خانواده‌مان در اوج شادی و سرور بودند، فردای آن روز وقتی شهید محمود خبر شهادت احمد را برای خانواده آورد، من شوکه شده بودم، یک لحظه لباس عروسی خواهرم به نظرم می‌آمد و از سوی دیگر کفن خونین احمد ...

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، تلاش و مجاهدت مورثی نیست بلکه یک امر تربیتی است و اگر می‌بینید در بعضی از خانواده‌ها برای همه زمان‌ها، افرادی پیدا می‌شوند که در مجاهدت و تلاش، سرآمد همه افراد محله و یا منطقه و شهر هستند، باید ریشه آن را در چگونگی تربیت خانوادگی بیابید.

مجاهدت فقط به دوران جنگ برنمی‌گردد و مجاهد فقط کسی نیست که در میادین جنگ سلاح به‌دست می‌گیرد، جنگ خود نیز انواعی دارد و در هر نوعش رزمنده‌ای مخصوص به‌خود را می‌طلبد ولی همه این رزمنده‌ها در یک چیز مشترکند و آن مجاهدت است و در فرهنگ شیعی ما آن مجاهدت و تلاش باید در راه اعتلای انسانیت با محوریت خدا باشد.


در این گفت‌وگو با مجاهدی آشنا می‌شوید که در سنگر علم به مدارج علمی دست یافته و در دوران جنگ نیز از رزمندگان دفاع مقدس بوده است، وی برادر دو شهید است که حیفم آمد از مقام علمی‌اش نگوییم؛ گفت‌وگوی فارس با دکتر حمید نعمتی است، برادر شهیدان محمود و احمد نعمتی در ادامه می‌آید:

 آقای دکتر! تخصصتان؟

متخصص اطفال هستم و در بیمارستان امام سجاد (ع) شهرستان رامسر مشغول به‌کارم.

دوست داریم از برادران شهیدتان بگویید، ابتدا از احمد.

احمد سال 1345 به‌دنیا آمد، نوجوان پرشور و حرارتی بود، تا قبل از شهادتش سه مرتبه به جبهه رفته بود و در عملیات‌های طریق‌القدس و بیت‌المقدس شرکت داشت، شاید از نظر سنی، کوچک بوده باشد ولی روح بزرگی داشت.

این روح بزرگ را از چه کسی به ارث برده بود؟ مادر یا پدر؟

هر دو، بی‌شک نقش تربیت در این مواقع کم‌تأثیر نیست، البته احمد جدا از این، پرورش‌یافته مکتب خمینی کبیر بود و برادر شهیدم ـ محمود ـ کم در شکل‌گیری شخصیتش نقش نداشت، احمد که شهید شد، 17 سال بیشتر نداشت ولی الان وقتی شخصیتش را مرور می‌کنم و یا آن را با جوانان امروز مقایسه می‌کنم می‌بینم که او خیلی بزرگ‌تر از سنش بود.

 از چه لحاظ به این نتیجه رسیدید؟ دوست داریم بیشتر در رابطه با شخصیت او بدانیم؟

یکی از شاخصه‌های شخصیتی او مسئولیت‌پذیری‌اش بود، وقتی امام از مردم خواست به جبهه بشتابند، او در پوستش نمی‌گنجید، سنش کم بود و نیاز به رضایت‌نامه والدین داشت ولی این مانع از آن نشد به جبهه نرود و یکی از صفات بارز او جوان‌مردی و دستگیری از مستمندان بود، درباره مستضعفان و مستمندان احساس وظیفه می‌کرد تا جایی که می‌توانست به آنها کمک می‌کرد.

جدا از این که فردی متواضع، فروتن و به دور از خودخواهی‌ها بود، وقتی چند نفر از دوستانش شهید شدند به خانواده‌های‌شان سرکشی می‌کرد و سعی می‌کرد تا آنجا که می‌تواند برایشان کاری انجام دهد.

شهیدان محمود و احمد نعمتی

 از شهید محمود بگویید.

شهید محمود از همه‌ ما بزرگ‌تر بود، هم از لحاظ سنی و هم از لحاظ فهم و شعور و فکری؛ او اواخر جنگ به شهادت رسید، برای کل خانواده به‌عنوان معلم اخلاق به‌حساب می‌آمد، تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشته بینایی‌سنجی به اتمام رساند ولی هیچ‌وقت به داشته‌هایش نمی‌بالید و تحصیلاتش را به رخ کسی نمی‌کشید.

آن وقت‌ها کمتر کسی پیدا می‌شد که تحصیل‌کرده دانشگاه باشد ولی با وجود این که او درس‌خوانده دانشگاه بود، سعی می‌کرد در مقابل بزرگ‌ترها فروتنی و تواضعش را حفظ کند، اهل سر و صدا و بوق و کرنا نبود، مسئولیت‌پذیری‌ او زبانزد همه بود ولی به‌دنبال پُست نمی‌رفت.

الگوهای فکری شهید محمود چه کسانی بودند؟

خُب، اولین الگوی او امام خمینی (ره) بود، اگر بگویم او در اندیشه‌های امام ذوب شده بود، اغراق نکرده‌ام، آنچه را که به انقلاب برمی‌گشت، برایش مهم بود؛ نواقص او را زجر می‌داد و سعی می‌کرد تا حد توان در رفع آن بکوشد، در همه حال مدافع سرسخت انقلاب بود و حتی در وصیتش می‌گوید: «برادران عزیزم! از دستاوردهای انقلاب اسلامی محافظت کنید.» وقتی پدرم به او گفت: «تو زن داری و به جبهه نرو» فقط به حاج آقا گفت: «فرمان امام است، باید برویم.»

مادر، مخالفت نمی‌کرد؟

راستش را بخواهید محمود برای حاج‌خانم قسم قرآن بود، الانم هست، وقتی محمود دلیل می‌آورد همه قانع می‌شدند، از آنجا که اهل مطالعه بود، سعی می‌کرد هر کاری را با استدلال در خور همان کار تبیین و روشن کند.

 بیشتر چه کتاب‌هایی را مطالعه می‌کرد؟

شهید مطهری یکی از نویسندگان و یا بهتر است بگویم یکی از افرادی بود که اندیشه‌هایش تاثیر زیادی روی شهید محمود داشت، کتابخانه‌ای که در حال حاضر در خانه داریم یادگاری شهید محمود است، به‌طور خلاصه محمود کاملاً درک کرده بود که چرا معجزه حضرت رسول (ص) قرآن است، هر آنچه او را در رسیدن به خدا کمک می‌کرد، از چشمش پنهان نبود، شهید محمود یک انسان خودساخته بود، خیلی برای خودش زحمت کشید تا به این مقام برسد، اگر بگویم او کوچک‌ترین مسائل برایش مهم بود، شاید باورتان نشود، نمی‌خواهم شخصیتش را قدسی کنم ولی نمی‌شود از حق او هم چشم‌پوشی کرد.

اینهایی که در رابطه با او گفتم عین آن چیزهایی است که من در شهید محمود دیده‌ام؛ کسی که اسوه بود باید گفت که او اسوه بود نه فقط محمود و یا احمد که برادرم هستند، خیر، بلکه هر کسی دیگر که پله‌های کمال انسانی را طی کرد، باید به جامعه معرفی شود، الگوسازی این‌گونه اشخاص، برای جامعه ما ضروری به‌نظر می‌رسد.

چگونه باید این الگوسازی صورت پذیرد؟

من اعتقاد ندارم که ما باید فضای دهه 60 را بیاوریم در دهه 90 و این اصلاً شدنی نیست، ما باید براساس شرایط این زمان به مقوله شهادت بپردازیم، آنچه که امروز بیشتر جوانان ما را تهدید می‌کند دشمن خارجی نیست بلکه کم‌کاری ماست، وقی ما برای زمینی که آمادگی رویش دارد، بذر مناسبی را آماده نمی‌کنیم، باید منتظر آن باشیم که هر بذری که از دهان کلاغی می‌افتد و یا بادی آن را به همراه می‌آورد در زمین آماده رویش ما بشکفد؛ به‌نظرم باید علمای ما دست‌ به‌ کار شوند و در جنگ نرمی که دشمن در پیش روی ما قرار داده است، خود را به سلاح روز تجهیز کنند.

آقای دکتر! در پایان دوست داریم خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس برای‌مان بگویید.

یک اتفاق را دوست دارم برای‌تان تعریف کنم، وقتی احمد شهید شد، من حدوداً 13 ساله بودم، روز قبلش عقدکنان خواهرم بود، خانواده‌مان در اوج شادی و سرور بودند، فردای آن روز وقتی شهید محمود خبر شهادت احمد را برای خانواده آورد، من شوکه شده بودم، یک لحظه لباس عروسی خواهرم به نظرم می‌آمد و از سوی دیگر کفن خونین احمد و هنوز که هنوز است، تلاقی این دو اتفاق مرا در رازش فرو می‌برد.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۱:۴۱ - ۱۳۹۴/۰۵/۰۳
    0 0
    روحشان شاد

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس