به گزارش مشرق به نقل از تابناک، وي که در بين اهالي مطبوعات اصلاح طلب به خاطر برخي حاشيه ها مشهور است اسفندماه سال گذشته به طور ناگهاني از سمت خود در يکي از روزنامه هاي صبح تهران استعفا داد تا شايعه راه اندازي روزنامه منتسب به آقاي خاص قوت بگيرد.
اين سردبير مستعفي که پيشتر در حوزه فرهنگ و هنر در نشريات اصلاح طلب به ايفاي نقش مي پرداخت، پس از روي کار آمدن محمود احمدي نژاد تلاش بسياري داشت که به تيم وي بپيوندد، اما ظاهرا به دليل حاشيه هاي مزبور، رسانه هاي حامي دولت ـ در آن زمان ـ از پذيرش وي سرباز زده بودند و پس از آن بود که وي با برخي لابي ها توانست سردبيري يکي از روزنامه هاي صبح تهران که منتقد دولت بود را بر عهده بگيرد.
اما «هفت صبح»؛ با آقاي خاص يا ابوالحسن فقيه؟
نکته جالب اما اينکه استعفاي اين سردبير پرحاشيه با انتشار خبر راه اندازي روزنامه اي تحت عنوان «هفت صبح» همزمان شد. پس از مدتي کوتاه، خبر به خدمت گرفتن وي به عنوان سردبير در روزنامه اي که قرار است حامي احمدي نژاد باشد منتشر شد. خبري که البته کذب هم نبود و او که تا ديروز در نشريات اصلاح طلب عليه دولت به فعاليت مي پرداخت، ظاهرا امروز قرار است حامي دولتي باشد که در سال هاي 84 تا 89 تمام تلاش خود براي انتقاد از آن به کار گرفته است!
به هر حال در ابتدا عده اي معتقد بودند روزنامه قرار است با مديريت مستقيم رييس دفتر رييس جمهور اداره شود اما بنابرشنيده هاي «تابناک»، «ابوالحسن فقيه» مديريت روزنامه را بر عهده گرفته و در حال حاضر در تکاپوي چيدن تيم تحريريه اين روزنامه است.
البته شواهد بسياري در خصوص مديريت غير مستقيم مشايي در اين دست نشريات وجود دارد. از آن جمله مي توان به نشريه موهن همت اشاره کرد که البته پس از ورود قوه قضائيه به موضوع نشريه مزبور، وي هرگونه ارتباط با نشريه مزبور را رد کرد. اين تکذيب در پي آن بود که بسياري از سايت هاي اينترنتي و نشريات اين مسئله را رسانه اي کردند!
ابوالحسن فقيه، رئيس سابق سازمان بهزيستي و پس از آن رئيس سازمان هلال احمر نيز چون مشايي حاشيه هاي زيادي داشته است. پيش از اين با اوج گرفتن موضوع مدارک تقلبي، برخي شخصيت هاي سياسي و همچنين سايت هاي خبري در مورد نحوه ورود وي به دانشگاه مطالبي نوشتند. (پايگاه خبري جهان/ مسئولي که با ديپلم پزشک شد و حقوق دکتري گرفت/يازدهم بهمن 1389 و «ماجراي آقاي فقيه چيست؟»)
گفتني است، فقيه در حال حاضر مديريت هفته نامه اي با عنوان «يکشنبه» را در ساختماني در خيابان استاد مطهري بر عهده دارد.
از سويي در خصوص مجوز راه اندازي و انتشار «يکشنبه» و «هفت صبح» هيچ اطلاعاتي در بانک اطلاعات نشريات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تا سال 1388 به چشم نمي خورد. پس از آن نيز اطلاعاتي در خصوص اخذ مجوز اين نشريات منتشر نشده است و هيچ شناسنامه اي از آنها در دست نيست و مشخص نيست اين نشريات چه زماني، به صاحب امتيازي چه شخص حقيقي يا حقوقي و با مدير مسئولي چه کسي قرار است منتشر شوند!
روزنامه هاي حامي دولت و قصه تکراري
حاميان دولت در حوزه رسانه و به ويژه مطبوعات عملکرد چندان مقبولي نداشتند و در واقع هربار عملکرد اين طيف با حاشيه هاي فراوان و حداقل اثر گذاري همراه بوده است. مثلا راه اندازي پر هزينه روزنامه خورشيد توسط سازمان تامين اجتماعي که برخي نسبت به استفاده از بيت المال براي ايجاد ارگان مطبوعاتي نسبت به آن واکنش نشان داده بودند هرگز موفقيتي کسب نکرد و به جاي موفقيت، حاشيه هاي سنگيني را به دولت تحميل کرد تا جايي که حتي توزيع رايگان اين روزنامه تمام رنگي نيز نتوانست مقبوليت آن را در بر داشته باشد يا...
پس از اين تجربه هاي نه چندان موفق، به نظر مي رسد تلاش جديد حاميان دولت براي راه اندازي يک روزنامه جديد ـ البته اين بار با محوريت يک جريان خاص ـ از سوي هر دو طيف حاميان دولت و اصولگرايان منتقد دولت و همچنين اصلاح طلبان بايکوت شود.
حضور آن سردبير مستعفي با توجه به سوابقي که در کارنامه دارد، به تنهايي مي تواند ظرفيت بالقوه تخريب اين روزنامه راه نيافتاده را فراهم سازد. از سويي اصلاح طلبان معتقدند همداستاني وي با حاميان دولت، نوعي خيانت به شمار مي رود و پيش بيني مي شود اصولگرايان منتقد هم نسبت به حضور وي و تيم احتمالي او واکنش هايي را نشان دهند به ويژه آنکه «چرايي» هاي فراواني نسبت به ارتباطات پشت پرده اين عناصر تابلودار اصلاح طلب با جريان خاص در دولت وجود دارد و اين در حالي است که بيشترين حجم بي اخلاقي ها و تفرقه افکني ها ـ مانند آنچه در چند شماره نشريه همت بروز داشت ـ در رسانه ها عموما از سوي همين جريان خاص هدايت مي شود.
به هر حال بايد منتظر ماند و ديد اين روزنامه پر هزينه که پيش از راه اندازي ريخت و پاش زيادي هم داشته است، به کجا مي رسد. آيا قرار است اين ارتباطات همانگونه که در برخي پرونده هاي اقتصادي به وضوح رخ داده در مسائل فرهنگي و رسانه اي هم از سوي جريان خاص دنبال شود!؟ و در صورت تداوم اين مسئله، رفتار متناقض اين آقايان ـ از يک سو متهم کردن و هم کاسه کردن همه مخالفان و منتقدين دولت از يک سو (برخلاف توصيه رهبري در مراسم تنفيذ) و زد و بند و همکاري با مخالفين تابلودار دولت و بعضا نظام از سوي ديگر ـ چگونه توجيه پذير خواهد بود؟
به عبارت بهتر، آيا اين بازي دوگانه ـ در يک سطح ايجاد فضاي متشنج در رسانه ها با هتک حرمت افراد و پرداخت به برخي مسائل بحث انگيز مانند... و در سطح ديگر همکاري پشت پرده و بعضا علني با همان کساني که در ظاهر با آنها مخالف هستند ـ که از سوي جريان انحرافي مذکور همچنان ادامه دارد، توجيهي دارد يا...!؟