به گزارش مشرق، جهان نوشت: شب جمعه برنامه اي از سيماي جمهوري اسلامي پخش شد که نياز به توضيح و عذرخواهي رئيس سازمان صدا و سيما دارد. ويژه برنامه اي با نام 90 (!) که 2 ساعت وقت سيماي ملي و هزينه مردم را صرف کرد تا آقاي دائي از ظلمي که مدعي است بر وي رفته است دفاع کند.علي دائي به سيما دعوت شد تا از حقوق 800 ميليوني خود بگويد و از عقب افتادن اين حق شکايت کند.
آقاي دائي و ظلم بر او رفته و حقوق 800 ميليوني و قرار داد و عملکرد مسئولين و غيره بجاي خود و کشمکش هاي آن بماند براي اهلش؛ اما پرداختن به اين موضوع در رسانه ملي، موضوعي نيست که بتوان به سادگي از کنار آن گذشت.
از برنامه 90 بيش از اين انتظاري نيست اما از آقاي ضرغامي که حکم مسئوليت خود را با اولتيماتوم رهبري به دست گرفته اند بسيار بعيد و دور از انتظار است.
طي چند ماه گذشته که هر روز يک خبر از ورشکستگي صنايع کشور منتشر شده است وکارخانه جات با 20 درصد ظرفيت خود کار مي کنند و به گزارش رسمي دولت، نرخ بيکاري از 9 درصد به 13درصد رسيده است و هر روز به خيل بيکاران اضافه مي شود،آيا رسانه ملي يکبار حاضر شده است اين رکود و بيکاري و عقب افتادن حقوق کارگران و شرمندگي آنها در خانواده را تصوير کند و به رخ مسئولين بکشد.
چطور حق از دست رفته 800 ميليون توماني آقاي دائي، رئيس صدا وسيما را نگران کرده است اما 17 ماه عقب افتادن حقوق کارگران ... نياز به فرياد و اعلام رسانه اي ندارد.آيا حقوق 250 هزار توماني يک کارگر که از عيد به اين طرف پرداخت نشده است نياز به پيگري ندارد؟7 کارگر در يک معدن به خاطر زياده خواهي کارفرما جان مي دهند و چرا طنين تکان دهنده زنان بيوه و کودکان يتيم آنها، نبايد به گوش مسئولين و مردم برسد؟
10 روز پيش خبر کشته شدن 4 کارگر در فلان معدن و پالايشگاه نفتي منتشر شد.اين کارگران به دامن مرگ رفتند تا شرمنده خانواده خود نشوند و اما اين داستان تلخ جائي براي طرح در رسانه ملي نداشت.حتي خبر آنهم منتشر نشد.چطور مي شود نمايش فقر و نداري و صورت هائي که با سيلي سرخ نگه داشته مي شوند، ضد امنيت ملي و به زيان انقلاب است اما دادخواهي براي حقوق 800 ميليون توماني که فهم و باور آنهم براي مردم سخت است، فخر نظام و رسانه ملي است؟
هرازگاهي يک کودک گل فروش در جاده منتهي به بهشت زهراي تهران کشته مي شود آيا اين حادثه دردناک نياز به مطالبه و تصوير ندارد؟
چطور است که عقب افتاده حقوق 800 ميليون توماني آقاي دائي شما را نگران مي کند تا آنجا که يک طرفه و بدون شنيدن سخنان طرف دعوا و در برابر چشم ميليون ها بيننده به قضاوت مي نشينيد اما مصائب و مشکلات همين کارگراني که بسيارشان تماشاگر اين برنامه بودند نياز به برنامه و ويژه برنامه ندارد؟آيا اين به سخره گرفتن مردم مستضعف کشور نيست؟آيا اين برنامه به سخره گرفتن مشکلات کارگران و زحمت کشان جامعه نيست؟محکمه بر پا کردن براي حقوق 800 ميليون توماني آقاي دائي يعني بي توجهي به مشکلات صدها هزار کارگر که حقوق شان را چند ماه است نگرفته اند.يعني به سخره گرفتن فقر کساني که نداري شان ناشي از ظلم مترفين و مسرفين ويژه خوار است.
چه اتفاقي در صدا وسيما افتاده است که مشکل اين آقا، ملي تلقي مي شود و اما مشکل ميليون ها کارگر مشکل شخصي شان است؟
اين عدالت را چطور مي توان براي مردم توضيح داد که اهن وتلپ براي احقاق حقوق ميليوني مي تواند از رسانه ملي و از هزينه مردم مطرح شد اما يک کارگر نمي داند حق از دست رفته اش را به کدام محکمه صالحه ببرد.سالها است قرار دادهاي سفيد امضا و يک طرفه رايج است و به اين کارگر فهمانده شده است، به ظلمي که به او مي شود بايد بسوزد و بسازد.آقاي ضرغامي اين مشکل نياز به برنامه ساختن نداشت؟نياز به مطالبه نداشت؟نياز به طرح موضوع نداشت؟
تعداد فزاينده بيکاران و نيمه بيکاران به گونه اي محتوم در وراي اين رکود و ورشکستگي پياپي کارخانه جات است.کارگران به اقشار زير طبقه سقوط مي کنند .هر روز آمار فحشا در اين خانه ها افزايش مي يابد .آيا اين فتنه قرمز نياز به مناظره و سخنراني و فيلم و سريال و برنامه 90 و 100 وغيره ندارد؟
وقتي آقاي ضرغامي مملکت را در نياوران و اقدسيه و آدم هاي بي رگ وبي خون جردن و شکم دله هاي درکه ودربند مي بيند و براي شغال مستي کردن هاي بالا شهر تهران برنامه مي سازد، طبيعي است که غذاي توصيه شده در اين رسانه ملي را سريال "آشپزباشي" آموزش دهد و رسم و رسوم ازدواج را "عمارت فرنگي" به نمايش کشد و الگوي زن در خانواده را دخترکان بزک کرده سريال هاي خانواده و مجريان هر روز يک رنگ تصوير کنند و صد البته انتظاري جز اين نيست که عدالت و دادخواهي را هم، به احقاق حق 800 ميليون توماني آقاي دائي ببيند.
مديريت صدا و سيما توضيح دهد که که با کدام دليل و حجت آئينه گردان توانگران و خاصه تراش مدعيان و چيز داران شده است و رسانه ملي را هم سرا و هم نواز و هم ساز معرکه گيران کرده است.
آقاي ضرغامي پدري که کودک خود را به قيمت 100 هزار تومان مي فروشد و سوژه خبرنگاران صفحه حوادث روزنامه ها مي شود شما را به درد نياورد؟ صاحب خانه اي که به خاطر 200 هزار تومان اسباب و اثاثيه مستاجر را به خيابان ريخت براي شما ارزش دادخواهي نداشت؟ صف هاي طويل بيمارستان هاي دولتي و زناني که به دليل نداشتن حداقل امکانات براي گرفتن اورژانس، فرزندشان روي دستشان دست وپا مي زند و تشنج مي کند ارزش برنامه ساختن ندارد؟آيا اين به سخره گرفتن پابرهنگان نيست که تريبون و رسانه ملي را خرج زياده خواهي کساني کنيد که با پول توجيبي اين مردم شهرتي پيدا کردند و مدالي گرفتند؟ آقاي ضرغامي هر چه زودتر پاسخ دهيد و از پابرهنه ها و ولي نعمتان و وارثان اين مرز و بوم به خاطر پخش اين برنامه سوال برانگيز عذر خواهي کنيد.گر چه دل شکسته اين مردم را که تمام آبرو و زندگي خود را براي اين انقلاب گذاشتند و امروز تماشگر زشت ترين نمايش عدالت در رسانه ملي هستند را نتوانيد به اين سادگي بدست آوريد.
ياد آن پير فرزانه به خير که مي گفت :"واقع آن است که آن قدر که پابرهنهها به راديو- تلويزيون حق دارند، ما نداريم. اين يک واقعيت است و تعارف نيست؛ واقع اين است که آنها اين نظام را درست کردهاند و اين نهضت را به وجود آوردند؛ همين جمعيت هستند که پيروزيها را به دست آوردند؛ از قشر بالا کسى در اين مسئله حقى ندارد. البته ما هم در اصل مطلب شرکت داشتهايم، اما حق با آنهاست" امام خميني 27 مرداد 1364
آقاي دائي و ظلم بر او رفته و حقوق 800 ميليوني و قرار داد و عملکرد مسئولين و غيره بجاي خود و کشمکش هاي آن بماند براي اهلش؛ اما پرداختن به اين موضوع در رسانه ملي، موضوعي نيست که بتوان به سادگي از کنار آن گذشت.