
• من به تعريف اصلاحطلبي فقط در چارچوب نظام اعتقاد دارم و ضرورتي نميبينم کساني را که خارج از نظام و تحتعنوان جنبش سبز خود را جزو اصلاحطلبان ميدانند،عضو اصلاحطلبان بدانم.
• همچنانکه اصلاحطلباني در حال حاضر در خارج از کشور هستند، افرادي نظير اکبر گنجي را به هيچ عنوان قبول ندارم.
• البته بعد از انتخابات، برخي سعي کردند اصلاحطلباني را که در داخل نظام فعاليت ميکنند و تمام چارچوبها و معيارهاي نظام را پذيرفته بودند، با انگهاي مختلفي چون مزدور، وابسته به بيگانه و... حذف کنند، اين افراطگريها شرايط بسيار بدي را در کشور حاکم کرد و درواقع باعث شد تا مقام معظم رهبري، موضوع جذب حداکثري و دفع حداقلي افراد را مطرح کنند.
• نکته ديگر اينکه برخي انگها مختص اصلاحطلبان نيست، اصولگراياني هستند که با ادعاي اينکه پيرو واقعي ولايت فقيه هستند، بارها ثابت کردند که بياعتقادترين افراد به اين اصل مترقي هستند.
• بهعنوان يک اصلاحطلب خط امامي تاکيد دارم که اصلاحات مبتني بر خط و مشي و چارچوب نظام هيچ گاه نميميرد. اصلاحات را کسي نميتواند از اصل انقلاب جدا کند. بعد از دوم خرداد 76 و مجالسي که بعد از آن به وجود آمد، اصلاحات همواره مطرح بوده است.
• در حال حاضر، در ميان اصولگرايان چهار نگرش مختلف در مورد اصلاحطلبان وجود دارد. يک گروه اعتقاد دارند که اصلاحطلبان نه حق حيات دارند و نه حق حضور در قدرت و بايد از تمام عرصهها حذف شود و همانند جن و بسمالله از اين واژه متنفر هستند.
• عده ديگري از اصولگرايان که از عقلانيت بيشتري برخوردار هستند، اعتقاد دارند اصلاحطلبان بايد تحمل شوند که حق حيات داشته باشند ولي به هيچ عنوان در داخل قدرت نبايد حضور داشته باشند .چنين ديدگاهي در مجلس وجود دارد .
• گروه سومي از اصولگرايان نيز اعتقاد دارند که اصلاحطلبان حق حيات سياسي دارند ولي حق دستيابي به قدرت را نبايد داشته باشند که چنين نگاهي در طيف سنتي اصولگرايان مثل حزب موتلفه وجود دارد.
• البته دسته چهارمي نيز وجود دارند که در مورد حضور اصلاحطلبان در عرصه سياسي و قدرت با استفاده از روشهاي دموکراتيک هيچ ايرادي نميبينند.
• گروهي اعتقاد دارند با توجه به حوادث انتخابات سال گذشته فعاليت سياسي در داخل نظام جايز نيست و بهتر است اصلاحطلبان انزوا و سکوت پيشه کنند و عرصه قدرت را به اصولگرايان واگذار کنند.
• برخي ديگر از جمله بنده اما اعتقاد دارند انزوا به نفع جرياني است که ميخواهد اصلاحطلبان را از همه عرصهها حذف کند. اين گروه فعالتر و قويتر در صحنه حضور دارند و بر همين اساس ميگويم که اصلاحطلبان درون نظام، خودشان را براي حضور در عرصه سياسي آماده و در اولين انتخابات پيشرو يعني انتخابات مجلس نهم با قدرت حضور خواهند داشت .
• البته چگونگي حضور اصلاحطلبان در عرصههاي مختلف بستگي به فضاي سياسي کشور دارد، اگر قانون حاکم باشد، جاي هيچگونه نگراني نيست.
• اگر بخواهيم حوادث بعد از انتخابات را کالبدشکافي کنيم، نميتوانيم بگوييم فقط دولت مقصر هستند و در نقطه مقابل هيچ اشتباهي وجود نداشته است. به نظر من هر دو طرف مقصر هستند و بايد رفع عيوب کنند و اين کار هم ممکن است.
• پيشنهاد مشخص من در اين شرايط و براي بهترشدن اوضاع، رفع برخي محدوديتها براي برخي احزاب و فعالان سياسي، تشکيل هيات منصفه و تعريف جرم سياسي است و احساس ميکنم که در چنين شرايطي، بستر براي پديداري و رشد نشاط سياسي بيشتر فراهم ميشود.