مشرق-- شايد به اين بخش از آيه شريفه استشهاد فرمودند که "هوالذي ايدک بنصره و بالمومنين" خدايي که پيامبرش را با مؤمنين ياري مي کند، چگونه مي شود جامعه اسلامي خود را از کمک مؤمنان مستثني و بي نياز بداند؟ کدام رهبر يا شخصيت برجسته اي، بالاتر از محمد(ص) است؟ همين پيامبر با کمک مومنين به اهداف متعالي و بلند خود دست مي يابد. وقتي موساي کليم مأموريت الهي خود را در حرکت به سوي فرعون دريافت، از خداي متعال خواست که او را با کمک برادرش -هاورن- تقويت و ياري کند! اين اميرمومنان بودند که در شدائد با صلابت به کام اژدهاي مشکلات مي رفتند و پيامبر(ص) خود را ياري مي کردند، بهطوري که تا رفع مشکل نمي کردند، آرام نمي نشستند و والاترين ياور پيامبر(ص) و برادر حضرتش بود. اميرمومنان با کمک مالک اشتر گره گشايي از مشکلات مي کرد و ساير اصحاب و ياران هر کدام نقش آفرين در جامعه و ياور امام خود مي شدند.
سيدالشهداء ياران خود را با زيباترين تعابير ستايش مي کند و وقتي برادر بزرگوار و علمدارش به شهادت مي رسد مي فرمايد که پشت او شکست و ياور و پناهش را از دست داد! اگر اين امت امام خميني(ره) نبود، سرنگوني شاه، شکست هيمنه امريکا، دفع تجاوز هشت ساله دشمنان کينه توز و حفظ خاک پاک ميهن اسلامي هرگز ميسر نمي شد! نصرت مومنان را بايد والاترين نعمت الهي براي جامعه دانست.
به طور خاص سوم تيرماه 84 و 22 خرداد 88 تجلي نصرت و ياري مؤمنان در حساسترين صحنه انقلاب بود. اينک برخي در مقام شکستن اين اعتبارند؛ و بين نيروهاي مومن شکاف و شقاق ايجاد مي کنند -گاهي مي گويند هيئات مذهبي چه تأثيري بر رأي و اراده مردم دارند؟ اين گروه موجب ريزش آراء مردم مي شوند! به تدريج کار را به شکايت و تقابل مي رسانند، و "حاج منصور"ي را که هيأت او کانون ارادت ورزان فاطمي و حسيني است و مداحي که هميشه پيشتاز فتنه شکني است، متهم مي شود. کار مي رسد به اينجا که القا مي کنند نه تنها بي نياز از مثل او هستيم که وجودشان مزاحم است. خواص، عالمان و بزرگان را که پيوسته وجودشان روشنگر و حامي ارزشهاي متعالي و عدالت و دولت عدالت محور بوده اند، بي حاصل در موفقيت هاي دولت دانسته و در هيچ مرحله اي خود را رهين حمايت منت آنان نمي دانند. گاهي حزب الله را ناچيز و بي مقدار مي شمرند!
اين جريان انحرافي و حاشيه ساز تلاش دارد با القاي اين اباطيل، جامعه را از نياز به نصرت مومنان تهي کند. نتيجه اين رفتار ترديد و تشکيک مومنان در نقش و اراده خود در مسائل اساسي جامعه اسلامي خواهد بود. البته تاکيد بر ذکر "مومنان" دسته بندي آحاد جامعه نيست. ملت ايران مصداق بارز مومنان هستند و ايمان آنان مورد شهادت امام راحل(ره) است. امامي که وفاداري و فداکاري اين ملت را از صدر اسلام برتر دانست.
شاخص و تجلي اهل ايمان، مقام ولايت است. نصرت رهبري و امام، بالاترين نصرت و ظرفيت براي جامعه است. بي جهت نيست که مردم مسئول و بصير، پيوسته در مقام کشف رأي و اراده امام خويش بوده اند و با اتکا به همين اعتقاد و علاقه باطني است که در صددند تا نصرت رهبري را براي خود مصادره کند.
حمايت گفتماني رهبر معظم انقلاب از شخص احمدي نژاد -رئيس جمهور محبوب و مردمي- سرمايه عظيم برآمده از نصرت يک مومن است که اين نصرت را بايد غنيمت شمرد و از آن حفاظت کرد. تصرفات رهبري در امور مربوط به قواي سه گانه کشور، مصداق چنين نصرتي است. علاوه بر آنکه در جايگاه حقوقي خود، واجب الاطاعه هم هست. آقاي احمدي نژاد -رئيس جمهور- در نامه سال 88 خود به رهبر معظم انقلاب به اين جايگاه حقوقي- اصل 57- قانون اساسي و ولايت مطلقه اشاره و تصريح کرده اند که اين اقدامات کاملا حقوقي و منطبق به قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي است.
اکنون نيز حکم ابقاي وزير اطلاعات پس از برکناري، مصداقي از اين نصرت و حکم ولايي است و گره گشايي از مشکل حقوقي براي کشور بود، چرا که با بر کناري وزير، ظاهراً ابقاي مجدد و مستقيم او به وسيله رئيس جمهور، پس از تحقق کامل عزل يا استعفا دشوار باشد چنانکه عدول از استعفا پس از پذيرش پيش بيني حقوقي نشده است! و ناگزير وزير جديد بايد با رأي اعتماد جديد مجلس تعيين شود. حکم ولايي و صريح رهبري که مبتني بر مصالح نظام و کشور صورت گرفت و در آن به برخي از اين مصالح از جمله ضرورت استحکام و انسجام دستگاه اطلاعاتي به مثابه يکي از پايه هاي مهم اقتدار نظام اسلامي اشاره شده، مشکل ايجاد فترت در مهمترين نهاد نظام و در شرايط حساس امروزي را منتفي ساخت. تصميمي که اگرچه از نظر حقوقي حق رئيس جمهور است ولي قطعاً استفاده از حق در امور حساس و مهم اصولاً نيازمند مشورت و تأمل بيشتري است. بهويژه اينکه وزارت اطلاعات، وزارتي است که دامنه مأموريت آن کل نظام است و مصلحي، وزير اطلاعات از حاميان اعتقادي و ديرين احمدي نژاد است.
دولت ولايي است، و اين شاخص را رئيس جمهور در آخرين نطق خود در روز ارتش تصريح مي کند، و ارتباط و اتصال به ولايت فقيه را ارتباط و اتصال شرعي به امام عصر(عج) مي داند و ضمن اينکه چنين اتصالي مبناي مشروعيت نظام سياسي است، اسباب اقتدار، توفيق و شکست ناپذيري است.
اکنون بايد مراقب شياطيني بود که ولايت را و نصرت مومنين را حقير مي شمرند و ممکن است دولت مقتدر اسلامي را از اين ظرفيت عظيم دور کنند، اما هم آنها بايد بدانند در خيمه ولايت، دولت و ملت، يد واحده اند تا چشم فتنه کور گردد.