بسیاری از مردم، به ویژه کسانی که روز به روز بیشتر از پیشرفت داعش احساس خطر میکنند، بالأخره چند روز پیش که باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا برنامهای برای برخورد با این "ارتش" تروریستی ارائه کرد، نفس راحتی کشیدند. این افراد با خود میگویند: شاید اوباما بالأخره راه درست مقابله با داعش را پیدا کرده است.
اما متأسفانه، آنچه که ما فهمیدهایم این است که واشنگتن، در حال حاضر مشغول دمیدن روح در استراتژی بیجانی است که رئيسجمهور آمریکا در سخنرانی ملی خود ارائه کرد و باعث سردرگمی و نگرانی مردم نیز شد. در خوشبینانهترین حالت، "برنامه" رئيسجمهور هنوز یک طرح در دست بررسی و نهاییسازی است.
اگرچه من و دیگران به عنوان شهروندان آمریکایی نباید هیچ نگرانی در مورد توانایی نیروهای مسلح شجاعمان برای مقابله با داعش و وارد کردن یک ضربه مهلک به این گروهک داشته باشیم، اما برخی از جنبههای کلیدی دیگر در برنامه اوباما به شدت مشکوک هستند.
ایجاد این ائتلاف علیه داعش را در نظر بگیرید. با استناد به گزارشهای خبری تهیه شده، وزیر دفاع و وزیر کشور (و سایرین) دور دنیا را گشتهاند و با تکاپوی بسیار، اتحادی از ملتها را کنار هم آوردهاند تا با این موضوع برخورد کنند. طبق گزارشها 40 کشور زیر این ائتلاف را امضا کردهاند که از این میان نام 10 کشور عربی دیده میشود که در نوع خود تحولی مثبت ارزیابی میشود.
در خصوص مفید بودن تشکیل یک ائتلاف چندملیتی، بحثی نیست، چراکه بار نبرد با این جانیها بر دوش اعضای ائتلاف تقسیم میشود. این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که تهدید داعش برای برخی از این ملتها بیشتر از تهدیدی است که متوجه آمریکا است. این ائتلاف بینالمللی برای رئیسجمهور "بیمیل به جنگ" آمریکا نوعی سرپوش دیپلماتیک جهت اجرای عملیات نظامی علیه داعش است. به بیان دیگر، اینگونه دیگر نمیتوان به اوباما برچسب "یاغی یکجانبهگرا" زد.
متأسفانه واضح نیست هر کدام از این دولتهای ائتلافی چه نقشی در تلاشهای "مشترک" دارند. نگرانی اینجاست که مشارکتشان تنها به حمایت اخلاقی محدود گردد و شکل و شمایل پشتیبانی اساسی به خود نگیرد. این پشتیبانی میتواند در قالب تامین مالی، ارسال سرباز و یا هر دو باشد.
به عبارت دیگر رویکرد "بگذار تا تو با داعش گلاویز هستی، من کتت را نگهدارم" راه به جایی نمیبرد و انتظار ما هم از این تیم بینالمللی این موضعگیریها نیست. واشنگتن میبایست متحدانش را هم با خود همراه کند. ازطرفی، اوباما میگوید قصد دارد 5هزار جنگجوی "میانهرو" از مخالفان را در یک سال آینده جهت مبارزه با داعش در سوریه انتخاب، تعلیم و تسلیح کند. سازمان سیا میگوید شمار نفرات داعشیها در سوریه بین 20 تا 30هزار نفر است.
با درنظر گرفتن این مطلب که نیروهای داعشی در حال پراکنده شدن در خاک سوریه و عراق هستند، تنها با نگاه به شمار نفرات میتوان گفت که این نبرد کمی یکسویه به نظر میرسد. البته آمریکا سوای اینکه با داعش در جولانگاهش درگیر میشود، نباید از ارتش سوریه یا ایران و حزبالله انتظار پهن کردن فرش قرمز برای نیروهای اپوزیسیون سوریه داشته باشد، همان نیروهایی که تحتالحمایه آمریکا هستند. همیشه نمیتوان گفت که دشمن دشمن من، دوست من است.
اپوزیسیون سوریه با دمشق از یک سو و با مشتی از گروهکها ازجمله داعش از سوی دیگر گلاویز میشود. این دعوای مشترک بر سر حکمرانی بر سوریه است که خود بحث بسیار داغی دارد.
نکته اینجاست که دستکم دو ستون از ستونهای سیاستهای دولت اوباما برای اقدام علیه داعش متزلزل به نظر میرسند. برای این نبرد، چیزی بیشتر از دلگرمی از همپیمانان میخواهیم. یورش به داعش در سوریه موضوع بهجا آوردن شرط ادب نیست، بلکه یک ضرورت و الزام محسوب میشود.