به گزارش مشرق - احمد پورنجاتی نماینده اصلاحطلب مجلس ششم در گفتگو با اعتماد، درباره دولت اعتدال و پایگاه اجتماعی آقای روحانی میگوید: تا جايي كه من احساس ميكنم ارتباط حمايتي و تعاملي جدي جريان اصلاحطلب با تمام تفاوت طيفبنديهايش با آقاي روحاني و برنامهها و سياستهايي كه دارد، وجود دارد. اين يك امر موقتي نيست و پايدار است. تعبيرم اين است كه پايگاه اجتماعي آقاي روحاني ائتلافي است. از آن خودش نيست ولي در اختيار او قرار داده شده است تا پايان دورهيي كه خواهد بود.
پورنجاتی در ادامه و در جواب به این سوال که آیا تلاش روحانی برای ایجاد پایگاه اختصاصی اعتدال به نتیجه میرسد یا خیر، میگوید: برخلاف برخي اطرافيان آقاي روحاني كه به دنبال پايگاهسازي بودند و مدل جبهه مشاركت در زمان آقاي خاتمي را خيال ميكردند اين اتفاق هنوز نيفتاده است. آقاي خاتمي برآمده از پايگاه اجتماعي بود نه اينكه او ايجادكننده آن پايگاه باشد. اين طور نيست كه هر روز فراتر از سقف آنچه خود آقاي روحاني اعلام كرده است و اصلا حمايتها مبتني بر آن اتفاق افتاده است مطالباتي دنبال شود.
در هيچ بخشي از جريان حامي آقاي روحاني چه اصلاحطلبان، چه آقاي هاشمي و چه آقاي خاتمي اين موضوع دنبال نشده است. به همين دليل توسط اصلاحطلبان عبور از روحاني وجود ندارد با اطلاعي كه من دارم و با واقعيتي كه من ميبينم. ميخواهم آب پاكي روي دست افراد آن طرف كه تلاش ميكنند چنين چيزي را از موضوع نشان دهند ريخته باشم. حتي موضوعاتي مثل ايجاد تشكلهايي كه نامشان اخيرا مطرح ميشود اساسا بر كر به وجد آمده و نشان داده شده توسط اصلاحطلبان خدشهيي وارد خواهد كرد.
عضو جمعیت دفاع از ارزشها درباره تشکل اصلاحطلب ندا میگوید: برداشت شخصي من اين است كه اين جريان يك جريان هدايت شدهيي نبوده است. ما نبايد خيلي زود برچسب بزنيم. ممكن است از نظر بخشي از حاكميت متضمن مقاصدي باشد ولي ما بيجهت نبايد اين طور تعبير كنيم.
ما بايد به نتايج و پيامدها توجه كنيم كه اگر خارج از چارچوب جريان عمومي رهبري اصلاحات باشد ممكن است مورد بهرهبرداري و سوءاستفاده قرار بگيرد، بايد چنين مراقبتي باشد كه خوشبختانه هم ميبينم بعضي از دوستان موسس ندا به اين نكته توجه كردند و اين نگراني از اين موضوع موجب تامل بيشتري هم شد.
من احساس ميكنم كه ما نيازي نداريم. ما تكثر به اندازه كافي داريم. آنچه مهم است اين است كه اين تواناييها اگر بخواهد به كار گرفته شود، بستر آن وجود دارد. اگر كسي بتواند با حفظ مواضع اصلاحطلبانه به ذوب يخها كمك كند، خب اينكار را انجام دهد. نيازي به نمايش نيست.
نيازي به تابلو ندارد. مهم اين است كه ببينيم در عمل آيا چنين اتفاقي با حفظ مواضع اصلاحطلبانه ميافتد يا خير؟ و نبايد با اساس نگاه اصلاحطلبان در تضاد باشد. من فكر ميكنم خيلي نيازي هم به اين تشكل نبود و دوستان ميتوانستند از ظرفيتهاي موجود استفاده كنند.
يكي از اشكالات همين است. تجربه تكثر بدون محتواي واقعي فقط گستره سيبل را براي حريف ايجاد ميكند و اين گستره را زياد ميكند. حتي اگر به نوعي هم احساس خويشاوندي از خود نشان دهند به هر حال به ابزاري براي تضعيف كليت جريان تبديل ميشوند.
پورنجاتی در ادامه و در جواب به این سوال که آیا تلاش روحانی برای ایجاد پایگاه اختصاصی اعتدال به نتیجه میرسد یا خیر، میگوید: برخلاف برخي اطرافيان آقاي روحاني كه به دنبال پايگاهسازي بودند و مدل جبهه مشاركت در زمان آقاي خاتمي را خيال ميكردند اين اتفاق هنوز نيفتاده است. آقاي خاتمي برآمده از پايگاه اجتماعي بود نه اينكه او ايجادكننده آن پايگاه باشد. اين طور نيست كه هر روز فراتر از سقف آنچه خود آقاي روحاني اعلام كرده است و اصلا حمايتها مبتني بر آن اتفاق افتاده است مطالباتي دنبال شود.
در هيچ بخشي از جريان حامي آقاي روحاني چه اصلاحطلبان، چه آقاي هاشمي و چه آقاي خاتمي اين موضوع دنبال نشده است. به همين دليل توسط اصلاحطلبان عبور از روحاني وجود ندارد با اطلاعي كه من دارم و با واقعيتي كه من ميبينم. ميخواهم آب پاكي روي دست افراد آن طرف كه تلاش ميكنند چنين چيزي را از موضوع نشان دهند ريخته باشم. حتي موضوعاتي مثل ايجاد تشكلهايي كه نامشان اخيرا مطرح ميشود اساسا بر كر به وجد آمده و نشان داده شده توسط اصلاحطلبان خدشهيي وارد خواهد كرد.
عضو جمعیت دفاع از ارزشها درباره تشکل اصلاحطلب ندا میگوید: برداشت شخصي من اين است كه اين جريان يك جريان هدايت شدهيي نبوده است. ما نبايد خيلي زود برچسب بزنيم. ممكن است از نظر بخشي از حاكميت متضمن مقاصدي باشد ولي ما بيجهت نبايد اين طور تعبير كنيم.
ما بايد به نتايج و پيامدها توجه كنيم كه اگر خارج از چارچوب جريان عمومي رهبري اصلاحات باشد ممكن است مورد بهرهبرداري و سوءاستفاده قرار بگيرد، بايد چنين مراقبتي باشد كه خوشبختانه هم ميبينم بعضي از دوستان موسس ندا به اين نكته توجه كردند و اين نگراني از اين موضوع موجب تامل بيشتري هم شد.
من احساس ميكنم كه ما نيازي نداريم. ما تكثر به اندازه كافي داريم. آنچه مهم است اين است كه اين تواناييها اگر بخواهد به كار گرفته شود، بستر آن وجود دارد. اگر كسي بتواند با حفظ مواضع اصلاحطلبانه به ذوب يخها كمك كند، خب اينكار را انجام دهد. نيازي به نمايش نيست.
نيازي به تابلو ندارد. مهم اين است كه ببينيم در عمل آيا چنين اتفاقي با حفظ مواضع اصلاحطلبانه ميافتد يا خير؟ و نبايد با اساس نگاه اصلاحطلبان در تضاد باشد. من فكر ميكنم خيلي نيازي هم به اين تشكل نبود و دوستان ميتوانستند از ظرفيتهاي موجود استفاده كنند.
يكي از اشكالات همين است. تجربه تكثر بدون محتواي واقعي فقط گستره سيبل را براي حريف ايجاد ميكند و اين گستره را زياد ميكند. حتي اگر به نوعي هم احساس خويشاوندي از خود نشان دهند به هر حال به ابزاري براي تضعيف كليت جريان تبديل ميشوند.