به گزارش مشرق، کيهان نوشت: جرس ضمن مطلبي، مهاجراني را ايلياتي توصيف کرد و نوشت که لحن وي دلسرد کننده است و مهاجراني به درد سياست نمي خورد.
نويسنده جرس در مطلبي که بوي بازنشسته کردن اجباري مهاجراني را مي دهد، تصريح کرده که مهاجراني نمي تواند دروغ بگويد اما مجبور هم نيست هر حرفي را بگويد! عبيد سن خوراني نويسنده اين مطلب اعتراض آميز اين گونه به اظهارات مهاجراني پرداخته است: 60 سال پيش وقتي مادرم خبردار شد که خواستگاري براي خواهرم مي آيد، به شدت نگران شد که ما بيش از 6 صندلي نداريم حال چه خاکي برسر بايد بريزم و خلاصه از همسايه دست راستي و دست چپي هرکدام چند صندلي به امانت گرفت و بساط پذيرايي را جور کرد اما با اين تأکيد و خواهش و تمنا و التماس از پدر که «مبادا شما لو دهيد که اين صندلي ها امانتي است» و آقا هم ظاهراً با تکان دادن سر قولي داد و خيال مادر را آسوده کرد. گروه خواستگاران که وارد شدند و پس از مدتي بازار مذاکرات که گرم شد، ناگهان در بين تعيين ميزان مهريه و جهازيه و... پدر با صداي رسا و ايلياتي اش ميهمانان را مورد خطاب قرار داده و خيلي شمرده اظهار کرد «ما بيش از شش صندلي نداريم و بقيه صندلي ها را از همسايگان قرض کرده ايم، من دروغ نمي توانم بگويم». که اين حرکت و گفته اش هنوز به عنوان ضرب المثلي در خانواده ما و وابستگان مصرف مي شود. اين را داشته باشيد تا بروم سراغ اين آقاي عطاءالله مهاجراني.
وي اضافه مي کند: دکتر عطاءالله مهاجراني که معرف حضور همه شما هست. آدمي است خوش صحبت، پرمعلومات، خوش قلم؛ اما باور کنيد به اعتقاد من اصلاً به درد کارهاي سياسي و صحبت و مذاکرات سياسي نمي خورد و بهتر است در اين گونه موارد همواره سکوت را پيشه کند. مدت ها پيش ايشان مقاله اي در همين نشريه جنبش راه سبز نوشتند که بسيار شيرين اما فوق العاده دلسرد کننده بود و عده اي از طرفداران و هواداران جنبش سبز را به کلي رماند و تاراند. من از روي دلسوزي و احساس مسئوليت نامه اي خطاب به گردانندگان جنبش راه سبز نوشتم و ضمن تعريف و تمجيد از قلم شيرين و شيواي ايشان توصيه کردم آقا ترا به خدا سر جدم به ايشان توصيه بفرماييد وارد حريم سياست نشوند که حاصل نوشته هاي ايشان در زمينه سياست دفع علاقمندان و دوستان است. نمي دانم تأثير اين درخواست من بود يا انتقادهاي بي شماري که نسبت به آن نوشته ايشان شده بود، آقاي دکتر مهاجراني مدتي از پرداختن به مسائل سياسي دست کشيده و در زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي مطالبي نوشتند که الحق شيرين و قابل استفاده بود. اما هفته پيش ايشان يکجا جبران مافات را کرده و در بين مصاحبه اي که در لندن کرده بودند اظهار داشتند که بله «آيت الله خامنه اي آدمي هستند دست پاک و من در تمام مدت سال هايي که در اين رژيم يانماينده بودم، يا معاون وزير و وزير و مشاور، از ايشان خطايي نديده ام و ايشان از نظر اقتصادي هيچ نقطه خاکستري در زندگي ندارند» (نقل به مضمون).
نويسنده جرس نوشت: با خواندن اين مصاحبه ياد مرحوم پدرم و خوي و خصلت ايلياتي او افتادم و در ضمن يادم آمد که اين آقاي دکتر مهاجراني کشاورززاده هستند و پدر محترمشان از قرار از زمينداران اراک بوده اند؛ و خلاصه رحمتي به ابوي گرامي خودم فرستادم و ياد حرف تاريخي او افتادم و حرف مرحوم مادرم که وقتي پس از عزيمت خواستگاران از پدر پرسيد آقا شما مگر مجبور بوديد که بفرماييد ما بيش از شش صندلي نداريم؟ آيا کسي از شما درباره صندلي ها و تعداد آن سؤالي کرد؟ پدر با همان حالت ايلياتي پاسخ داد «خانم من نمي توانم دروغ بگويم». حال آقاي مهاجراني در اين مصاحبه اي که انجام داديد، کسي در مورد پاکي رهبري پرسشي از شما کرد؟ که احياناً در متن اين مصاحبه درج نشده است؟ فلسفه شما در طرح اين مطلب که «در زندگي اقتصادي ايشان نقطه اي خاکستري وجود ندارد» چه بود؟ آيا تصور مي کنيد با بيان اين مطلب به دوستان خود افزوديد يا بر دشمنان خود به ميزان لاتعد و تحصي اضافه کرديد؟
برخي تحليل ها از نااميدي مهاجراني نسبت به فتنه سبز و سرخوردگي وي از ايفاي نقش براي اپوزيسيون خارج نشين حکايت مي کند، به ويژه اينکه شماري از اعضاي حلقه 5 نفره (کساني نظير سروش و گنجي) عملاً نتوانستند به همکاري با وي ادامه دهند. گفته مي شود همزمان برخي اختلافات ميان مهاجراني و برادرزنش (محسن کديور) رخ داده است.