به گزارش مشرق به نقل از فارس، انگار موضوع مبارزه با بدحجابي فصلي شده و همه بهار و تابستان را فصل مبارزه با بدپوششي ميدانند. اين تصور غلط يک بار براي هميشه بايد از بين برود و مبارزه با معضل بدپوششي در تمام فصول سال به اجرا درآيد.
اين روزها دوباره خيابانهاي شهر به نمايشگاه مد و آرايش تبديل شده است و مردم از اين وضعيت ناراحت و نگران هستند. البته اين روزها هواي تهران خيلي هم تابستاني و داغ نشده است اما بدحجابها با خيال راحت در خيابانها جولان ميدهند و ارزشها و اصول اخلاقي و اسلامي را به تمسخر ميگيرند.
اين روزها هرروز شاهد کوتاهتر شدن و تنگ شدن لباسها هستيم، فقط کافي است براي خريد لباس به فروشگاههاي لباس مراجعه کنيد، امکان پيدا کردن لباسي ساده که خيلي باعث جلب توجه نشود، کار آساني نيست. اين موضوع دغدغه جديد خانوادههاست.
گويا آزادي فقط براي بدحجابها و بدپوششها معنا دارد، واقعا پيدا کردن لباسهاي مرتب، شيک و ساده، کاري سخت شده است.
حفظ و تقويت حجاب يکي از خواستههاي به حق مردم پس از انقلاب اسلامي است. پس از سالهاي پيروزي انقلاب موضوع حجاب اسلامي و بدحجابي يکي از مباحث مهم و اساسي در حوزه مسائل اجتماعي، فرهنگي و سياسي بوده است.
اين در حالي است که پيش از اين قانون گسترش راهکارهاي اجرايي عفاف و حجاب در 13 دي 1384 به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيد.
بدون ترديد رعايت حجاب و عفاف يک مسئله کاملا قانوني، شرعي و از ضروريات دين است و از سويي ديگر بيحجابي و بدحجابي در قانون جرم است.
در ماده 638 قانون مجازات اسلامي آماده است هرکس عملاً در انظار، اماکن عمومي و معابر تظاهر به عمل حرامي کند علاوه بر کيفر عمل به حبس از 10 روز تا دو ماه يا 74 ضربه شلاق جريمه ميشود و اگر مرتکب عملي شود که نفس آن عمل داراي کيفر نباشد ولي عفت عمومي را جريحهدار کند فقط به حبس از 10 روز تا دو ماه يا 74 ضربه شلاق محکوم مي شود.
بر اساس بندي از قانون مجازاتهاي اسلامي مصوب سال 1365 (قانون نحوه رسيدگي به تخلفات مجازات فروشندگان لباسهايي که استفاده از آنها در ملأ عام خلاف شرع بوده و يا عفت عمومي را جريحهدار ميکند) نحوه مجازات توليد کنندگان، وارد کنندگان، توزيع کنندگان و استفاده کنندگان لباسهاي غيرشرعي اول تذکر و ارشاد، دوم توبيخ و سرزنش، سوم تهديد، چهارم تعطيلي محل کسب به مدت سه تا 6 ماه براي فروشندگان و توزيع کنندگان البسه و جريمه نقدي براي وارد کننده و توليد کننده و 10 تا 20 ضربه شلاق يا جريمه نقدي براي استفاده کننده از البسه غيرشرعي است.
اين روزها دوباره بد پوششي و بدحجابي جامعه را مبتلا کرده است و مردم از مسئولان و نيروي انتظامي ميخواهند اقدامي قاطع و بلندمدت را در دستور کار قرار دهند. هرچند پيش از اين اعلام شده بود که بدحجابي در جامعه کاهش يافته است، اما اين خبر در زمستان مطرح شده بود که بدحجابها به خاطر سرماي هوا فرصت عرض اندام ندارند.
بايد براي گسترش عفاف و حجاب چارهاي اساسي انديشيد و درمانهاي مقطعي را کنار گذاشت، موضوع حجاب را بايد فراتر از جلسات و تشريفات اداري نگريست.
تابستان شروع نشده اما آوار لباسها و مانتوهاي تنگ و کوتاه نشان از آغاز فاز جديد ناتوي فرهنگي دارد .
آيا نيروي انتظامي به بخشي از مهمترين وظايف خود عمل کرده است؟
آيا ناجا به توصيه مهم مقام عظماي ولايت درباره يکي از "مهمترين وظايف " خويش بهنحو مطلوب عمل خواهد کرد؟ اين سؤالي است که ناجا بايد پيش از پاسخي که افکار عمومي به آن ميدهند، پاسخ آن را آماده کند.
مقام معظم رهبري در ديدار اخير خود با فرماندهان و مسئولان ناجا در خلال بيانات خود، صحبت مهمي را پيرامون بحث امنيت اخلاقي جامعه مطرح کردند که بايد آن را شاهبيت فصل جديد مأموريتهاي سازماني نيروي انتظامي دانست.
ايشان در بخشي از بيانات خود تأکيد کردند که تأمين امنيت، بهويژه امنيت اخلاقي و رواني جامعه يکي از مهمترين وظايف نيروي انتظامي است.
اين نکته مهم در بيان معظمله در حالي صورت ميگيرد که طي هفتههاي اخير و شايد سالهاي اخير! نيز شاهد اتفاقات بد و در ادامه انتقادات تندي پيرامون بحث بدحجابي در کشور بودهايم.
البته بروز اين انتقادات تند تا حدي نيز طبيعي مينمايد. چه اينکه بر سر کار بودن دولت و مجلسي اصولگرا و مسئولاني که جملگي داعيه ولايتمداري دارند؛ انتظارات متدينين و مردم شهيدپرور جامعه را براي ترويج بيشتر ارزشهاي اسلامي و انقلابي و در ادامه مبارزه با مصاديق برهم زننده امنيت اخلاقي و رواني جامعه بيشتر و عينيتر کرده است.
اما اذعان به اين مقوله نيز نه از سر بيتدبيري که حتماً از سر درد بايد باشد که متأسفانه با وجود شرايط يادشده، باز هم شرايط مربوط به حجاب، از ناحيه برخي زنان و مردان در جامعه کنوني ما از وضعيت مناسبي برخوردار نيست.
در واقع با قدمزدني هرچند کوتاهمدت در کوچه و خيابانهاي اين شهر، اولين نکتهاي که به ذهن خطور ميکند اين است که اين چگونه شهري اسلامي است که برخي مردان در آن با هيئت شيطان پرستها و منحرفين خود را آرايش کردهاند و يا زنان و دختراني را ميشود ديد که جداي از رنگ و لعابهايي که گويا ديگر عادي شده است! از شدت بدحجابي گويا به رقابت با اروتيکهاي غربي برخاستهاند.
و در اين ميان يک سؤال بزرگ مدام خودنمايي ميکند و آن گم شدن پناهي به نام پليس اسلامي است که بايد پناه مردم و اهالي جامعه اسلامي باشد اما . . . .
البته ناجا هم تقصير چنداني ندارد زيرا شاهد بيحمايتيها يا حمايتهاي کمرنگ از ناجا و مأموريتهاي سازمانياش بوده و هستيم.
اما ناجا و فرماندهان و سياست گذاران آن هم اکنون بر سر يک دوراهي بزرگ هستند. اينکه آيا در پشت مانع کممحليها و کنايهها بايستند و "يکي از مهمترين وظايف " خود را اجرا نکنند يا کمرنگ اجرا کنند يا اينکه قاطعانه و با عملکردي ولايتمدارانه سر به آستان امر ولي بگذارند و جانانه پاي کار بيايند.
ديگر مهلتي براي ناجا نمانده است که همچون برخي ديگر بخواهد فرمايشات مقام عظماي ولايت را مولوي و ارشادي بداند.
البته شايد بهگزافه نباشد اگر بگوييم ناجا تنهاست، اما همه اين "بهانهها و واقعيتها " ما را به جايي رسانده است که شکوه و شکايتها از ميانه مردم عدالتخواه و ارزشمدار به سران و چهرههاي ارزشي و ديني نظام هم رسيده است.
ناجا و فرماندهانش به راستي کدام را انتخاب خواهند کرد؟ آيا به راه ولايت و شهدا خواهند رفت و عاشقانه و مقتدر، به مبارزه با بدحجابي برميخيزند يا اينکه باز هم بهار و تابستان از راه ميرسد و شاهد جولان بيشتر بدحجابي خواهيم بود . . .؟!
در اينجا ذکر اين نکته هم ضروري است که ناجا به راهبردهاي بيشتري در اين زمينه نياز دارد.
گشتهاي ارشاد حتما تنها راه نيست. اتاقهاي فکر نيروي انتظامي بايد فعالتر شوند تا معبرهاي جديدي در اين زمينه باز شود.
شايد نياز به اين باشد که ناجا معاونت امنيت اخلاقي خود را نيز به شاخههاي جديدتري تقسيم کند تا بحث مبارزه با بدحجابي به عنوان يکي از عيانترين مصاديق برهم زننده امنيت اخلاقي، اصوليتر و بهتر مديريت شود.
شايد نياز به تربيت نيروهاي عملگر جديدي در ناجا باشد که به صورت تخصصي وارد بحث، ارشاد، تذکر و برخورد پيرامون بدحجابي شوند.
از ديگر سو نقش مؤثر و کليدي قوه قضائيه را نيز نبايد از ياد برد. قوهاي که پشتيباني او از ناجا و سياستگذاريهاي مطلوبش در رابطه مبارزه با بدحجابي حتما بازکننده راههاي جديدتر و تسهيل کننده راههاي فعلي است.
و خلاصه آهنگ بدون ريتم بدحجابي انشاءالله که با تدبير فرماندهان نيروي انتظامي رو به سردي برود.
اين حقيقت در ياد تاريخ خواهد ماند که ناجا هم اکنون حکم ولايياش را از حضرت آيتالله خامنهاي در مورد تأمين امنيت اخلاقي گرفته است و اينک بايد به آن به عنوان يکي از مهمترين وظايفش نگاه کند.
بايد منتظر بود.
منتظر راههايي که بايد رفت تا جامعهمان رنگ اسلاميتري به خود بگيرد.
برخوردهاي فصلي نيروي انتظامي با بدحجابي هم تعطيل!
برخورد با بدحجابي که چندي بود در کشورمان "زمستانه " و "تابستانه " شده بود و مسئولان بهويژه نيروي انتظامي ابتداي اين دو فصل، "تبرج " را مصداقيابي ميکردند ديگر همين برخورد مقطعي را هم تعطيل کردهاند.
با نيمنگاهي به آرشيو سالهاي اخير رسانههاي کشور، اين روزها مقارن است با زماني که مسئولان دستگاههاي مختلف، از وزارت کشور گرفته تا نيروي انتظامي حداقل در صدر برنامههايشان، مقابله با بدحجابي را عنوان ميکردند؛ اما از زمستان سال گذشته که عملاً ديگر هيچکسي گشت ارشاد را براي بدحجابيهاي زمستاني نديد گويي مبارزه با مسئله بدحجابي به آرشيو برنامههاي مسئولان سپرده شده است.
اين در حالي است که مقام معظم رهبري هم در فرمايشات اخير خود بر بحث تأمين امنيت، به ويژه امنيت اخلاقي و رواني جامعه تأکيد و اين مسئوليت را از مهمترين وظايف نيروي انتظامي عنوان کردند.
روزي در همين جامعه عدهاي معتقد بودند که: "آب رفتن مانتو و شلوار به نوعي آزادي در انتخاب نوع پوشش است و نبايد با آنها برخورد شود، هر جامعهاي آدمهاي سالم و فاسد دارد " اما امروز همان آدمهاي فاسدي که در هر جامعهاي طبيعي به نظر ميرسيدند تبديل به الگوي پوشش در خيابانها شدهاند، اما اين بار با آرايشهايي اغراقشده که رنگ و لعاب آن، گريم بازيگران تئاتر را روسفيد کرده است، مانتوهايي که به تن آنها التماس ميکند حداقل دکمههايش بسته شود، کوهانهايي روي سر که در هيچ جاي دنيا نمونهاي از آن را نميتوان يافت و . . . .
اگر تا ديروز هرکدام از اين پرتيهاي آدمها در جامعه از حضور مأموران نيروي انتظامي در فضاي عمومي شهر کمي دغدغه داشتند اين روزها بهفضل روشنفکريهاي نيروي محترم انتظامي با خيال آسوده در خيابانها اتيکت تنفروشي را با خود حمل ميکنند و چشمان فرصت طلب و هرزه را به دنبال خود ميکشانند.
اين روزها ورود به اجتماع دغدغه خانوادهها شده است، خانواده سالمترين فضا را براي فرزندان خود مهيا ميکند، اما براي ورود فرزندش به جامعه دلآشوب است، نگران از اينکه دوگانگي جامعه اسلامي و خانواده اسلامي را چگونه بايد براي فرزندش توجيه کند، چه پاسخي براي ناهنجاريهاي چندين ساله در خانواده که تبديل به هنجارهاي هرروزه در اجتماع شده است، بيابد؟
شايد عدهاي معتقد باشند با بگير و ببندهاي نيروي انتظامي در خيابانها شهر، "سالم " نميشود اما ميتوان ادعا کرد که حداقل با اين کار، چهره شهر را که ميتوان "پاک " کرد، چهرهاي که بهواسطه حضور مستمر اين عروسکهاي خيمهشببازي، تداعي کننده جامعهاي منحرف شده است، جامعهاي با حراجکنندگان هرروزه "عفت " و چشمهايي هرزه در جستجوي "شکار ".
فرهنگسازي براي مقابله با بيبندوباريهاي خياباني راهحلي است که بارها و بارها شعار گوشنوازي براي تک تک ما بوده است التيامي که در مرحله عمل، وظيفه آن را مهد کودک به خانواده ميسپارد، خانواده به مدرسه، مدرسه به دانشگاه، دانشگاه به جامعه و در نهايت مسئولان در جستجوي مقصر بين ساير دستگاهها. اين همان پروسه تکراري کار فرهنگي است.
از کودکي در فرهنگ ما "پليس " واژه آرامبخش گمشدنهاي ما بوده است. اين روزها همان "آقاي پليسي " که گريههاي کودکي ما را بند ميآورد ميتواند تأمينکننده امنيت بزرگسالي ما هم باشد.
خانوادههاي سالم ايراني اين روزها از نيروي انتظامي انتظار دارند جداي از اينکه فرزند گمشدهشان در خيابان را برايشان به ارمغان ميآورد، نگذارد فرزندشان در هياهوهاي ضداسلامي در جامعه گم شود، گمشدني که بسيار سنگينتر از گمشدنهاي دوران کودکي است. گمشدن در ويترين لباسفروشيهايي که هيچ حدي از لباس اسلامي در آنها رعايت نشده است، گمشدن در پارکهايي که شاهد صحنههايي از روابط دختر و پسرهاي نامحرمي است که حرکات آنها را هيچگاه از سوي پدر و مادر خود هم نديده است، گمشدن در تاکسيهايي که تبديل به حريم شخصي عدهاي شده است، گمشدن در رستورانها و کافيشاپهايي که پيشنهاد فضاي صميميتري را به مشتريهاي خود ميدهند، گمشدن در بيهويتيها و . . . .