به گزارش مشرق به نقل از خبر آنلاين، «معرفي شخصيت?هاي سريال مختارنامه با کمک همسر» فرمولي است که داوود ميرباقري در سريال مختارنامه چند بار به شکلي هوشمندانه از آن بهره برده است.
عمر سعد يکي از اين نمونه?هاست که با حضور همسرش چندين بار وجوه بارز شخصيتي?اش نمايان شد و خود مختار هم نمونه مثال زدني ديگري است که در آن، تفاوت همسرانش با يکديگر و نحوه برخورد آن?ها با ماجراهاي پيراموني?شان تکليف بسياري از نقاط عطف داستان را روشن مي?کند.
در داستان خولي هم که مخاطبان سريال مختارنامه در قسمت 29 شاهد آن بودند، ميرباقري از همين تمهيد استفاده کرد. خولي دو زن دارد، زني کوفي که نقش او را آهو خردمند ايفاء مي?کند و زني شامي که نقش او را رامونا شاه بازي مي کند.
زن اول زني مومن و علوي است و هسمر دوم، رقاصه و آوازه خواني شامي است که به هواي داير کردن رقاص خانه?اي در کوفه زن خولي شده و به اين شهر آمده است. جنايتي که خولي مرتکب شده آنقدر مهيب است که اين دو زن هردو بر آن شهادت مي?دهند و حتي زن شامي نيز نمي?تواند بر آن چشم ببندد.
اين صحنه?ها در سال 1383 فيلمبرداري شد، ميرباقري حساسيت و وسواس فراواني براي به تصوير کشيدن اين بخش از داستان داشت، به خصوص جايي که در آن خولي با سر بريده حضرت در توبره وارد مطبخ مي?شود، زمان و تمرکز زيادي براي فيلمبرداري برد.
در اين صحنه ايجاد دود و مِه نقش زيادي در فضاسازي داشت و به همين دليل علاوه بر دستگاه هاي مِه ساز که در چنين مواردي به کار مي?آيند، گروه زيادي از افراد حاضر در صحنه نيز در پشت صحنه با ابزارهاي مختلف همچون: چوب نيم?سوز و... اقدام به توليد دود کرده و وارد صحنه مي?کردند تا مِه موجود در فضا به اندازه قابل قبول برسد.
از همه اين?ها گذشته «آهو خردمند» بازيگري که نقش زن کوفي خولي را ايفاء کرد، زحمت و انرژي فراواني براي ايفاي نقش به کار گرفت و او در بخشي از اين فصل بايد روي زمين مي?نشست و خون?هاي چکيده شده از توبره خولي که در واقع متعلق به سر بريده امام حسين (ع) بود را پاک مي?کرد.
روزي که اين صحنه قرار بود فيلمبرداري شود، خرمند وارد صحنه شد و به افراد حاضر در سر صحنه نگاه کرد، ايفاي اين نقش توسط او هم حس و حال او را دچار تغيير کرده بود و هم در ديگران فضايي عجيب ايجاد کرده بود.
گروه جلوه?هاي ويژه چند روز قبل لوله?هاي پلاستيکي را داخل زمين کار گذاشته بودند تا اين صحنه و جوشش خون اجرايي شود، اما تا پيش از آغاز فيلمبرداري، خردمند دقيقا نمي?دانست بايد چه کاري انجام دهد و وقتي ميرباقري براي او توضيح داد که در اين صحنه بايد به زمين بنشيند و سعي کند لکه?هاي خون باقيمانده از آقا اباعبدالله را با کهنه پاک کند، حس و حالي عجيب او را فرا گرفت.
حسي که خيلي خيلي قوي?تر از آن چيزي بود که از چند روز قبل و در صحنه?هاي تمرين به آن رسيده بود، خردمند مي?دانست که اين صحنه به دليل جلوه?هاي ويژه خاص آن زياد قابل تکرار نيست و تکرار چنين صحنه?اي هم سخت بود و هم اين?که ممکن بود حس و حال اوليه بازيگر را دچار تغيير کند.
همه چيز آماده آغاز کار بود، صدا رفت، دوربين چرخيد و با فرمان «حرکت» ميرباقري، خردمند شد زن کوفي خولي وقتي همکاران بخش جلوه?هاي ويژه پمپاژ خون را همزمان با کشيده شدن دستمال بر روي زمين آغاز کردند، خرمند با ديدن خوني که از زمين مي جوشيد حس و حالش عوض شد و دچار حالتي غريب شد.
اين حس و حال غريب، ديشب که با او بعد از چند سال صحبت مي کردم همچنان در او وجود داشت و جنسي از ناشناختگي داشت که قابل توصيف نيست. کافي است خودتان را جاي زني بگذاريد که هنگام پاک کردن خون نوه رسول الله از کف زمين، با غليان و جوشش خون مواجه مي?شود. شما دچار چه حس و حالي شديد؟!