنوان مسافر قصد سفر به کشور قرقيزستان را دارد. مسئولان فوراً به فکر افتادند که عمليات فرو نشاندن هواپيما و دستگيري وي بايد توسط نيروي هوايي ارتش صورت گيرد. قضيه به اين ترتيب بود که ساعت 10 شب پيامي از سوي يکي از کارکنان وزارت اطلاعات ايران در امارات متحده عربي ارسال شد که عبدالمالک ريگي با نام مستعار عبدالمجيد براي ملاقات و ديدار با ريچارد هالبروک نماينده ويژه اوباما در امور افغانستان که در قرقيزستان به سر ميبرد، با هواپيما در حال مسافرت از دبي به مقصد بيشکک است.
به محض مخابره اين خبر، وزارت اطلاعات شروع به پيگيري قضيه کرد و سريعاً فرمانده کل ارتش جمهوري اسلامي از طريق معاونت اطلاعاتي خود در جريان رهگيري هواپيماي مسافربري قرار گرفت و به اين ترتيب روند اجراي عمليات در يک مجراي خاص با طبقه بندي سري توام با رعايت تمام مقتضيات و مناسبات امنيتي در کمترين زمان ممکن با دستور فرمانده کل ارتش کليد خورد.
اجراي اين عمليات حساس با نظارت فرمانده کل ارتش و معاون عملياتياش به فرمانده نيروي هوايي وهمچنين مرکز عمليات قرار گاه پدافند هوايي خاتم الانبيا (ص) سپرده شد. به دستور سرتيپ شاه صفي، فرمانده نيروي هوايي، شبانه تمام فرماندهان ستاد فرا خوانده شدند. با توجه به اينکه تنها حدود يک ساعت و نيم به برخاستن هواپيما باقي مانده بود به سرعت نقشه عمليات طرحريزي شد.
چند گزينه مطرح شد. همانطور که ميدانيم هرهواپيمايي که از کشور امارات به سمت شرق پرواز مي کند بايد از کريدور پروازي ايران عبور کند که نقطه تماس اجباري (داراکس) که ميبايست خلبان اطلاعات پروازي را دريافت کند، جنوب بندرعباس است. اين مسير در ادامه به ايستگاه ناوبري کرمان و از مسير طبس واقع در شمال شرق بجنورد نقطه خروجي تماس اجباري (رکدپ) است از مرز ايران خارج مي شود. با توجه به همزماني سه ترافيک با فاصله دو تا شش دقيقه به مقاصد "کيف"، افغانستان و بيشکک که همگي مي بايست دراين دالان هوايي قرارمي گرفتند، تفکيک آنان کمي دشوار بود که به حمدالله تفکيک ترافيک توسط رادار انجام شد. حال نوبت آن بود که هواپيما در کدام يک از فرودگاههاي کشور وادار به فرود شود. گزينه هاي مختلفي از جمله تهران، کرمان، مشهد، اصفهان و بندرعباس بود که سرانجام پس از بحث و تبادل نظر فرودگاه بينالمللي بندرعباس به عنوان بهترين گزينه از سوي فرماندهي نيروي هوايي انتخاب شد.
* چرا تصميم گرفته شد هواپيما در فرودگاه بندرعباس فرود آورده شود؟
- فرودگاه کرمان به علت اينکه در آن روزها در حال آماده سازي بود، وضعيت مناسبي براي فرود هواپيماهاي پهن پيکر نداشت و ممکن بود خلبان هواپيماي مسافربري بوئينگ 737 از فرود در چنين فرودگاهي که فاقد امکانات خوب و استاندارد يک فرودگاه بينالمللي است و در طرح پروازيش هم هيچ اشارهاي به وجود چنين فرودگاهي نشده، ممانعت کند که در اين صورت مسئولان پروازي و مراقبتهاي هوايي ميبايست به خواست خلبان طبق قوانين هوانوردي ايکائو تن ميدادند. با اين پيشينه بود که فرمانده نيروي هوايي دچار چنين ريسکي نشد.
فرودگاه مهرآباد تهران هم چون زمان زيادي طول ميکشيد تا بدانجا رسيد و ممکن بود به محض عمليات رهگيري و اولين اخطار از سوي رادار و يا هواپيماي شکاري که معمولا در چنين شرايطي در فرکانس بينالمللي گارد مخابره ميشود (اين فرکانس براي ارسال پيامهاي اضطراري است و قابل دريافت و شنيدن در تمام هواپيماهاي در حال عبور وايستگاه هاي زميني) با عدم تمکين خلبان هواپيماي مسافربري براي فرود اجباري روبه رو شود که در نهايت احتمال دخالت نيروهاي بيگانه مستقر در خليج فارس هم ميرفت.
فرودگاه مشهد هم به علت بعد مسافت عملا کنار گذاشته شد. بالاخره تصميم گرفته شد اين هواپيما در بندرعباس فرو نشانده شود.اول اينکه فاصله دبي تا بندرعباس اندک بود، زيرا احتمال داشت اگر تعلل ميشد خلبان متوجه وخامت اوضاع شود و شرايط اضطراري براي هواپيمايش اعلام کند و هواپيما را برگرداند و با کمک نيروهاي بيگانه و ناتو هواپيما را نجات دهند. در ثاني در مجاورت فرودگاه بينالمللي بندرعباس، پايگاه نهم شکاري قرار دارد که داراي توان عملياتي بسيار بالايي است.
چندين هواپيماي در اصطلاح آلرت "آماده فرمان پروازي است که در صورت اسکرامبل ميتوانند به سرعت وارد عمل شوند" شامل 3 فروند هواپيماي اف 4 با عناوين دنا الفا، دنا براوو و دنا چارلي در نظر گرفته شد که در حالت استند باي روي باند آماده و منتظر باشند تا در صورت نياز به موقع وارد عمل شوند. حتي گفته شد اگر هواپيماي مسافربري بنا به دلايلي از مسير ديد هواپيماهاي اف 4 خارج شود، دو فروند هواپيماي اف 14 ديگر هم در ادامه مسير عمليات رهگيري را انجام دهند و همه اين تصميمات در همين زمان محدود برنامه ريزي شد و پيش بيني همه چيز شد.
دو فروند هواپيماي بويينگ 707 و747 هم به منظور انجام عمليات سوختگيري شبانه پيشبيني شد تا در نقاط ايستايي برفراز آسمان آماده باشند تا در صورت طولاني شدن عمليات رهگيري به محض اعلام نياز خلبانان شکاري رهگير و خلبانان هواپيماي اف 14 آماده عمليات سوختگيري شوند. آن شب به تمام پايگاههاي نيروي هوايي ارتش آماده باش صد در صد داده شد و بنا به دستور فرمانده نيروي هوايي، مجربترين عناصر به عمليات فرا خوانده شدند.
* در خبرها آمده بود اين کتاب قرار بود در سوره مهر منتشر شود. چه شد که بعداً قرار شد کتاب به انتشارات مکعب سپرده شد؟ آيا شما اين تصميم را گرفتيد؟
- البته من منصرف نشدم، ولي درست است. ابتدا قرار بود دفتر مقاومت و ادبيات پايداري، انتشار اين کتاب را برعهده بگيرد و تا مراحل آماده سازي و اخذ مجوز کتاب هم پيش رفت، اما متأسفانه در آستانه مراحل چاپ، مسئولان سوره مهر به ناگاه از چاپ و انتشار آن سر باز زدند و از چاپ کتاب منصرف شدند و دلايل عدم چاپ را مغايرت موجود با موضوعات منتشره در اين دفتر (ادبيات پايداري) دانستند. با اين استدلال که موضوع کتاب در چارچوب و حيطه کاري دفتر نميگنجد، چاپ کتاب متوقف شد. لذا پس از سه ماه وقفه و رايزني و اخذ مجوز جديد، چاپ اين کتاب به انتشارات مکعب سپرده شد.
* آيا به نظر شما اين دلايل منطقي بود؟
- دلايلي که براي منتشر نکردن کتاب از سوي انتشارات سوره مهر آورده شد، چندان منطقي نبود و فکر ميکنم حساسيتهاي ناشي از موضوع مانع چاپ نشدن اين کتاب از سوي سوره مهر بوده است.
* خيلي سئوالها هست که ذهن پرسشگر درباره اين عمليات از چگونگي لو رفتن عبدالمالک ريگي تا عمليات دستگيرياش مطرح ميکند، ولي خيلي ابعاد اين عمليات هنوز در طبقهبندي محرمانه است و در حال حاضر تنها ميشود نگاهي کلي به ماجرا و همچنين کتاب "در چنگال عقاب" داشت. شايد بتوان در فرصتي ديگر مفصلتر در اين باره سخن گفت. و سخن آخر را به شما ميسپاريم.
- اميد آن دارم که اين کتاب بتواند به نحوي شايسته نقش پاسداران آسمان نيروي هوايي ارتش را در اين عمليات منحصر بفرد که يکي از راهبرديترين عملياتهاي هوايي در نوع خود بود، بيان کند.
اين کتاب را از طرف خانواده بزرگ نيروي هوايي به مردمان نوعدوست کشورم و همچنين خانوادههاي داغدار شهداي مظلومي که بيگناه، در فتنه ريگي جان باختند، تقديم ميکنم. همچنين جا دارد از همکاري صميمانه سرهنگ خلبان ستاد، نيکبخش حبيبي جانشين دفتر پژوهشهاي نظري و مطالعات راهبردي نهاجا که در ارايه تحليل محتوا و ويرستاري بخشهاي هوانوردي مرا ياري دادند، قدرداني کنم.