
به گزارش مشرق به نقل از مهر،"رمان پوپکوف" در پايگاه اطلاع رساني مجله روسي"specletter" مينويسد: رسم عادي جهان غرب است که در چارچوب مقابله با يک دشمن جهاني، براي خود سگ مطيع يا "غول کوچکي" را بسازد که به ظاهر بسيار متعصب و تندرو است ولي در حقيقت ابزاري کنترل شده ميباشد. بعد از آن غرب ناگهان ميفهمد که اين سگ به ظاهر مطيع زنجير گسيخته و بازي خود را شروع کرده است و اينکه تنفر شديد او متوجه اربابان متکبر و از خود راضي گذشته ميشود. اين حوادث بارها در تاريخ تکرار شده است.
همين امر براي اسامه بن لادن و القاعده پيش آمد. بعد از ورود نيروهاي شوروي به افعانستان، ايالات متحده همراه با سرويسهاي ويژه پاکستان سازمان "مکتب الخدمه" را در سال ???? در پيشاور تأسيس کرد که اسامه بن لادن يکي از موسسينآن بود. اين شبکه اسلامگرا که با حمايت سازمان"سيا" فعاليت ميکرد، درسراسر جهان پول جمع کرده و داوطلبان را به خدمت مي گماشت.
دفتر مرکزي "مکتب الخدمه" در مرکز پناهجويان وابسته به "مسجد فاروق" نيويورک قرار داشت. بعداً اين سازمانها عضو سازمان القاعده شدند که در سال ???? تشکيل گرديد. بي نظير بوتو نخست وزير پاکستان اواخر سالهاي ????، به شدت نگران رشد نفوذ اسلامگرايان در منطقه آسياي مرکزي بود. اين زن بزرگ به جرج بوش پدر رئيس جمهور وقت آمريکا گفت: شما فرانکنشتاين جديد را ميسازيد.
در سال???? ارتش شوروي از افغانستان خارج شد. القاعده فوراً براي خود دشمن جديد پيدا کرد و آن ايالات متحده و متحدانش در کشورهاي اسلامي بودند. آمريکا براي جلب حمايت بين المللي از عمليات ارتش خود در هر نقطه جهان و افزايش هزينههاي نظامي و بودجه سرويسهاي ويژه خود به يک "شر خالص و مطلق" در هر نقطه جهان نياز دارد که القاعده و بن لادن به خوبي اين نقش را بازي ميکردند. اسامه بن لادن تا زماني که در قيد حيات بود، به ايالات متحده خدمت خوبي کرد. اصل وجود القاعده و بن لادن کافي بود که هر عمليات تندي در صحنه بين المللي مستدل شود. براي مثال، بوش پسر خواست به عمر رژيم فرسوده بغداد پايان دهد و فوراً از آستين خود برگ برندهاي در آورد و آن همکاري صدام با القاعده بود.
در حال حاضر نابود کردن بن لادن به نفع همه است. القاعده مي تواند با استفاده از افراد تشنه انتقام موج جديد اعمال تروريستي را شروع کند. شاخه هاي نظامي القاعده (مانند القاعده در مغرب عربي) همينطور به صورت خودمختار فعاليت ميکنند. آنها به کارهاي امروزي خود ادامه خواهند داد ولي اين دفعه با استفاده از سيماي بن لادنِ "شهيد".
براي اوباما، نابودي بن لادن تنها يک دستاورد سياست خارجي است ولي اين دستاورد به قدري مهم است که تودههاي خوشحال مردم مي توانند به خاطر آن هم جنگ طولاني در افغانستان، هم سياست مبهم آمريکا در جنگ ليبي و هم ادامه مشکلات اقتصاد داخلي را فراموش کنند. سر بريده بن لادن، بهترين هديه براي باراک اوباما در آغاز مبارزه انتخاباتي است. جرج بوش پسر در سال ???? درآستانه انتخابات موفق شد صدام را درعراق دستگيرکند وبدين وسيله سطح محبوبيت خود را بالا ببرد. به علاوه، آمريکا به آساني مي تواند سيماي شر مطلق را نوسازي بکند. در نبودن اسامه بن لادن، ايمن الظواهري جاي او را مي گيرد که از بن لادن بدتر است.