کد خبر 38941
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۷

«در قضيه هسته‌اي قدرت‌هاي استکباري تمام توان سياسي، تبليغاتي و اقتصادي خود را به کار گرفتند و تلاش کردند با جنجال‌آفريني، فشار و تحريم زمينه‌ساز صرف‌نظر کردن جمهوري اسلامي ايران از اين موضوع شوند اما اکنون بعد از گذشت 8 سال ايران اسلامي بر همه تلاش‌ها و فشارهاي استکبار فائق آمده و ضمن پيشرفت چشمگير در قضيه هسته‌اي، نشان داده که در جنگ اراده‌ها، قوي‌تر از قدرت‌هاي بزرگ دنيا است.*»

به گزارش مشرق به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب، بيستم فروردين ماه به پاس تلاش‌ها، اراده و همت ملت ايران در دستيابي به انرژي هسته‌اي، «روز ملي فناوري هسته‌اي» نام گرفته است. مطلب زير يادداشتي است برگرفته از يک پايان‌نامه دوره کارشناسي ارشد با موضوع «نگاه تطبيقي به ملي شدن صنعت نفت و دستيابي به فناوري هسته‌اي ايران»:

در کارنامه هر ملتي نقاط عطف و درخشاني از ايستادگي و استقامت در برابر مستکبران وجود دارد که سرمنشأ پيشرفت و جهش کشورها به سمت قله‌هاي عالي بوده است. صفحات تاريخ ايران مملو از حوادث ماندگاري از اين جنس مي‌باشد؛ از جنگ‌هاي ايران و روس گرفته تا انقلاب مشروطه، ملي شدن صنعت نفت، انقلاب اسلامي، هشت سال جنگ تحميلي و دستيابي به انرژي صلح‌آميز هسته‌‌اي.

اما در اين ميان، ملي شدن صنعت نفت و دستيابي به انرژي صلح‌آميز هسته‌اي از جهات بسياري داراي نکات اشتراک و افتراق هستند. لذا مي‌طلبد تا با نگاهي تطبيقي بررسي کنيم که اين دو ماجرا چه دستاوردهاي مهمي را براي کشور ما به ارمغان آورده‌اند. در همين راستا به برخي از نقاط اشتراک و افتراق دو نهضت اشاره مي‌شود:

نقاط اشتراک

• اساس هر دو ماجرا اتکا به توان و اراده ملي کشور است و کشور ما با داشتن سابقه طولاني در عقب‌ماندگي و وابستگي توانست به مرحله‌اي برسد که بدون کمک گرفتن از کشورهاي صاحب فناوري هسته‌اي با اتکا به توان داخلي خود به يکي از مهم‌ترين و دشوارترين فناوري‌هاي روز دنيا دست پيدا کند و در ماجراي نفت نيز توانست کارشناسان انگليسي نفت را از کشور اخراج نمايد.

• مهمترين دستاورد اين دو جريان، احقاق مهم‌ترين حقوق مردم و اعاده مالکيت آن به کشور است. حقوقي که در طي سال‌ها توسط بيگانگان پايمال شده و به تاراج رفته بود. همچنين مردم ايران با ايستادگي تمام عيار در برابر زورگويي‌هاي بي‌منطق ابرقدرت‌هاي جهاني توانستند يکي از بزرگ‌ترين عوامل پيشرفت را در دنياي امروز به دست بياورند و از آن حراست کنند. دستاوردي که بي‌شک حق مسلم و قانوني مردم ايران بود. در موضوع انرژي هسته‌اي نيز ملت ايران از حق مسلم دستيابي به انرژي هسته‌اي دفاع کردند و با وجود اعمال فشارها و تهديدات از احقاق حق خود کوتاه نيامدند.

• در دنيايي که ابرقدرت‌ها استقلال هيچ يک از کشورها را به رسميت نمي‌شناسند و قرن‌هاست که در امور داخلي آنها مداخله مي‌کنند، حفظ استقلال براي ملت‌ها به يک آرزوي ديرينه تبديل شده است که بسياري از رسيدن به آن ناکام مانده‌اند. مردم ايران در مراحل مختلفي رسيدن به استقلال را تجربه کرده‌اند که دو نمونه مهم آن ملي شدن نفت و دستيابي به انرژي هسته‌اي است.

• عزم و اراده ملي و فداکاري و از خود گذشتگي مردم از موارد مشترک در هر دو ماجرا است. حمايت مردم از نهضت ملي و روي کار آمدن آنان توسط مردم و صبر و تحمل آن‌ها و جهاد مالي مانند انتقال حساب‌هاي خود از بانک شاهنشاهي به بانک‌هاي ايراني و همچنين خريد اوراق قرضه ملي از جمله فداکاري‌هاي مردم است که مهمترين آن حضور در قيام سي تير مي‌باشد. در ماجراي هسته‌اي نيز مردم با حمايت‌هاي بي‌دريغ و مستمر از آن و پشتيباني‌هاي گسترده، از دستيابي کشور به فناوري هسته‌اي و تحمل تحريم‌ها و ساير فداکاري‌ها حمايت خود را اثبات کردند.


• هر دو ماجرا داراي تأثيرگذاري فراوان بر منطقه بوده‌اند. ماجراي ملي شدن صنعت نفت الهام‌بخش جريان‌ها و گروه‌هاي آزادي‌خواه و ضداستعماري مي‌شود و مرحوم مصدق به عنوان نماينده اين حرکت بزرگ ملت ايران مورد تمجيد ساير ملت‌ها قرار مي‌گيرد. «سياست موازنه منفي» که از اصول فکري دولت مرحوم مصدق بود، بر بنياد اصل بي‌طرفي يا «عدم تعهد» به عنوان يک راه حل اساسي و استراتژيک براي کشورهاي استعمارزده، مورد علاقه بسياري از رهبران استقلال‌طلب قرار گرفت.

ماجراي دستيابي ايران به انرژي هسته‌اي نيز موجب خودباوري و اعتماد به نفس براي ملت‌هاي مسلمان و ساير ملت‌هاي محروم و تحت ستم دنيا شد و آن‌ها را اميدوار نمود که يک کشور مسلمان نيز توانايي پيشرفت در زمينه علم و فناوري را تا به اين اندازه دارد که به‌طور بومي به انرژي هسته‌اي دست پيدا کند و زماني که با مخالفت ابرقدرت‌هاي غربي مواجهه مي‌شود، توانايي اين را دارد که تا به اين اندازه در برابر آن‌ها ايستادگي نمايد. در هر دو ماجرا ملت‌هاي مسلمان منطقه همواره ايستادگي ملت ايران در برابر زورگويان جهان را مورد تحسين قرار دادند و از آن سرمشق گرفتند.

نقاط افتراق

اولين وجه افتراقي که در مقايسه اين دو ماجرا به چشم مي‌خورد، اين است که انرژي هسته‌اي علاوه‌بر اهميت آن در بعد اقتصادي، صنعتي و انواع فناوري‌هاي مهم و استراتژيک دنيا که به نوعي با ماده نفت در اين زمينه رقابت مي‌کند، داراي جنبه‌هاي ديگري نيز هست که خصوصاً در سال‌هاي آتي موجب افزايش اهميت آن نسبت به نفت خواهد شد. اين جنبه‌ها عبارتند از اين که اولاً با توجه به رو به اتمام بودن ذخاير زيرزميني، دنيا به فکر ايجاد منابع جايگزيني است که به جاي نفت بتواند انرژي دنيا را تأمين کند و مهم‌ترين انرژي جايگزين در دنيا انرژي هسته‌اي است. دستيابي کشوري به اين تکنولوژي در سال‌هاي آينده، آن را تبديل به يکي از کشورهاي برتر دنيا از لحاظ اقتصادي و سياسي مي‌کند.

ثانياً با توجه به اهميت اين فناوري، حساسيت فراواني در دنيا نسبت به دستيابي کشورها به آن خصوصاً از جانب قدرت‌هاي جهاني به وجود آمده است. آن‌ها از سال‌ها پيش در اين انديشه بوده‌اند که نفت به عنوان مهمترين ماده دنيا به‌طور خدادادي در اختيار برخي از کشورها قرار گرفته است اما در دنياي جديدي که با اختيار و برنامه‌ريزي آنها به وجود مي‌آيد، مرجع انرژي جهان خود اين کشورها هستند که صاحب فناوري هسته‌اي بوده و انحصار جهاني انرژي را در دست خواهند گرفت و ديگر محتاج به کشورهاي توليدکننده نفت نخواهند بود.

• منشاء اوليه ماجراي نفت در کشور ما دولت‌هاي خارجي بودند‌ که شرح آن گذشت. اما در مورد انرژي هسته‌اي کشور ما با خودباوري و تلاش خود توانست فناوري‌اي را که در انحصار عده معدودي از کشورهاي دنيا قرار گرفته بود را از طريق بومي و بدون مداخله متخصصين بيگانه از آن خود کند و انحصار آنها را در هم بشکند. اين حرکت ايران در کشورهاي دنيا منحصر به فرد است.

• استقلال حکومت ايران در موضوع هسته‌اي موجب شده که به فناوري هسته‌اي به صورت بومي دست پيدا کند. نظام سياسي ايران با محوريت ولايت فقيه که تعيين‌کننده سياست‌هاي کلي نظام و عامل حفظ وحدت در بين مردم و نخبگان سياسي است، از بروز تشتت درباره انرژي هسته‌اي در کشور جلوگيري کرده است. در حالي که در ماجراي نفت وفاقي در حکومت وجود نداشت.

• در دوره‌اي که صنعت نفت ايران ملي شد، اين کشور يکي از اقمار بلوک غرب بود و در روابطش با اين کشورها تنش جدي وجود نداشت، اما در ماجراي دستيابي به انرژي هسته‌اي، کشور ايران در موقعيتي به‌سر مي‌برد که در تقابل با ابرقدرت‌هاي بلوک غرب و اصطلاحاً استکبار جهاني قرار گرفته است و همين موضوع دشواري ماجراي هسته‌اي را از جهاتي تشديد مي‌کند. اما در زمان ملي شدن صنعت نفت، چالش کشور با دنياي غرب تنها به همان زمان و در سطحي محدودتر صورت گرفت و اصل حکومت که همان دربار پهلوي بود، دنباله‌رو سياست‌هاي غرب بود و اين تنش‌ها که با روي کار آمدن دولت ملي به وجود آمد، دامنه آن محدودتر از دامنه چالش فعلي کشور با نظام سلطه بود.

• رهبري نهضت در ماجراي ملي شدن صنعت نفت واحد نبود و آيت‌الله کاشاني نيز در کنار مرحوم مصدق نقش مهمي را در نهضت ايفا کرد تا جايي که مي‌توان گفت که بدون حضور ايشان، نهضت به سرانجام نمي‌رسيد. اما در ماجراي هسته‌اي رهبري واحد حاکم است.

• يکي از تفاوت‌هاي مهم درباره اين دو موضوع نقش بازيگران منطقه است. رويکرد رژيم صهيونيستي نخستين و بزرگ‌ترين مخالف برنامه هسته‌اي ايران است و بسيار در اين زمينه تلاش مي‌کند. از طرف ديگر دولت‌هاي عربي نيز در يک موازنه‌ با ايران قرار دارند و اين‌که به نوعي احساس مي‌کنند که اگر ايران به فناوري هسته‌اي دست يابد، قاعدتاً موازنه به هم مي‌خورد. به همين دليل برخي از اين دولت‌ها همواره مخالف هستند و با آمريکا و غربي‌ها همصدا مي‌شوند. در حالي که در ماجراي ملي شدن صنعت نفت نه تنها شاهد مخالف جهان عرب و سنگ‌اندازي آنها نبوديم بلکه برخي از دولت‌هاي عربي خود را دنباله‌رو سياست‌هاي نهضت ملي شدن نفت دانسته و اين حرکت را مورد تحسين قرار دادند.

• در مقايسه آثار و پيامدهاي ملي شدن صنعت نفت در ايران و دستيابي به دانش هسته‌اي بايد گفت که مورد دوم داراي آثار عميق و ماندگارتر در تبديل ايران به يک قدرت منطقه‌اي مي‌باشد. چراکه اولاً در دنياي امروز برخورداري از اين فناوري به دليل افزايش ارتقاي سطح علمي و فناوري و اقتصادي، از مؤلفه‌هاي قدرت براي يک کشور محسوب مي‌شود. البته به غير از رژيم صهيونيستي، کشور ديگري در منطقه از اين فناوري برخوردار نيست و دستيابي ايران به فناوري هسته‌اي عامل مهمي در سنگين‌تر شدن کفه معادلات قدرت در منطقه به نفع ايران است.

از طرف ديگر برخورداري از نفت مي‌تواند به عنوان يک مؤلفه قدرت محسوب شود اما به اندازه انرژي هسته‌اي تأثيرگذار نيست. چراکه بسياري از کشورهاي منطقه صاحب نفت هستند و تسلط ايران بر منابع نفتي خود در ارتقاي قدرت آن به اندازه دستيابي به فناوري هسته‌اي در منطقه مؤثر نيست. ثانياً ايستادگي ايران در مقابل ابرقدرت‌ها علاوه‌بر اين‌که محبوبيت ملت‌هاي منطقه را به دنبال داشته است، موقعيت کشور را از لحاظ سياسي در منطقه افزايش مي‌دهد و ثابت مي‌کند که اين کشور تنها کشور قدرت‌مند منطقه با سياست مستقل و تعيين‌کننده است و برخلاف کشورهاي منطقه در تصميم‌گيري‌هاي خود تابع سياست‌هاي قدرت‌هاي جهاني نيست.

با وجود اين‌که ساختار نظام جهاني را نمي‌توان هژموني و تک‌قطبي ناميد اما ‌در مورد نحوه مواجهه قدرت‌هاي جهاني با موضوع هسته‌اي ايران و نوع تعامل آن‌ها با يکديگر بايد گفت که در ماجراي انرژي هسته‌اي اجماع قدرت‌هاي جهاني مخصوصاً جهان غرب (آمريکا و اروپا) بسيار شديدتر و جدي‌تر از ماجراي نفت است. به نظر مي‌رسد که اين موضوع به خاطر تقابل ايدئولوژيک انقلاب اسلامي ايران با نظام غرب، فشار شديد رژيم صهيونيستي بر اين کشورها براي مقابله با جمهوري اسلامي و جلوگيري از هسته‌اي شدن ايران، هراس از تبديل ايران به يک قدرت برتر در منطقه حساس خاورميانه و خليج فارس و نيز آينده انرژي در دنيا موجب اتفاق نظر بيشتر آن‌ها براي کارشکني عليه ايران علي‌رغم تعارضات موجود ميان آن‌ها مي‌باشد.

در نتيجه بنابر مجموع دلايل ذکر شده مشخص مي‌شود که حرکت دستيابي ايران به انرژي صلح‌آميز هسته‌اي در مقايسه با نهضت ملي شدن صنعت نفت داراي اهميت بيشتر و آثار ماندگارتري در ارتقاي جايگاه کشور در عرصه داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي بوده و براي دستيابي به آن مراحل دشوارتر و پيچيده‌تري طي شده و لذا در مقايسه با ماجراي ملي شدن نفت دستاورد بزرگتري محسوب مي‌شود.

-----------------------------------
پي‌نوشت:
* سخنان رهبر انقلاب در ديدار با فرماندهان نظامي 1390/1/14

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس