کد خبر 4059
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۰:۵۳

مقدمه: سال 1387، در سالگرد کودتاي 28 مرداد 1332 مطلبي تحت عنوان «رمزگشايي از کودتاي 28 مرداد با نگاهي به شرايط امروز» منتشر شد. در اين گزارش، پيش بيني شده بود که دشمن بر آن است تا کودتاي آژاکس را در قالب يک پروژه ي براندازي شبه قانوني در انتخابات دهم رياست جمهوري تکرار نمايد.
مطلب منتشر شده در واقع خلاصه اي از کتاب در دست انتشار «مصدق و تراژدي آژاکس» بود که به دليل تغييرات و اضافه شدن يک فصل مربوط به وقايع پيرامون انتخابات دهم رياست جمهوري، انتشار آن به تعويق افتاد. اما به علت ضرورت روشن نمودن تطبيقي وضعيت موجود در اين انتخابات با کودتاي آژاکس عليه دولت مصدق، در اين نوشتار به اين بحث پرداخته شد تا چراغي براي حرکت اصلاحي روشن شود. زيرا هنوز بازي شيطان ادامه دارد.

نيمه ي دوم قرن بيستم؛ حرکت از اقدامات سخت به سوي اقدامات نرم
انسان مدرن رهيده از تقيّدات دين و سنّتِ ابتداي قرن بيستم، درِ باغ سبزي پيش روي خود مي ديد که گويي به کشفي بي سابقه پس از غفلتي چند هزار ساله به قدمت بشريّت دست يافته است. سرمست از چنين اکتشافي کمر همت خويش را براي چيدن ميوه هاي آن درخت بست. اما ديري نپاييد که منابع را محدود ديد و مطامع را بسيار. نتيجه ي طبيعي آن اين که خون بارترين دوره ي زندگي بشريّت رقم خورد.
در نيمه ي اول قرن بيستم دو جنگ جهاني بي سابقه، با بيش از 50 ميليون کشته، بر بشريت تحيمل شد. اين وقايع، چنان شوکي به جهانيان وارد کرد که گويي زلزله اي مهيب، آن باغ سبز را به ويرانه اي تبديل کرده است. اروپاي صنعتي، به تلّي از خاک تبديل شده بود. آسيا و آفريقا، هنوز کمر از فشار استعمار غرب راست نکرده بودند. روسيه ي پهناور هم که درگير مسائل داخلي خود بود. تنها مي ماند آمريکا که کمترين ضرر و بيشترين نفع را از اين همه جنگ و جنايت برده بود. اکنون نوبت يکه تازي ابرقدرتي جديد در جهان بود تا اين جزاير از هم پاشيده را در دهکده اي جهاني جمع کند به کدخدايي آمريکايي که آن زمان قدرت اقتصادي نخست جهان بود. نيمه ي دوم قرن بيستم به دوران سلطنت اين حاکم جديد تبديل گرديد.
اما در دوره‌ي جديد، ديگر کشش اقدامات سخت و خشونت‌بار گذشته نبود. جراحات وارده بر پيکر بشريّت آن‌قدر عميق بود که ديگر تحمّل جنگ‌هاي تمام عيار و گسترده ناممکن مي نمود. علاوه بر اين، باغ سبز مدرنتيه‌اي که ايدئولوژي‌هاي مختلف آن مانند سوسياليسم و ناسيوناليسم و ليبراليسم و ... اين فجايع را به بار آورده بودند، بايد چهره‌اي ديگر به جهانيان عرضه مي‌کرد تا مقبوليت خويش را حفظ کند. همچنين به علت وجود قدرت شوروي، انجام هر عمليات نظامي مخالف با منافع وي توسط آمريکا، پاسخ نظامي او را در پي داشت که هزينه ي اين گونه اقدامات نظامي را براي استعمار نو بالا مي برد. لذا دکترين جديد آن، به عنوان تابلوي مدرنيته، سوق به سوي اقدامات نرم و نيمه سخت بود. البته اين به معناي حذف کامل گزينه‌هاي نظامي از اقدامات استعمار نو نبود. اما مقصود، آن که کنش هاي نرم و نيمه سخت پررنگ‌تر شدند. اين روندي است که تاکنون نيز ادامه داشته و به مرور تاکتيک‌ها و تکنيک‌هاي آن بهينه مي‌شود.

کودتاهاي نيمه سخت و کم خشونت

کشورهاي مختلف جهان به دليل نداشتن نظام منسجم نظري براي حکومت‌داري يا به ايدئولوژي سوسياليسم به رهبري شوروي متمايل مي‌شدند يا به ايدئولوژي ليبراليسم به رهبري آمريکا. به هر صورت نتيجه يکي بود. استعمار جاي خود را به استعمار نو داده. در مدل جديد، کارگزاران مختلف حکومتي از خود مردم همان جامعه بودند، اما نرم‌افزار حکومت‌داري چيزي نبود جز ايدئولوژي هاي مدرن، چپ و راست.
استراتژي استعمار نو، به جاي لشکرکشي و اشغال مستقيم کشور هدف، به ايجاد يک دولت دست نشانده بسنده مي شود تا آن دولت، نيات بيگانه را محقق سازد.
در اين استراتژي بدون دخالت آشکار نظامي و با استفاده از توان همان مردم در جهت منافع آمريکا، دولتي برانداخته شده و دولتي ديگر جايگزين مي‌شد. در اين حالت، حساسيت کمتري برانگيخته مي شد و تنش کمتري پديد مي آمد و به ظاهر قواعد دموکراسي نيز رعايت شده بود. در اجراي اين استراتژي، ژنرال ها و افسران نظامي، جاي خود را به جاسوسان، ديپلمات ها، رسانه‌ها، سازمان‌هاي غيردولتي(NGOs) و ... دادند. نخستين نمونه‌ي به کارگيري اين استراتژي در براندازي دولت محمد مصدق در واقعه‌اي موسوم به «کودتاي 28 مرداد 1332» است که حدود 8 سال پس از پايان جنگ جهاني دوم رخ داد. اين عمليات در راستاي حفظ ايران در دايره‌ي کشورهاي تحت لواي غرب بود. البته پيش از اين، در مناطق کوچکي مانند هاوايي و ... براندازي هايي توسط آمريکا انجام شده بود که البته به صورت محدود و با وارد نمودن نيروي نظامي بود. موفقيت حاصل از اين استراتژي آن‌قدر براي آمريکايي‌ها مهم و شيرين بود که يک سال پس از آن در گوآتمالا نيز عليه آربنز مورد استفاده گرفت. حتي بزرگترين رقيب غرب در آن دوران، يعني شوروي نيز با استفاده از همين استراتژي پس از حدود 30 سال به زانو درآمد و فروپاشيد تا خود و کشورهاي تحت قيموميّت او به سمت غرب گرايش يابند.

کودتاي 28 مرداد؛ عمليات آژاکس

اهميت بررسي اين کودتا به عنوان يکي از مهم ترين اقدامات غرب به رهبري آمريکا در براندازي نيمه سخت قابل انکار نيست. افرادي که دست‌اندرکار اين کودتا بودند، بعدها به «کارکشته‌هاي 1953» معروف شدند. زماني که کرميت روزولت، به عنوان افسر عمليات کودتا به وينستون چرچيل گزارش کودتا را مي‌داد، اين پاسخ را از وي شنيد: «اگر کمي جوانتر بودم مي‌توانستم دراين عمليات و تحت فرماندهي شما(روزولت) خدمت کنم. اگر دستاوردهاي اين عمليات(کودتا) حفظ شود عالي‌ترين عمليات از هنگام پايان جنگ جهاني دوم تا امروز خواهد بود.»
اين عمليات، براندازي دولت مصدق و عليه جنبش ملّي شدن صنعت نفت ايران بود که در اسناد منتشر شده از سوي سيا، تحت عنوان «عمليات آژاکسAjax)» يا «تراژاکسTerajax» -مخفف تراژدي آژاکس- از آن ياد شده است. در خصوص اين عمليات تاکنون تحقيقات فراواني انجام شده اما به دليل آنکه از طرف نهادهاي امنيتي کشورهاي انگليس و آمريکا اسناد و مدارک اندکي از آن واقعه منتشرشده که بيشتر آنها نيز مخدوش، ناقص و حتي با جهت‌گيري‌هاي خاص مي‌باشند، لذا مورخين و تحليل‌گران دچار نوعي سردرگمي در تبيين رفتار سياسي دشمن، در آن زمان شده‌اند. يراوند آبراهاميان، مورخ، در خصوص منابع تحقيقاتي خويش در مورد اين کودتا مي‌گويد: «عبور يک شتر از سوراخ سوزن آسانتر از دسترسي يک تاريخ‌نگار به آرشيو سيا درباره‌ي کودتاي 1332 ايران است. با وجود اين‌که نيم قرن سپري شده، سلسله‌ي پهلوي ساقط گشته، جنگ سرد به پايان رسيده، اکثريت شرکت‌کنندگان در کودتا بدرود حيات گفته و مواد و اسناد مربوط به ساير عمليات‌ پنهاني، از قبيل گواتمالا، منتشر شده اند، اين آرشيوها کماکان غيرقابل دسترسي هستند.»
در آوريل سال 2000 يک گزارش سيا درباره‌ي کودتاي 28 مرداد 1332 پس از 45 سال به طور مرموزي در معرض ديد عموم قرار گرفت. نشريه‌ي نيويورک تايمز از آن تحت عنوان «تاريخ پنهاني» که افشاکننده‌ي «اطلاعات بسيار مهم» و «طرز کار دروني کودتا» بود ياد کرد. اين سند براي مورخين بسيار مهم مي‌نمود، اما براي رفتارشناسي دشمن بايد از اين اطلاعات تکنيکي عبور کرد و فهميد که دشمن چگونه فکر مي‌کند. به اين منظور نياز به بينشي است که بتوان بستر فکري و فرهنگي که اقدامات دشمن در آن شکل مي‌گيرد را شناخت. به اين منظور بايد باورها، عقايد، اسطوره‌ها، ادبيات(شعر، داستان، تراژدي‌ها و ...) را در تاريخ يک فرهنگ مطالعه نمود و در فضاي آنان تنفس کرد تا بتوان فهميد که افراد آن فرهنگ چگونه فکر مي‌کنند و در ادامه چگونه اقدام. با عنايت به اين موضوع و پس از دست‌يابي به چنين ديدگاه کلي مي‌توان با چينش اطلاعات به دست آمده درباره‌ي جزييات واقعه، به تحليل آن نشست. کما اين که آنان نيز همين گونه عمل مي کنند. در خاطرات کرميت روزولت، کارگردان کودتاي 28 مرداد 1332، نوشته شده است: «آقايان يک مساله را بايد کاملا روشن سازم. ما در اين اعمال مخاطره آميز موفق بوديم چون ارزيابي ما از وضعيت ايران صحيح بود.»
از اين منظر بايد در نظر داشت، غرب امروز ريشه در تفکر يوناني دارد. يونانيان مردمي اسطوره‌اي بوده و به اسطوره‌سازي و تراژدي‌سازي مي‌پرداختند. غرب امروز هم از چنين قاعده‌اي مستثني نيست. با نظر به توجه ويژه ي غربي ها به افسانه ها و تراژدي هاي مضبوط در ادبيات کهن يونان و نام گذاري خاص کودتاي 28 مرداد به «عمليات آژاکس» مي توان علي رغم قبض اطلاعاتي ايجادشده توسط سازمان سيا در رابطه با اين واقعه به واقعيت ماجرا رسيد. در واقع رمزگشايي کودتاي 28 مرداد 1332 در تراژدي آژاکس نهفته است.

تراژدي آژاکس

آژاکس نام يکي از ژنرال هاي يوناني در جنگ تروا بود که دلاوري هاي فراواني از خود نشان داد. هومر، حماسه سراي يوناني، بارها نام وي را در ايلياد و اوديسه ي خود آورد. هر محقق در بررسي مواد ادبي يونان باستان حول محور آژاکس به تراژدي نويس زبردستي برمي خورد، که در عرصه ي درام و تراژدي فقط شکسپير توانست به پاي او برسد.
سوفوکل، تراژدي نويس حدود قرن پنجم قبل از ميلاد يونان است. پدرش صاحب کارخانه ي شمشيرسازي بود و از جنگ هاي بين ايران و يونان ثروت فراواني کسب کرد. وي در دوران طلايي يونان يعني عصر پريکلس مي زيست. سوفوکل عقيده ي راسخي به تقدير داشت و همواره از رابطه ي ميان انسان و تقدير، و نقش آن بر سرنوشت او سخن رانده است. از نمايش نامه هاي معروف وي آژاکس، اديپ شهريار، آنتيگون، اديپ در کلونوس، الکترا، فيلوکتت و زنان تراخيس است. به غير از اين هفت نمايش نامه بقيه از بين رفته است. در اهميت او در ميان متفکران دوران مدرن همين بس که دو نمايش نامه ي اديپ و الکترا، زيربناي فکري و تحقيقات روان شناختي فرويد، پدر علم روان شناسي مدرن، بوده است. اما آنچه در اين نوشتار مطمع نظر مي باشد، يکي از نمايش نامه هاي مهم تراژديک وي به نام آژاکس است که دکترين هاي بنيادي آن، پايه ي اقدام در کودتاي 28 مرداد است.

خلاصه ي نمايش نامه ي آژاکس

آژاکس که يک قهرمان يوناني است، مغرور شده و به نصايح پدرش مبني بر لزوم استعانت از خداوند براي پيروزي گوش فرا نمي نهد. همچنين در برخورد با رقيبش اوديسه دچار حسادت مي شود. الهه آتنا، الهه پشتيبان مردان جنگي که هميشه راه پيروزي را به ايشان مي نماياند، وي را فريب داده و پرده اي از اوهام بر رخ او مي افکند. بينايي او از بين رفته و خردش زايل مي شود. به علاوه، الهه آتنا به رقيب او اوديسه کمک مي کند تا آبروي آژاکس را ببرد. البته الهه آتنا روش اين کار يعني شايعه پراکني و تخريب را نيز به وي آموزش مي دهد. اوديسه نيز با بزرگنمايي و رواج اشتباه آژاکس نزد مردم و القاي اين که چنين شخصيتي که خردش زايل شده ديگر قابل پيروي نمي باشد، مردم را از حمايت و پيروي وي منحرف مي کند. لذا ياران و وفاداران آژاکس از وي دست کشيده و هر کدام از ترس انتقام اوديسه مي گريزند. در آخر نيز، آژاکس چون آبروي خود را از دست رفته مي بيند اقدام به خودکشي مي کند. اوديسه هم که اکنون خود را پيروز ماجرا مي بيند، با اصرار ديگران، اجازه مي دهد که آژاکس را با احترام دفن کنند.

محوريابي دکترينال تراژدي آژاکس

تراژدي آژاکس، دکترين هاي متعددي دارد که هر يک دستمايه ي داستان، فيلم سينمايي، و يا تئوري هاي علمي يا سياست هاي کشورها شده است. در زير به يازده مورد از دکترين ها و استراتژي هاي تراژدي آژاکس اشاره مي شود.
- اين است قاعده ي کارها، بزرگان را هدف تير ملامت کن، نشانه ات هرگز به خطا نخواهد رفت. اما هر چه دلت خواست درباره ي ما (ملاحان دريا) بگو، يکي را نخواهي يافت که از تو بپذيرد.
- شماتت و بدنامي، پيوسته در سر راه بزرگان خفته است. (اشاره به شماتت آژاکس از سوي اوديسه )
- از هديه ي دشمن، پيوسته بلا خيزد. (اشاره به شمشير هکتور که پس از کشته شدن او، به آژاکس اهدا شد)
- مردم زمانه مي دانند که دوستي لنگرگاهي ناپايدار است که به هيچ روي اعتماد و ايمني را نشايد.
- خدايان نسبت به کساني که از حدود و رسوم بشري خارج شوند، خشم گرفته و آنها را موجوداتي عاصي و ياغي مي شمرند.
- مردم نادان، قدر نعمت، آن گاه دانند که روزي آن را از دست دهند و به مصيبتي گرفتار آيند.
- آدمي هيچ گاه نبايد دل خود را از بيم و خوف فارغ سازد. چرا که اگر ما پيوسته در پي کسب لذّات و بهبودي دل خويش گام برداريم، عاقبت تاوان خودکامگي خويش را خواهيم داد و به انواع رنج ها گرفتار مي شويم.
- چه بسيار چيزها که چون آن را بنگري معني آن را دريابي. راستي هم تا کسي چيزي را نبيند چه داند که در پس پرده ي غيب چه نهفته است.
- هر چه گذرنده است زود به فراموشي سپرده مي شود.
- خدايان چون به فکر شيطنت افتند مردان فرومايه و ناچيز از چنگ آزادگان و بزرگان مي گريزند.
- يا بايد با افتخار زيست يا با سربلندي هلاک شد. اين است آن چه مردان آزاده ي جهان مي کنند، همين و بس.
- زخمي که علاج آن تيغ است، به هيچ داروي ديگر درمان نتواند يافت.

مقايسه ي تطبيقي محورهاي تراژدي آژاکس با کودتاي 28 مرداد

در طرح ريزي کودتاهايي که منطبق با دکترين هاي رواني تراژدي آژاکس هستند، ايجاد يک جوّ رواني عليه فرد يا گروه دشمن يا رقيب مطمع نظر است. تا آن جايي که به مردم نشان داده شود، سران آنها ديگر لايق پيروي نبوده و با القاي جوّ بي اعتمادي، بين آنان، يا مردم و طرفدارانشان شکاف ايجاد نمايند. اين کار با تبليغات مسموم و ايراد اتهامات مختلف، دروغ پراکني و شايعه پراکني و پوشاندن نقاط قوت و بزرگ کردن نقاط ضعف انجام مي شود. حتي با ايجاد فشار رواني، قدرت تشخيص و تصميم گيري فرد يا گروه هدف را مختل کرده و او را دچار اشتباه در عملکرد نموده و سپس با استفاده از فرصت به دست آمده، اشتباهات را بزرگنمايي کنند.
اوديسه در نمايش نامه ي آژاکس از همين روش استفاده کرد. او با تخريب چهره ي آژاکس نزد مردم به وسيله ي رواج شايعات مختلف و يک کلاغ چهل کلاغ شدن آنها بين مردم، جوّ افکار عمومي را به سمت و سويي سوق مي دهد که حتي طرفداران و ياران نزديک آژاکس، پس از اشتباه او مي گويند: «ما را دگر در اينجا کاري نيست جز آن که سر خود را بپوشيم و آهسته بگريزيم. يا به شتاب سوار قايق ها شده، پاروزنان رو به دريا نهيم تا از قهر و غضب فرماندهان خود و پسران(اتروس) رهايي يابيم». بدين ترتيب زمينه ي حذف رقيب اوديسه يعني آژاکس فراهم آمد.
به تعبير سوفوکل: «اين است قاعده ي کارها، بزرگان را هدف تير ملامت کن، نشانه ات هرگز به خطا نخواهد رفت. آري شماتت و بدنامي پيوسته در سراسر راه بزرگان خفته است».
اگر به خط سير وقايع رخ داده ي کودتاي 28 مرداد نگريسته شود، انطباق آن با روند تراژدي آژاکس کاملا مشهود است. يعني همان جوّ رواني مسموم عليه دکتر مصدق و آيت الله کاشاني و همراهان ايشان ايجاد شد. تا جايي که بين دکتر محمد مصدق و آيت الله کاشاني که در يک جبهه کار مي کردند، اختلافات اوج گرفته و نهايتا اين شکاف، باعث منزوي شدن مصدق شد و کار را براي فيصله دادن به دوران رياست بر دولت ايران هموار ساخت تا جايي که به تبعيد فرستاده شد. استيفن کينزر نويسنده ي کتاب «براندازي» در کتاب «همه ي مردان شاه» در خصوص همين موضوع تعبيري دارد که اين نظر را تاييد مي کند: «مصدق مردي عميقا احساسي بود ... اگر روزولت مي توانست راهي براي بهره برداري از اين ويژگي هاي شخصي دشمن خود پيدا کند، ممکن بود بتواند تعادل آن «پيرمرد لعنتي» را به هم بريزد و او را به انجام يک حرکت غلط وادارد. اين حرکت يک چالش کلاسيک جنگ رواني بود که فراواقعي ترين بخش عمليات آژاکس محسوب مي شد» .
در زمان ملّي شدن صنعت نفت گروه کثيري از عمال سازمان جاسوسي سيا در ايران بودند که در ازاي دريافت ده ها هزار دلار در ماه، عليه دکتر مصدق تبديل مي کردند و نشان مي دادند که لايق گرفتن هر سنت از آن دلارها بودند. در آن دوران بنا به گفته ي استيفن کينزر «هيچ روزي سپري نشد مگر آن که سخنوري مزدبگير سيا، مفسّر خبري مزدور سيا يا سياستمداري وابسته به سيا، مصدق را طعن و لعن کرده باشد ... نقشه ي عمليات آژاکس، راه انداختن کارزار رواني شديد و پردامنه اي را عليه دکتر مصدق پيش بيني کرده بود که سيا قبلا در راه آن گام نهاده بود».

مدل سازي کودتاي آژاکس

همان طور که از قول آبراهاميان نقل شد، هنوز پس از حدود 60 سال از گذشت آن واقعه تاکنون اسناد و مدارک قابل توجهي از سوي سرويس هاي جاسوسي آمريکا و انگليس درباره ي اين کودتا منتشر نشده است. دليل عمده ي آن مي تواند برداشتن قيد زمان در خصوص اجراي اين عمليات و تبديل آن به يک مدل عملياتي در اقدامات نيمه سخت و نرم جهت انجام مکرّر آن در سرنگوني دولت هاي ناخواسته ذکر نمود. شواهدي وجود دارد که نشان مي دهد اين کودتا با اين مدل که براي نخستين بار در ايران اجرا شد، روش شناسي شد تا در آينده عليه خطر کمونيسم و تقابل غرب با شرق به کار گرفته شود.
دين ل. داج، افسر مورخ بخش خاور نزديک، در يادداشت بر روي گزارش دونالد ويلبر، افسر عمليات کودتاي 28 مرداد 1332 چنين نوشته است: «عاقلانه اين بود که نتايج و جمع بندي هاي به دست آمده پس از اتمام عمليات، مورد تاکيد قرار گيرند و برخي از آنها در قالب توصيه هايي براي عمليات مشابه در آينده ارائه شوند» . همچنين کرميت روزولت، کارگردان کودتا در کتاب خاطرات خود مي افزايد: «اصل گزارش من چيز تازه اي نداشت ... فکر مي کنم خيلي برايشان جالب بود. به خصوص براي يکي از آنها، جان فوستر دالس- وزير امور خارجه ي آيزنهاور و يکي از ضدکمونيست هاي افراطي- که به صندلي تکيه زده بود ... چشمانش مي درخشيد ... ظاهرا نه تنها از آنچه مي شنيد لذت مي برد، در عين حال مشغول نقشه کشي هم بود. نمي توانستم حدس بزنم چه در مغزش مي گذرد، آيا ممکن است همين عمليات در آينده باز هم به منزله ي يک انقلاب يا ضد انقلاب تکرار گردد؟»
بعدها مشخص شد که روش کودتاي 28 مرداد 1332 در گواتمالا و عليه دولت آربنز در سطح برخورد بين دو ابرقدرت به کار گرفته شد. در اروپا و آمريکا با خطرناک نشان دادن غول مارکسيسم از نفوذ آن جلوگيري کرده و موجبات فروپاشي شوروي را فراهم نمودند.

کودتاي آژاکس 2 در ايران
پس از فروپاشي شوروي و حذف غول کمونيسم از معادلات جهاني به عنوان مانع اصلي امپراطوري ليبرال کاپيتاليسم، که درصدد ايجاد نظم نوين جهاني بود، مانع نوظهور جديدي به نام انقلاب اسلامي به عنوان يک مدل زندگي در هارتلند دنيا، يعني ايران، ظهور کرد. روش اقدام همان روش قديمي بود. مجموعه اي از اقدامات نرم، نيمه سخت و سخت. از همان ابتداي پيروزي انقلاب، هر سه نوع اقدام عليه ايران اسلامي انجام شد. پس از بي نتيجه بودن اقدامات سخت نظامي در خاک ايران به محاصره ي نظامي جمهوري اسلامي پرداختند. البته استراتژي هاي نظامي استعمار نو به رهبري آمريکا در دوران افول قدرت سياسي روسيه قابل انجام بود که طي آن دو کشور افغانستان در 1380و عراق در 1382اشغال شدند و حضور نظامي غرب در اطراف ايران جدّي شد. البته افزايش روزافزون قدرت ايران در جهان نسبت به ابتداي انقلاب، عاملي بود تا کنش هاي نظامي آمريکا و هم پيمانانشان محدود شود. لذا جهت حرکت انقلاب اسلامي ستيزي به سمت اقدامات نرم چرخش پيدا نمود.
اين مسائل با نهمين انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران همراه شد. مردم ايران در اين انتخابات بار ديگر گفتمان انقلاب اسلامي را مورد تاکيد قرار داده و دولتي اصول گرا را انتخاب نمودند. با انجام اين انتخابات، به قدرت رسيدن حماس در فلسطين درست زير گوش سرزمين هاي اشغالي، حزب الله لبنان در بالاي سر او و پررنگ شدن فعاليت هاي ضد سرمايه داري در آمريکاي جنوبي و ... آمريکا و انگليس و اسرائيل به يکباره اميدهاي خود را جهت بر زمين زدن اين انقلاب و فتح تمام جهان، چون سرابي ديدند که درست پس از خيز بلندشان در وقايع 11 سپتامبر و هزينه ي بسياري که براي آن پرداختند، بايد ناچار طرح اقدامي جديد را مي ريختند. اين مشکل استکبار با تثبيت دولت نهم در انتخابات دهمين دوره ي رياست جمهوري ايران شدت گرفت.
اين طرح جديد چيزي نبود جز همان پروژه ي قديمي کودتاي آژاکس که بارها امتحان خود را پس داده بود. باز همان روند عمليات رواني که با تخريب، سياه نمايي، دروغ پردازي، تهمت زدن، ترديدزايي و ... عليه سران نظام جمهوري اسلامي همراه بود. ايجاد ترديدهاي فراوان درباره ي لزوم دست يابي به انرژي هسته اي مانند آنچه در ملّي سازي صنعت نفت در دوران مصدق اتفاق افتاد، اعلام خطر بنيادگرايي اسلامي مانند اعلام خطر کمونيسم در دوران قدرت شوروي، پوشاندن نقاط قوت دولت ايران در امور اقتصادي و برجسته سازي نقاط ضعف آن در اين حوزه، غير منطقي اعلام کردن سياست هاي پيش دستانه ي خارجي، ارائه ي آمارهاي دروغ جهت ايراد تهمت عليه دولت و ... نمونه اي از اقدامات آنان براي آژاکس سازي وجهه ي دولت نهم بود. در اين ميان تحليل محتواي سايت ها، شبکه هاي ماهواره اي ضدانقلاب، برخي روزنامه هاي داخلي و خارجي و به خصوص اقدامات و اظهارات برخي عوامل داخلي از حدود يک سال پيش از انتخابات 22 خرداد 1388 مطلب فوق را تاييد مي کند.
وجاهت علي - مسلمان پاکستاني مقيم آمريکا – در مصاحبه اي با استيفن کينزر، حدود يک سال پيش از انتخابات رياست جمهوري دهم، اين پرسش را مطرح مي کند: «ما رسما مي دانيم ايلات متحده در سال 1953 (1332) از طريق دخالت سيا در کنار انگليس عملياتي موسوم به «آژاکس» را به وسيله ي نفوذ در جامعه ي ايران انجام داد و به سرنگوني مصدق کمک کرد. آيا چيزي همانند آن در حال حاضر در حال وقوع است؟ آيا عمليات آژاکس ديگري در قرن 21 رخ خواهد داد؟» استيفن کينزر اين گونه پاسخ مي دهد: «ايالات متحده مبلغ 75 ميليون دلار را به؟ چي بهش مي گوييم؟ نيروهاي دموکراتيک در درون ايران اختصاص داده است. اين اقدام از دريچه ي ديد نيروهاي دموکراتيک مذکور اقدامي شديدا منفي و با نتيجه اي کاملا معکوس بوده است. در حال حاضر ما نمي دانيم آيا مذاکراتي همه جانبه، نامحدود و بي قيد و شرط مي تواند نتايجي را که ما به آن اميد داريم و خواهانش هستيم پديد آورد يا نه. با اين حال اين گزينه راه حلي ارزان و کم هزينه است. اين کاملا غيراخلاقي و بر خلاف اصول انساني است که پيش از آزمودن کليه ي گزينه هاي آشتي آميز به جنگ يک کشور رفت. آنچه ما بايد انجام دهيم تلاش در اين جهت به صورت جدّي و صادقانه است. اگر اين راه جواب ندهد، بسيار خوب اوضاع فرق مي کند. اما باز هم مي گويم انديشيدن در مورد حمله به ايران و برنامه ريزي براي اين اقدام پيش از آزمودن گزينه هاي جايگزين ديگر، اصلا نه امکان پذير است و نه قانوني و نه اخلاقي و در جهت منافع ايالات متحده و حفظ امنيت ملّي آن نيز نمي باشد.»
به تازگي فيلمي مستند در آمريکا به نمايش درآمد با عنوان «ايران، مشکلي نيست»ي محور اصلي مورد اشاره ي آن لزوم انجام هر تغيير در وضعيت ايران، از طريق درون و توسط خود ايرانيان است. اين فيلم مستند اشاره هاي فراواني به وقايع کودتاي 28 مرداد 1332 دارد و به نوعي اشاره دارد که استفاده از يک براندازي شبه قانوني (انتخابات دهمين دوره ي رياست جمهوري ايران اسلامي) مي تواند دولت قاطع و اصول گراي نهم را حذف نمايد.

نتيجه گيري

با وجود تمام واقعيت هاي مذکور و تطابق زياد روند اتفاقات پيرامون انتخابات دهم رياست جمهوري با دوران ملّي شدن صنعت نفت و به کارگيري چندباره ي کودتاي آژاکس توسط استعمار نو در موقعيت هاي مختلف، متاسفانه برخي گروه هاي داخلي با غفلت از اين موضوع هر روزه به نوعي دولت اصول گراي نهم و اکنون دهم را مورد تخريب قرار مي دهند و سخن از مداراي سه ساله با آن را سر مي دهند. مسأله در اين ميان، دولت نهم يا دهم نيست، بلکه دخالت قدرت هاي خارجي و تکرار پروژه هايي هم چون آژاکس، عليه کليت امنيت ملي کشور مطرح است.
نتيجه ي کودتاي 28 مرداد 1332 بيش از ربع قرن ديکتاتوري، پهلوي دوم بود که تنها انقلاب اسلامي توانست ريشه ي آن را بخشکاند. اينجا محل عبرت از تاريخ است که فرآيند کودتاي ژوئن 2009 (22 خرداد 1388) در ابتداي دهه ي چهارم انقلاب اسلامي چه نتايج فاجعه باري مي توانست به همراه داشته باشد؟! البته با درايت رهبري و هوشياري مردم، کودتاي آژاکس 2 به طور کامل به بار ننشست و شکست خورد. اما جاي عبرت از تاريخ براي همگان باقي است. رهبر انقلاب اسلامي در سال 85 در ديدار با مسئولان ، آنان را از غفلت و غرور (دو آسيب آژاکس) برحذر داشته و فرمودند که خداوند با هيچ کس عهد خويشاوندي ندارد و غافلان و مغروران را مجازات مي نمايد. ايشان در پاسخ به شکاف افکني هاي داخلي نيز ضمن دعوت از تمامي کارگزاران نظام به وحدت و تبيين معيار و مرزهاي اصول گرايي اصلاح طلبانه، بحث هاي خودي و غيرخودي را مطرح نموده و زمينه ي هرگونه شکاف و اختلاف را در ميان گروه ها و احزاب از ميان برده و خطرات را هشدار دادند.
در يک جمله مي توان گفت کليد طلايي حل مشکلات، «بصيرت» است، به ويژه بصيرت خواص.
به تعبير رابرت دريفوس نويسنده ي کتاب «بازي شيطان»، بازي شيطان هنوز ادامه دارد. چرا که در اين سناريو تنها افراد و کشورها جاي خود را عوض مي کنند، اما نقش ها و کاراکترها هنوز باقي هستند.
کساني که از تاريخ درس نمي گيرند مجبور به تکرار آن خواهند شد.
منابع
1-ماهنامه ي آفتاب يزد، شماره 13، سال دوم، اسفند 80.
2-کودتا در کودتا، کرميت روزولت، دکتر علي اسلامي.
3-الکترا، محمد سعيدي، نشر علمي فرهنگي، تهران، چهارم، 1382.
4-وب سايت صداي آمريکا، نمايش نامه ي پارسيان: تراژدي سقوط يک امپراطوري.
5-عمليات آژاکس، ترجمه ي ابوالقاسم راه چمني، تهران، موسسه ي فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران، 1382.
6-روزنامه ي سرمايه، 22 تيرماه 1387، ترجمه ي لطف اله ميثمي.
7-استيفن کينز، همه ي مردان شاه، ، شهريار جوجيان، تهران، اختران، 1382.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس