به گزارش گروه دفاع و امنيت مشرق به نقل از روزنامه ايران، جامعه اسلامي ايران طي چند دهه اخير تغييرات قابل توجه و شگرفي را به خود ديده است. تغييرات در عرصههايي چون ارتباطات، رسانهها و افکار عمومي، سفر و مهاجرت، فضاي مجازي و اينترنت، تغييرات سريع اقتصادي، سياسي، اجتماعي، منطقهاي و جهاني، تغيير در سبک زندگي و روابط اجتماعي، فضايي را براي مديريت نظم و امنيت فراهم کرده است که اصليترين ويژگي آن تغيير در ماهيت تهديدات از حوزه تهديدات سخت به حوزه تهديدات نرم ميباشد. در شرايطي که تهديدات نرم الگوي اصلي روابط در حوزه نظم و امنيت را شکل ميدهد، به ناچار نياز به «امنيت اجتماعي مدرن» در فضاي محيط امنيتي جديد را ضروري ساخته است.
بر اين مبنا و با توجه به اينکه امروز پذيرش تغييرات به عنوان يک پديده اجتماعي واقعي و تلاش براي تبيين و شناخت ماهيت آن زمينه را براي مديريت تغييرات فراهم ميآورد، لذا نيروي انتظامي در حالي وارد فضاي اجرايي برنامه پنج ساله پنجم ميشود که جهتگيري کلان برنامه به سوي «اقتدار مدرن» و «قدرت پيشبيني اجتماعي» هدفگذاري کرده است و در اين هدفگذاري با عطف توجه به روند گذشته، تحليل محيطي، احصاي روندها و رويههاي کلان تأثيرگذار به امنيت در طي برنامه پنجم پيگيري خواهد شد.
محور اول: اشراف اطلاعاتي
در شرايط امروز به عنوان عصر «اطلاعات و ارتباطات» نيل به عملکرد مطلوب در سايه توان و ظرفيت اطلاعاتي سازمان عملي ميباشد. از اينرو اشراف بر فرايند شکلگيري، توسعه و گسترش روندها و رويههاي مؤثر بر نظم و امنيت عمومي با هدف «پيشبيني» و تدوين راهبرد مبتني بر آن از الزامات پليس ميباشد. قدرت اشراف اطلاعاتي پليس علاوه بر خود سازمان ناجا ميتواند ساير سازمانهاي مرتبط با فرايند توليد و بازتوليد امنيت را نيز تغذيه نمايد، چرا که فضاي کنش ناجا دقيقاً در بستر کارکرد صحيح يا کژکارکردي سازمانهاي ديگر نيز ميباشد.
محور دوم: قدرت اجتماعي و پليس مکتبي
بنا به فرمايش مقام معظم رهبري «مأموران ناجا بايد داراي تواناييها و قابليتهاي جامعهشناختي و روانشناختي باشند.» از اين منظر، پليس با افزايش کارايي و توانمنديهاي خود «براي مردم، در خدمت مردم و به کمک مردم» ميکوشد تا پاسخگوي نيازهاي امنيتي و انتظامي جامعه باشد. ساز و کار پليس در اين اقدامات، بهرهگيري از دانش و همکاريهاي مرتبط با علوم اجتماعي، روانشناسي، جامعهشناسي، مردمشناسي، حقوق، علوم ارتباطات و... است و از برخورد فيزيکي، صرفاً در شرايط خاص و بنا به ضرورت آن هم در مقابل مجرمان و تبهکاران استفاده ميکند.
محور سوم: قدرت فناوري اطلاعات و ارتباطي
مؤلفه سوم «قدرت فناوري» يعني حوزه الکترونيک، تجهيزات مدرن و روز است. نيروي انتظامي به منظور توسعه کمي و کيفي در ارائه خدمات به مردم و در راستاي تقويت بنيانهاي جنبش ملي نرمافزاري و جامعه اسلامي و با رويکرد بهرهگيري از فناوري اطلاعات (IT) و بهکارگيري توان تخصصي دانشآموختگان و فرهيختگان دانشگاهها و تلاشگران عرصه فناوري و صنعت، تلاش خواهد کرد که با تمام توان «قدرت فناوري» را در خدمت تحقق امنيت جامعه به کار گيرد. در حوزه نرمافزاري، توليد شبکههاي اجتماعي و شبکهسازي در راستاي تحقق امنيت اجتماعي از برنامههاي ما است. بخش ديگر در اين خصوص استفاده از ظرفيت رسانه و هنر است که البته بوميسازي اين تکنيکها، استغناي واردات (اين تکنولوژيها وابستگي ايجاد ميکند) مهم ميباشد که خوشبختانه گامهاي خوبي در کشور در اين زمينه برداشته شده است و من امروز با افتخار ميگويم که همه نرم افزارهاي نيروي انتظامي در درون کشور و عمدتاً در خود نيروي انتظامي طراحي و اجرا ميشود.
محور چهارم: دانش و پژوهش
تخصصي بودن مأموريتها، حساس بودن امور مربوط به جامعه، پيچيدگي دستيابي به فناوريهاي نوين و ارتباطات تنگاتنگ با مردم و دولت، ايجاب ميکند تا اين نيرو، علاوه بر تقويت توان عملياتي، به لحاظ علمي نيز داراي توانمندي مطلوب شود. لذا تحقق و بررسي علمي در زمينههاي تهديدها، فرصتها، آسيبها، اعمال استانداردهاي علمي در نظامات امنيت و نظم، توليد دانش امنيتي- انتظامي بومي، تحقيق و ارزيابي از عملکرد پليس، تحقيق در نظامات تحولآفرين و... از عمده اموري است که در اين محور دنبال ميکنيم.
محور پنجم: آموزش و حرفهگرايي
جايگاه و نقش نيروي انساني در اجراي مأموريتهاي نيروي انتظامي، اين نهاد را به يک سازمان انسانمحور تبديل کرده است. از اين رو، توسعه و بهسازي نيروي انساني از اصليترين فعاليتهاي ناجا ميباشد که تحقق آن از طريق آموزش تخصصي کارکنان قابل دستيابي است. «حرفهاي شدن پليس» با هدف بهروز کردن آموزشها متناسب با پيشرفتهاي علمي و فناوري روز و نياز جامعه دنبال ميشود. در اين صورت آحاد پليس بايد ويژگيهاي کل سازمان را داشته باشد. يعني خود قدرت بهکارگيري فناوريها را داشته و خودش قابليت اجتماعي داشته باشد. (خودش بايد سخنگوي نيروي انتظامي باشد، مهارتهاي اجتماعي را به کار گيرد. حرفهگرا باشد و در نهايت در حرفه خودش سرآمد باشد.)
در پايان، تأکيد ميشود رسيدن به پليس شايسته و بايسته ايران اسلامي که الگوساز و الهامبخش ديگران باشد، مهمترين افق در برنامه توسعه پنجم ميباشد. براي رسيدن به اين تابلو برجسته در برنامه پنجم، هدف کليدي ما تحقق «اقتدار مدرن» است؛ يعني از اقتدار سنتي که مبتني بر زور، بازو، باتوم، سلاح و... است، فاصله بگيريم و به سمت اقتدار مدرن که مبتني بر قدرت نرم است، حرکت کنيم. اين اقتدار مدرن و قدرت نرم عليه حريف (دشمن) توانايي خنثيسازي تهديدات نرم آنها را خواهد داشت و براي کشور «اقتدارآفرين» ميشود.