کد خبر 35844
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۷:۱۹

اخاذي براي پخش عکس‌هاي خانوادگي منجر به قتل چهار تن از اعضاي يک خانواده شد.

به گزارش مشرق به نقل از فارس از قزوين، متهم رديف اول پرونده چهار فقره قتل در قزوين ظهر امروز در دادگاه رسيدگي به پرونده چهار فقره قتل در قزوين بيان داشت: من با آقاي (ر.چ) دوست بودم به طوري که رفت و آمد خانوادگي داشتيم و بسيار نيز به وي اعتماد داشتم به طوري که حتي وقتي ايشان منزل ما بود من حتي خانه را ترک مي‌کردم.
(ع.ن) ادامه داد: تا اينکه نامه‌هايي را دريافت کردم که در آن نوشته شده بود که در صورت عدم پرداخت پول عکس‌هاي خانوادگي ما، شماره تلفن‌هايي از اقوامم و اسناد و مدارک ما در اينترنت پخش مي‌شود و در اين ارتباط نيز تلفن‌هايي به منزل ما مي‌شد و اين موضوع آسايش ما را در خانه برهم زده بود.
وي اضافه کرد: من به چند نفر مظنون شدم که يکي از آنها (ر.چ) بود، در رفت و آمد به خانه (ر.چ)، با خواهر وي (م.چ) آشنا شدم و از وي خواستم اگر چنين موضوعي وجود دارد، او به من اطلاع دهد و من مبلغي به عنوان مژدگاني به وي مي‌دهم که دو هفته بعد از اطلاعاتي که (م.چ) به من داد، مطمئن شدم که اين کارها توسط (ر.چ) يعني برادر وي صورت گرفته است.
متهم رديف اول پرونده چهار فقره قتل در قزوين افزود: در نامه‌هايي که به دست ما مي‌رسيد مبلغ‌ 20 ميليون درخواست مي‌شد و يا عنوان مي‌شد که بايد همسرت را طلاق بدهي و زماني که از (م.چ) خواستم که اين اسناد و مدارک را بدهد تقاضاي مبلغ بالايي کرد و مي‌گفت که مي‌خواهد به خارج از کشور برود، با توجه به اينکه من نيز چنين پولي نداشتم بنابر اين تصميم گرفتم که وي را بکشم.
وي توضيح داد: بنابر اين نقشه قتل وي را کشيدم و با آقاي (م.م) روز قبل قرارمان به باغات اطراف روستاي شينقر رفته و در آنجا چاله‌اي کنديم، با توجه به جلب اعتماد خانم (م.چ) و به بهانه پرداخت پول، در روز اول اسفند ماه همراه با آقاي (م.م) به باغ‌هاي روستاي شينقر در اطراف قزوين رفتيم و آقاي (م.م) خانم (م.چ) را از پشت سر با طناب خفه کرده، سپس او را دفن کرديم، آقاي (م.م) نيز با توجه به اينکه به وي وعده پول داده بودم با من همکاري مي‌کرد.
(ع.ن) در خصوص قتل آقاي (ر.چ) عنوان داشت: من به (ر.چ) اعتماد کردم ولي او از اين اعتماد سوءاستفاده کرد و زندگي مرا خراب کرد به طوري که به دليل ترس و استرسي که براي همسر من به وجود آمده بود چشمان وي از گريه بسيار دچار آب مرواريد شده بود، بنابر اين من به (ر.چ) گفتم که يک صحنه آدم‌ربايي درست کنيم و به اين بهانه با وي به بيابان‌هاي اطراف شهرک مينودر رفتيم و دست و پاي وي را بستيم و آقاي (م.م) با طناب وي را خفه کرد ولي بعد از رها کردن طناب احساس کرديم که صدايي از گلوي وي شنيده مي‌شود که مجدد هر دو طناب را کشيديم تا مطمئن شويم که خفه شده است.
وي اعلام کرد: ما بسيار ترسيده بوديم و براي اينکه وانمود کنيم که اين جسد برادر من است کپي شناسنامه برادرم را نيمه‌سوز کرده و در جيب مقتول گذاشتيم و با توجه به بنزيني که (م. م) آورده بود صورت وي را آتش زديم تا شناسايي نشود.
اين متهم به قتل در خصوص قتل کودک (ع.چ) شش ساله و (ش.ق) 13 ساله گفت: زماني که (ر.چ) را به قتل رسانديم، فرزندانش در منزل ما بودند و (ع.چ) با توجه به اينکه آقاي (م.م) کار تردستي مي‌دانست و مي‌توانست (ع.چ) را سرگرم کند او را با خود برد و در پارک الوند گذاشت ولي وقتي پليس اين پسربچه را پيدا کرد وي آدرس مغازه (م.م) را داد و پليس نيز او را تحول (م.م) داد و من با توجه به اينکه در اداره آگاهي متوجه شدم جنازه (ر.چ) شناسايي شده است، شب تا صبح نقشه قتل بچه‌ها را کشيديم و صبح آنها را به باغات شينقر برديم، با اين بهانه که پدرشان آنجا منتظرشان است؛ (م. م)، (ش.چ) دختر 13 ساله را کشت و جسد وي را در چاهي که آنجا بود انداخت و من نيز (ع.ش) پسر شش ساله را با طناب خفه کردم و (م. م) جسد وي را در چاه انداخت.
وي تأکيد کرد: من از لحاظ عقلي و رواني سالم هستم و کاري کرده‌ام که توجيه‌پذير نيست و
و فقط مي‌خواستم که از عامل اين کار انتقال بگيرم و تصميم‌هاي عجولانه گرفتيم و براي فاش نشدن راز قتل (ر.چ)، اين دو کودک شش ساله و 13 ساله را به قتل رسانديم.
(ع.ن) يادآور شد: همسر من فردي مذهبي است از اين جريان به هيچ وجه اطلاع نداشت و من بسيار به همسرم علاقه داشتم و وقتي ياد گريه‌هايش مي‌افتادم و چون اين موضوع زندگي ما را بر هم ريخته بود قسم خورده بودم که هر که اين کار را کرده فجيعانه بکشم.
در ادامه اين جلسه متهم رديف دوم اين پرونده اظهار داشت: در خصوص قتل (م.چ) من با طناب او را کشتم و او را در گوالي که از پيش تعبيه کرده بوديم، انداختيم.
(م.م) در خصوص انگيزه قتل اضافه کرد: (ع.ن) به من وعده داده بود از محل فروش ملک و املاکي که نسبت به آن اختيار تام داشت، مبلغي به من خواهد داد و در خصوص انگيزه قتل نيز کارم هيچ توجيه عقلي ندارد و نمي‌دانم چرا اين کار را انجام دادم.
وي يادآور شد: در خصوص قتل (ر.چ) نيز (ع.ن) با من تماس گرفت که بنزين تهيه کنم تا با سوزاندن صورت وي، او شناخته نشود.
اين متهم به قتل توضيح داد: در بيابان‌هاي اطراف مينودر به بهانه آدم‌ربايي صوري، دست و پاي (ر.چ) را بستيم و طناب را دور گردن وي انداختم و خفه شد ولي سپس ديديم که نفس مي‌کشد و نيمه‌جان بوده است طناب دور گردنش را کشيديم.
وي در خصوص ارتباط با مقتولان گفت: من خانم (م.چ) را تا به حال نديده بودم ولي از قبل آشنايي با (ر.چ) داشتم و حتي مي‌دانستم که وضعيت مالي خوبي ندارد و چند بار کمک نيز به او داشتم.
(م.م) خاطر نشان کرد: من (ش.چ) را با روسري خفه کردم و او را در چاه انداختم و در خصوص قتل (ع.چ) پسر شش ساله، (ع.ن) بيان کرد که خود او را مي‌کشد، من حتي چند بار به (ع.ن) بيان کردم که بچه‌ها را به شهر ديگري ببريم و آنها را نکشيم.
وي در آخرين دفاع خود در جلسه دادگاه گفت: من به جز اتهام به سرقت، همه اتهامات را قبول مي‌کنم.
وکلاي تسخيري هر دو متهم پرونده (ع .ن) و (م. م) با اشاره به وجود اختلالات روحي و رواني در متهمان خواستار بررسي وضعيت سلامت رواني متهمان در پزشکي قانوني شدند.
مادر مقتولان (ع.چ) شش ساله و (ش.چ) 13 ساله نيز در اين جلسه خواستار قصاص متهمان به قتل شد.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس