ارادهاي براي حل گرفتاريهاي ورزش وجود ندارد. اگرچه برخي رسانهها به صورت گاه به گاه حساسيتهايي را از خود نشان داده و مشکلات را بازتاب مي دهند؛ ولي اين حساسيت در ميان تصميم گيرندگان و سياستگذاران ورزش ديده نميشود. فوتبال ما درگير فساد و مافياست و تا زماني که درگير اين نوع روابط مافيايي است و روشهاي کنوني در آن وجود دارد، نبايد از آن انتظار موفقيت داشت. در اين فوتبال ضد ارزشها حاکم شده است و به اين ترتيب بايد با اخلاق خداحافظي کرد.
بايد رابطه ميان مربي – بازيکن، مربي – خبرنگار و بازيکن – خبرنگار را از وضعيت نابسامان کنوني خارج کرد. در فوتبال باشگاهي امروز ايران پول بيت المال به حراج گذاشته شده است. ميلياردها تومان پول هر فصل در فوتبال تزريق ميشود و تعداد ثابتي در فوتبال حق برداشت از اين رقم را دارند. آنها حاضر به از دست دادن منافع کنوني خود نبوده و برايش مبارزه هم مي کنند، حتي به غيراخلاقيترين شکل ممکن. برون رفت از شرايط کنوني اراده قوي و ملي ميخواهد.
تا زماني که فوتبال با بودجه دولتي اداره ميشود و خصوصيسازي باشگاهها نهايي نشده است، بايد براي بازيکنان سقف پرداخت در نظر گرفت. چه در مورد رقم قراردادها و چه در مورد دستمزدها. تا زماني که باشگاهها با پول دولت اداره ميشوند و نحوه پرداخت به شيوه کنوني است، مشکلات کنوني هم ادامه و پابرجا خواهند بود. بخش خصوصي اجازه پرداخت رقمهاي بي حساب و کتاب را نخواهد داد و اگر هم بدهد، از جيب خودش است و نه مردم و بيتالمال. تعطيلي اين فوتبال چه چيزي را در پي خواهد داشت؟ چرا بايد از جيب مردم براي اين فوتبال خرج و هزينه کرد؟ مگر اين فوتبال براي اين کشور چه سودي دارد؟ بايد سقفي را براي دستمزدها تعيين کرد و بازيکني که بيش از اين رقم را در نظر دارد، راهي فوتبال کشورهاي ديگر بشود و با بازي در باشگاه هاي خارجي درآمد بيشتري را از آن خود کند.
در ديگر کشورها باشگاه ها گذشته از درآمد زايي به کمک نهادهاي مدني و سازمانهاي ورزش ميآيند و به مردم عادي نيز خدماتي را ارائه ميکنند. اين رابطه در فوتبال ما دولتي و يک سويه است. شاهد هستيم که يک مربي در همين فوتبال در يک فصل 3 تيم عوض ميکند و چنانچه از هر تيم تنها 300 ميليون تومان دريافت کند، در سال 900 ميليون تومان را به خود اختصاص ميدهد. اين فرآيند کنوني فوتبال باشگاهي ايران است که روند درستي هم نيست. باشگاه خصوصي نه توان رقابت با باشگاه هاي دولتي را دارد و نه تمايلي براي سرمايهگذاري در اين بخش. هستند باشگاههايي که از چاه عميق درآمدهاي دولتي هزينه ميکنند و به جاي توسعه ورزش همگاني از محل يک درصد درآمدشان بودجههاي آنچناني را براي تيمهاي ورزشي خودشان در نظر ميگيرند. مردم چه؟ مردم بايد کجا بروند؟ آيا قراردادن چند دستگاه در پارکها براي گسترش ورزش همگاني کافي است؟ آن هم دستگاه هايي که بدون ايراد و عوارض هم نيستند.
تا زماني که باشگاههاي دولتي به اين شيوه پشتيباني ميشوند، امکان رقابت وجود ندارد و خصوصيها نيز محکوم به شکست هستند. در حال حاضر سفرهاي پهن شده تا عدهاي منفعتشان را ببرند. عدهاي خاص منفعت خود را ميبرند و سعي ميکنند تا اين شرايط را حفظ کنند. هيچ کس نميتواند وجود و نقش دلالها را در فوتبال ايران تکذيب کند. دلالها غيرقانوني شکل گرفته و ديگر مستقل هم شدهاند. همين روند و همين افراد فوتبال ما را به اين روز انداخته اند. جايگاه فوتبال ما کجا بود و اکنون در کجاست؟ کره جنوبي و ژاپن کجا بودند و امروز کجا هستند؟ بايد شرايط را به شکلي اساسي دگرگون کرد و جلوي ضرر را هم گرفت. دست کم با اين کار اخلاق و اخلاقيات را از دست نخواهيم داد. در غير اين صورت هيچ تلاشي براي ارتقا فوتبال صورت نخواهد گرفت و درآمد کنوني براي عدهاي خاص همچنان وجود داشته و امنيت و آرامششان هم بر هم نخواهد خورد.
اين روزها همه از فوتبال ليونل مسي حرف ميزنند. همه شاهد هستند که چگونه و چند بار در جريان بازي ضرب ميخورد. با اين همه به روحيه او نگاه کنيد. در فوتبال خودمان آموزشهايي از اين دست را نميبينيم. زيرا مديران ما اهل اين فن نيستند و غيرمرتبط با اين رشته هستند. در فوتبال حرفهاي بازيکن براي همه چيز از خوردن و پوشيدن و گفتن و شنيدن آموزش ميبيند، ولي در فوتبال حرفهاي ما چطور؟ اگر آموزش باشد همه چيز شکل خواهد گرفت و اگر نباشد خير.
او در حالي که ميتوانست به فوتبالش ادامه دهد و همانند رايان گيگز و گري نويل و پل اسکولز پا به توپ باشد، در اوج از يونايتد کنار رفت. او درباره علت خداحافظي زودهنگامش هم گفت «از فوتبال رفتم تا کارهايي را که تاکنون نميتوانستم، را انجام بدهم» او مي دانست، قهرمان بودن و موثر ماندن در زمين بازي با کارهاي روزمره و نظم و انضباط تيمي مغاير است و بايد يکي از اين دو را برگزيند. بازيکن در فوتبال ما آموزش نديده است و فرهنگ لازم هم در آن حاکم نيست. بازيکن جريمه ميشود، با پا در مياني بخشيده ميشود، براي مشکل او پا در مياني ميشود. براي چه؟ از فوتبال حرفهاي تنها بستن قراردادهاي کلان را آموختهايم. آيا مي توان پول حرفهاي گرفت و رفتاري غيرحرفهاي داشت؟ در فوتبال ما علم ستيزي وجود دارد. حاضر هستيم پول به دلال و رمال بدهيم، ولي به روانشناس و متخصص تغذيه خير. با همين روش هم در رده بندي فيفا روندي نزولي را سپري مي کنيم و تيم اميدمان هم 40 سال است چشم به راه رفتن به بازيهاي المپيک است. در جام ملتهاي آسيا هم سالهاست چشم به راه قهرماني چهارم خود هستيم. فضاي آلوده در فوتبال هم باعث ميشود تا کارشناسي دانشگاهي پيشنهادي 100 ميليوني را براي بدنسازي يک باشگاه نپذيرد. چون نميتواند اين شرايط را تحمل کند.
بايد به اين فوتبال شوک وارد شود. آن هم با قطع پول بيت المال. اين تصميم خيلي چيزها را به فوتبال ما بازخواهد گرداند. مرحوم دهداري زماني که در تيم بنياد شهيد بود، به من مي گفت «دو تيم [کشاورز و بانک تجارت] که اين گونه هزينه ميکنند، به زودي از فوتبال خارج خواهند شد.» آنها رفتند ولي تاثير منفي شان همچنان باقي ماند. بايد اين دور باطل را از بين برد.
* عضو هيئت علمي دانشکده تربيت بدني دانشگاه تهران