وقتي مي شود بدون حجاب هم در نماز جماعت شرکت کرد!
انجمن دانشجويان مسلمان آمريکا: تهديد يا فرصت
انجمن دانشجويان مسلمان آمريکا: دوست يا دشمن
شبکه سي بي ان (CBN) در يکي از گزارشهاي خود، به بررسي انجمن دانشجويان مسلمان (MSA) در آمريکا پرداخت. شبکه تلويزيوني مسيحيان در گزارش خود از اين انجمن که در اکثر دانشگاههاي آمريکا شعبه دارد به عنوان «کارخانه تروريست سازي» ياد کرد.
اين شبکه اعلام مي دارد که اين انجمن به يک ماشين جوجه کشي براي توليد اسلام افراطي تبديل شده که اعضاي آن زماني با ظاهري آراسته در نقش دکتر و مهندس و کيل ظاهر مي شوند و زماني ديگر به عوامل اصلي اقدامات تروريستي تبديل مي شوند.
شبکه سي بي ان همچنين به زعم خود از ماهيت متعصبانه اين انجمن در ضديت با رژيم صهيونيستي پرده برمي دارد و به ماجراي هو کردن مايکل اورن سفير اسرائيل در آمريکا به سال 2010 در دانشگاه ارواين کاليفرنيا توسط دانشجويان اين انجمن اشاره مي کند.
شبکه مسيحيان در بخش ديگري از گزارش خود و براي تآييد چنين ضديتي، به حرکت يکي از دانشجويان دختر دانشگاه ديويس کاليفرنيا در مه 2010 اشاره مي کند که وقتي سخنران يهودي جلسه ديويد هوروويتس از او مي پرسد «آيا با اين حرف رهبر حزب الله که گفته است ما از اين که يهوديان در اسرائيل جمع شوند استقبال مي کنيم زيرا در اين صورت مجبور نيستيم براي کشتن آنها دور تا دور دنيا را بگرديم موافق هستي؟»، اين دختر در کمال ناباوري حضار و با شجاعت تمام جواب مي دهد: «بله، موافق هستم».
البته اين انجمن داراي نقاط ضعفي نيز هست و از آن جمله رويکرد افراطي و تفريطي آن در دينداري است که باعث مي شود زماني اعضاي اين انجمن بدون حجاب در نماز جماعت شرکت کنند و زماني ديگر به جنبشهاي تروريتسي بپيوندند.
در واقع وقتي ما از اسلام حقيقي دور شديم يا در اسلام آمريکايي در مي غلطيم يا به اسلام طالباني مي پيونديم که هردوي آنها دو روي يک سکه واحد هستند و اين جاست که اين سوال در برابر ما مطرح مي شود که «ما براي معرفي اسلام حقيقي به جهانيان چه کرده ايم؟» و آيا ما خود در دام اسلام ايراني نيفتاده ايم.
اسلام آمريکايي يا اسلام طالباني؟!
اسلام آمريکايي و اسلام طالباني: دو روي يک سکه
گاهي اوقات وقتي ما مي بينيم در کشورهاي ديگر به خصوص کشورهاي غربي نيز به اسلام روي آورده مي شود و شعائر آن تعظيم مي شود خوشحال مي شويم و آن را به حساب نفوذ اسلام در غرب مي گذاريم. اما آيا نبايد به همان اندازه نگران بود که ممکن است به ميزاني که اين فرهنگها از اسلام تأثير مي پذيرند به همان ميزان بر روي آن تأثير بگذارند و حاصل، ترکيب ناساز و ناجوري شود که از اسلام ناب محمدي فرهسنگ ها فاصله داشته باشد. و چه بسا همين اسلام کاريکاتوري در آينده اي نه چندان دور سد راه گسترش اسلام حقيقي شود.
از جمله اين اسلامها، اسلام آمريکايي است که براي اولين بار امام خميني با فراست و تيزبيني خويش پرده از چهره کريه آن برداشت. شهيد آويني در مورد اسلام آمريکايي مي گويد: «خلاف آنچه بسياري مي پندارند، آخرين مقاتله ما _ به مثابه سپاه عدالت _ نه با دموکراسي غرب که با اسلام آمريکايي است، که اسلام آمريکايي از خود آمريکا ديرپاتر است. اگر چه اين يکي نيز و لو "هزار ماه " باشد به يک "شب قدر " فرو خواهد ريخت و حق پرستان و مستضعفان وراث زمين خواهند شد.»
اما از آنجا که هر تفريطي با افراطي همراه است اين اسلام تفريطي، يک اسلام افراطي را نيز به همراه دارد و آن اسلام طالباني است که اگر نگوييم خطرناکتر، کم خطرتر از اسلام آمريکايي نيست. برخلاف تصور همگان که اين دو اسلام را متفاوت و چه بسا متضاد مي دانند تاريخ نشان داده که اين دو، دو روي يک سکه واحد هستند و هريک در دامان ديگري رشد مي يابد.