به گزارش وبلاگستان مشرق، عليرضا فرقاني در جديدترين مطلب وبلاگ "تکنوشته هاي تک" نوشت: آماج گذاري براي همسو کردن انرژي اعضاي يک نظام براي رسيدن به هدفي خاص با کمترين اتلاف انرژي، مهمترين وظيفه يک رهبر است که مقام معظم رهبري در طول 22 سال زعامت خود به مدبرانه ترين وجه ممکن اين مسئله را مديريت کردند. هرچند همواره بودند و هستند افراد کوته نظري که بر خلاف جريان آب شنا مي کنند و نتيجه اي جز انزوا براي ايشان نداشته و نخواهد داشت.
امسال نيز رهبر انقلاب به رغم اين سنت حسنه "جهاد اقتصادي" را محور حرکت خواص و عوام تعريف کردند. اينکه حکمت اين انتخاب چيست، تحقيقا در مورد آن بحث شده اما موضوعي که دليل بررسي تمامي ابعاد "جهاد اقتصادي" شد، بالابردن ضمانت تحقق "جهاد اقتصادي" است زيرا که تلاش براي بهبودي اوضاع اقتصادي بدون در نظر گرفتن تمام حوزه هاي عملياتي آن امکان تحقق کامل ندارد.
بالغ بر 48 حوزه، ميدان عملياتي "جهاد اقتصادي" هستند. نکته ابتدايي اينکه مشخصا در اين شعار، اقتصاد محض محور نيست بلکه در بعضي از حوزه ها، "جهاد در اقتصاد" و در بعضي "جهاد با اقتصاد" و در بعضي ديگر نيز "جهاد براي اقتصاد" معني دارد که البته حوزه هايي وجود دارد که دو يا هر سه را شامل مي شوند.
"جهاد اقتصادي" ترکيبي از دو مفهوم جهاد و اقتصاد است که در نهايت بايد در هم ضرب شوند که در اينجا اين سه مفهوم را به طور کاملا خلاصه و فقط به حد روشن شدن تمامي ابعاد عملياتي آن، به آن مي پردازيم.
جهاد
جهاد در لغت به معني جهد و کوشش است که البته مفهومي خنثي مي باشد و جهت مثبت و منفي آن را جنس حرکت فرد تلاشگر مشخص مي کند اما نکته اينجاست که جهاد در احاديث به صورت اصطلاحي به کار رفته نه به معني لغوي آن و جهاد اصطلاحي به معني کوشش براي کسب رضايت خداوند در هر زمينه اي است.
از آنجايي که در مدل دوگانگي قرآن، مفهومي خاصي روبروي جهاد به کار نرفته و از اصلاحاتي مانند قاعدين، مخالفون و... استفاده شده، بيانگر اين نکته است که مفهوم جهاد يک مفهوم ساده نيست و از ترکيب چند مفهوم ديگر تشکيل مي شود که به ازاي هر مرحله اي، مفهومي خاصي روبروي آن وجود دارد.
جهاد در اصطلاح که همان حکم خداوند است، تلاش مقدس است که در 2 مرحله انجام مي گيرد که در افواه عمومي به اشتباه در نوع تعريف مي شود. جهاد با معرفه نفس شروع مي شود که "من عرفه نفسه فقد عرفه ربه" و در دومين قدم از مرحله اول بايد تهذيب نفس را صورت داد که منشا تمام حرکتهاي بعدي يک مومن خواهد بود.
عارفانِ عاشق، براى نفس هفت منزل برشمرده اند که بايد براى رسيدن به مقصود، به درجه ى نهايى آن، که حالت مرضيّه بودن است رسيد. معرفت به نفس اماره، لوامه، ناطقه، ملهمه، مطمئنه، راضيه و مرضيه مي تواند مقدمات جهاد را در هر زمينه اي فراهم کند.
طبق فرمايش پيامبر(ص) که مبارزه با نفس را جهاد اکبر خواندند در مرحله اول از جهاد بعد از معرفه النفس بايستي به تهذيب و تزکيه نفس پرداخت که جهاد اکبر شرط لازم و مقدمه است براي جهاد اصغر. بعد از تهذيب نفس بايد مومن که قدرت فرقان بالقوه در وي ايجاد شده است، فرقان صورت دهد که در قدم بعدي به نفع جبهه حق اقدام کند. خود مفهوم "فرقان" متشکل از 4 زير مرحله تبيين معيارهاي حق و باطل، تفکيک و انتخاب جبهه حق است اما بعد از صورت دادن فرقان نوبت به اقدام عملي مي رسد که با توجه به احاديث آن را جهاد اصغر مي نامند.
اما از آنجايي که اجراي جهاد به نحو احسن نياز به بصيرت دارد و جهاد بي بصيرت هرگز به مرحله کمال نمي رسد، نقطه مشترکي با بصيرت دارد. بصيرت چرخه فرقان، اقدام و استقامت است که در دو مرحله فرقان و اقدام با مرحله دوم از جهاد يعني جهاد اصغر مشترک است.
اما جهاد به گفته اميرالمومنين سه ابزار دارد:"جاهدو في سبيل الله بايديکم، فان لم تقدروا فجاهدو بالسنتکم، فان لم تقدرو فجاهدو بقلوبکم". در راه خدا با دستهاي خود بجنگيد، اگر نتوانستيد با زبانهاي خود و اگر باز هم نتوانستيد با قلب هاي خود بجنگيد.
از طرفي حضرت امير براي جهاد 4 ميدان را تعريف کرده اند :" الجِهادِ على أرْبَعِ شُعَبٍ : على الأمرِ بالمَعروفِ والنَّهيِ عنِ المُنکَرِ والصِّدْقِ في المَواطِنِ وشَنَآنِ الفاسقِينَ " . امر به معروف ، نهى از منکر ، پايدارى در جبهه هاى جنگ و دشمنى با تبهکاران؛ که اين 4 ميدان را جهاد اصغر مي دانند و کسب توفيق در جهاد اصغر بدون جهاد اکبر که مقدمه واجب الوجود جهاد اصغر يعني تهذيب نفس است امکان پذير نخواهد بود.
پس در نهايت جهاد در 12 حوزه قابل تعريف است :
بايستي جهاد با دست و زبان و قلب در هر 4 حوزه جهاد با توجه به محور تمرکز مثلا اقتصاد، تمام حالتهاي آن تبيين و جداگانه بررسي شود و هر فرد يا سازماني با توجه به حوزه مربوطه، استراتژي خاصي را براي تحقق آن طراحي کرد.
اقتصاد
اقتصاد در لغت به معني ميانه روي و در احاديث نيز ميانه روي در امور مالي که تعادل در دخل و خرج تعبير مي شود نيز به کار رفته است که جهت مثبت مصرف کردن مي باشد. حضرت علي مي فرمايد:" الاقتصاد ينمي القليل" بدين معني که تعادل در دخل و خرج مال اندک را زياد مي کند. حضرت علي(ع) غايت اقتصاد را هم "قناعت" (غاية الاقتصاد القناعة) اعلام کردند. از طرف ديگر، روبروي مفهوم اقتصاد(لغوي) "اسراف" (السرف مثواة و القصد مثراة) را تعريف کرده اند که اسراف مايه نابودي و ميانه روي مايه توانگري است.
در تعريف اصطلاحي اقتصاد نيز در مدل غربي يعني اکانومي اين چنين نوشته اند که "مديريت منابع محدود براي پاسخگويي به نيازهاي نا محدود". پرسش بنيادين براي دانش اقتصاد در غرب، مسئله حداکثر شدن رضايت و مطلوبيت انسانهاست در حالي که در تعريف اسلامي، امام راحل بر گرفته از آيات و روايات بيع (که ظرفيتي بيشتر از اقتصاد را دارد) را روبروي اکانومي مي دانند که در آن مديريت نياز انسان به جاي مديريت منابع مهمترين مسئله است.
در ديدگاه اسلامي و بر اساس حديث معروف" من لا معاش له لامعادله" اقتصاد و برنامه ريزي براي معاش بايد طوري باشد که معاد انسان را رقم بزند و کسب رضايت خداوند که همان نفس مرضيه است به عنوان غايت و نهايت مطلوب اقتصاد در نظر گرفته مي شود.
در حال حاضر اقتصاد در دو سطح خرد و کلان و هر کدام در دو حوزه ملي و فرا ملي مورد مطالعه قرار مي گيرد.
اقتصاد خرد شاخهاي از علم اقتصاد است که به مطالعه منحصر به فرد اقتصاد، تجزيه و تحليل بازار رفتار مصرف کنندگان و خانوارها و بنگاهها و به چگونگي رفتار انسانها و انتخاب هايشان در سطح واحدهاي خرد يا کوچک اقتصادي مانند يک فرد، يک بنگاه، يک صنعت يا بازار يک کالاي خاص ميپردازد. در اقتصاد خرد مفاهيمي چون پول، کالا، توليد، عرضه و تقاضا و... مورد مطالعه قرار مي گيرد. اقتصاد لغوي به معني ميانه روي در امور مالي نيز جزئي از اقتصاد خرد محسوب مي شود.
خانوارها و بنگاه هايي که تنها در محدوده مرزهاي جغرافيايي فعاليت داشته، در حوزه اقتصاد خرد ملي و بنگاه هايي که علاوه بر داخل کشور، مراوده اي نيز با فراسوي مرزها دارند، در حوزه اقتصاد خرد فرا ملي تعريف مي شوند.
در اقتصاد کلان نيز به بررسي رفتار عمومي بنگاهها و کل نظام اقتصادي ميپردازند. موضوع اقتصاد کلان رويه دولتها و روابط اقتصادي ملتهاست. در اقتصاد کلان مفاهيمي مانند توليد ناخالص ملي، رکود اقتصادي، رشد اقتصادي و... مورد بررسي قرار مي گيرد.
اقتصاد کلان نيز در حوزه اقتصاد کلان ملي که تنها دامنه فعاليت آنها داخل کشور است و اقتصاد کلان فراملي با دامنه اي خارج از مرزهاي جفرافيايي کشور است، تعريف مي شود.
جهاد اقتصادي
حال با توجه به حوزه هاي مختلف عملياتي جهاد و چهار حوزه اقتصاد(اصطلاحي) يعني خرد ملي، خرد فراملي، کلان ملي و کلان فراملي، بايستي 12 حوزه جهاد را در 4 حوزه اقتصاد ضرب کرد تا بهتر بتوان تمامي ابعاد عملياتي مفهوم "جهاد اقتصادي" را تبيين کرد.
جهاد با معرفه النفس شروع مي شود و در آخرين مرحله از هفت نفس يعني مرضيه، بايد نهايت هر حرکتي من جمله اقتصاد را نيز رضايت خداوند قرار داد در حالي که در مدل غربي، رضايت بشر نهايت علم اقتصاد تعريف شده است.
در نهايت چنين حاصل مي شود که "جهاد اقتصادي" 48 حوزه عملياتي دارد که هر فرد يا سازماني بايد حوزه هاي مربوطه به خود را شناسايي و برنامه هاي عملياتي براي تحقق جهاد اقتصادي در آن حوزه را مشخص کند.
براي هر فرد، گروه يا سازماني، تنها "جهاد اقتصادي" در برخي از اين حوزه ها ميسر است که بايستي بعد از شناسايي حوزه مربوطه ، استراتژي متناسب با امکانات و اختيارات خود براي تحقق آن را طراحي کند.
به عنوان مثال حوزه هاي 8،7،6،5 و 20،19،18،17 و 32،31،30،29 و 41،44،43،42 مربوط است به صدا و سيما که بايد نقش خود را در آنها بازتعريف کند تا بتواند وظيفه خود را در "جهاد اقتصادي" به خوبي انجام دهد.
براي تقريب به ذهن به توضيح مفهومي چند مورد بسنده مي کنيم.
تذکر دوباره اينکه جهاد اقتصادي صرفا جهاد براي اقتصاد نيست. بلکه جهاد در اقتصاد يا جهاد با اقتصاد نيز به منزله جهاد اقتصادي محسوب مي شود.
حوزه 3 يعني جهاد با دست در ميدان جنگ در اقتصاد خرد ملي که مي توان از کمک کردن پيرزني، تنها با فرستادن 2 تخم مرغ در حد بضاعت خود به جبهه براي رزمندگان در زمان دفاع مقدس نام برد.
حوزه 6 يعني جهاد با زبان در نهي از منکر در اقتصاد خرد ملي مي توان از تذکر به يکديگر براي خاموش کردن لامپ ها و اسراف نکردن نام برد.
حوزه 20 يعني جهاد با زبان در دشمني با تبهکاران در اقتصاد خرد فراملي که مي توان با تبليغ براي تحريم کالاهاي خارجي به قصد حمايت از توليد داخل اين مرتبه از جهاد اقتصادي را انجام داد.
حوزه 30 يعني جهاد با زبان در نهي از منکر در اقتصاد کلان ملي که مي توان از فعاليت صدا و سيما براي ترويج فرهنگ مبارزه با شايعه سازي براي افزايش تورم کاذب نام برد.
حوزه 44 يعني جهاد با زبان در دشمني با تبهکاران در اقتصاد کلان فراملي است که دستگاه ديپلماسي بايستي در اين حوزه فعال عمل کند و روند امور اقتصادي در جهان را با توجه به اولويت هاي همکاري با کشورهاي دوست و دشمن را مديريت کند.
اميد است به کمک تک تک آحاد جامعه، شرکت هاي خصوصي و دولتي، وزارت خانه ها و سازمان هاي دولتي با مشخص کردن حيطه کاري و حوزه عملياتي خود در جهاد اقتصادي و با برنامه ريزي سريع و دقيق، ثابت کنيم که لياقت بهترين نعمت ها که به گفته امام صادق "رهبري شايسته" است را داريم. انشاالله