گروه تاریخ مشرق - کانال یا ترعه سوئز، که مصریها خود به آن «قناة سویز»میگویند، آبراهی مصنوعی است که از وسط مصر میگذرد و دریای مدیترانه را به دریاس سرخ پیوند میدهد. تا پیش از حفر این کانال، کشتیهایی که میخواستند از آمریکا و یا از شمال اروپا به مقصد خلیج فارس یا اقیانوس هند حرکت کنند؛ مجبور بودند هجده هزار کیلومتر از دریاها را درنوردند اما حفر این کانال سبب شد، حدفاصل شمال اروپا تا خلیج فارس به حدود نصف، یعنی 9300 کیلومتر تقلیل یابد. طرح کانال سوئز از پورت سعید در ساحل مدیترانه تا سوئز در دریای سرخ حدود 170 کیلومتر و عرض آن از 70 تا 100 متر و به اندازهای است که کشتیهای اقیانوسپیما میتوانند از آن عبور کنند.
در سال 1854، فرانسویها توانستند با رضایت سعیدپاشا خدیو مصر، امتیاز حفر کانال و استفاده از آن را به مدت 99 سال به دست آورند. پس از پنج سال که از عقد این قرارداد گذشت، در پنجم آوریل 1859، تلاشها برای آغاز حفر کانال آغاز شد. چهل هزار کارگر به کار مداوم گرفته شدند که بیشترشان از دهقانان تنگدست مصری و کشاورز پنبه بودند. این اتفاق، کشت پنبه در مصر را مختل کرد؛ افزون بر آن که با گذشت ده سال از آغاز عملیات، نزدیک 120 هزار کارگر جان خود را از دست دادند.
انگلیسیها از آنجا که بر اهمیت این کانال وقوف کامل داشتند میکوشیدند تا در این امر کارشکنی کنند. آنها از همان ابتدا نمیخواستند که قرارداد به دست فرانسویها بیفتد و پس از آن هم همه کوشش خود را به انجام رساندند تا از توشیح قرارداد به دست عثمانیها جلوگیری کنند. اما انگلیس به در بسته خورد. با مرگ سعید پاشا، جانشینش اسناعیل پاشا هم کار را با فرانسویها ادامه داد. سرانجام در 1869 میلادی، کانال افتتاح شد و پیروزی بزرگی برای فرانسویها به دست آمد. در این هنگام، بریتانیا به دنبال دست اندازی و چیرگی بر کانال برآمد.
راه دستیابی انگلیسیها بر کانال آسان بود. مانند بسیاری از ممالک دیگر «استقراض»، شاهراه وابستگی شد. اسماعیل پاشا در پی بحران اقتصادی، دست به دامان کشورهای اروپایی شد و برای این امر، سهام کانال را به حراج گذاشت. دیزرائیلی، نخست وزیر بریتانیا به هر زحمتی این سهام را به چنگ آورد و با وجود نارضایتی فرانسویها به هدف دیرین خود دست یافت. پس از اسماعیل، توفیق پاشا بر سر کار آمد. در این دوره بود که قیام انقلابی ضداستعمار مصر، اعرابی پاشا رخ داد. انگلیسیها این اقدام را بهانه کردند و با لشگرکشی به مصر، کانال سوئز را هم در قبضه خود گرفتند. با این همه این چیرگی تداومی نداشت و با اعتراض دول رقیب دیگر، در سال 1888 کانال سوئز بینالمللی شد.
تحولات کانال سوئز با تاسیس رژیم نامشروع اسرائیل وارد مرحله دیگری شد. همه چیز از یک جرقه آغازشد. دولت ملک فاروق در مصر عبور برخی کالاها به اسرائیل را از طریق کانال سوئز ممنوع کرد. با شکایت اسرائیل به سازمان ملل و فشار دول قدرتمند و اصل بین المللی بودن کانال، مصر در شورای امنیت محکوم شد. در این میان، شور انقلابی و دینی مردم بستری را فراهم کرد که یک گروه شبه نظامی مقاوم به نام «افسران آزاد» بر اقدامات خود بیفزاید. سرانجام در 23 ژوئیه 1952، کودتای افسران آزاد به رهبری شخصی به نام «جمال عبدالناصر» به پیروزی رسید و دولت ناکام ملک فاروق را سرنگون کرد.
کودتاچیان مصری، بیش از هر چیز به دنبال سوسیالیسم در داخل و نیز قطع دست استعمار خارجی بودند. ناصر بلافاصله تصمیم گرفت که سد عظیم آسوان را بر فراز رود نیل بسازد اما برای این کار نیازمند بودجه کلانی بود. ابتدا به سراغ آمریکا و بانک جهانی رفت اما به دلیل مشی ضداستعماری دولت جدید مصر با مخالفت روبرو شد. این شد که دولت ناصری عزم خود را برای تقابل با استعمارگران جزم کرد. ناصر اعلام کرذ که مصریان خوذ از پس ساخت این سد عظیم بر میآیند و در ضمن از این به بعد، کانال سوئز تحت اداره دولت مصر میباشذ و امتیازات استعماری آن لغو خواهد شد.
برافراشتهشدن پرچم مصر در کانال سوئز به دست ناصر
خبر ملی شدن کانال سوئز در مصر همگان را به شگفتی انداخت. «ایدن»، نخست وزیر انگلستان، بیتوجه به سرنوشت مصریان و حتی بیاعتنا به برنامه ناصر که میخواست غرامت سهامداران انگلیس را هم بپردازد، ملی شدن کانال را به «دزدی» تعبیر کرد. گیموله نخست وزیر فرانسه هم با اتکا به قوانین بینالمللی که همیشه در این مواقع بهترین دستاویز بود، ملی شدن کانال را نقض پیمانهای بین المللی دانست. در مقابل دولت ناصری همه این ادعاها را رد کرد و ضمن پافشاری بر ملی شدن کانال اعلام کرد البته حق کشتیرانی و دیگر حقوق بین المللی کشورها محترم خواهد بود. کارکنان سابق کانال رفتند و بلافصله روسها جای آنها را گرفتند.
برخی معتقدند که اقدام جمال عبدالناصر در ملی کردن کانال سوئز، الگوبرداری شده و متاثر از نهضت ملی کردن نفت در ایران بوده است. درست یا غلط این موضوع اهمیتی ندارد، آنچه رخ داد این بود که هر دو با واکنش سخت و ناعقلایی بازیگران مدعی جهانی روبرو شد. به قول حسنین هیکل، شکست نهضت ملی ایران هم هشداری بود به مصریها که هوشیاری خود را دو چندان کنند. دولتهای انگلیس و فرانسه در گام نخست داراییهای کشور مصر را بلوکه کردند. در این مرحله برای اعمال فشار بیشتر بر مصریها به دنبال جلب حمابت آمریکا برآمدند. آنها تصور میکردند که آمریکا بیطرف خواهد ماند اما فراموش کرده بودند که روز حمله، یک روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری است و آیزنهاور دارد خود را به عنوان قهرمان صلح، برای پیروزی در رایگیری جا میاندازد.
به این ترتیب، فرانسه و انگلیس به فکر حمله نظامی افتادند. اتباع دو کشور برای فراهم شدن مقدمات تجاوز از مصر خارج شدند و در مقابل، مصر به شورای امنیت شکایت برد. در این میان، صهیونیستها خود را وارد ماجرا کردند. آنها که به شدت از روی کار آمدن دولت انقلابی و ناسیونالیست ناصر در هراس افتاده بودند، به مداکره با اروپاییان پرداختند. بنگوریون نخست وزیر و موشه دایان وزیر دفاع صهیونیستها به پاریس رفتند و رایزنی کردند. دو روز بعد، نظامیان صهیونیست هم به جمع متجاوزان افزوده شدند. آنها به صحرای سینا و شرمالشیخ حمله بردند و در مقابل، انگلیس و فرانسه هم میخواستند با درگیر کردن اسرائیل، مصریها به توافق وادار کنند. مصریها اما به شدت در برابر اسرائیل ایستادند و 48 تانک و 8 هواپیمای آنها را نابود کردند.
ناصر درحال بازدید از جبهههای جنگ
انگلیس و فرانسه که هنوز مستقیما وارد جنگ نشده بودند از دو طرف خواستند که عقبنشینی کنند. اما مصریها نمیتوانستند در برابر متجاوز آرام بنشینند. برای همین دول اروپایی با هشدار به مصر وارد جنگ شدند. آغاز نبرد، که به نبرد دوم یا «عدوان الثانی» مشهور شد حمله سه جانبه انگلیس، فرانسه و اسرائیل بود. با این همه پشت مصریها هم به حمایت مردم عرب و مسلمان، کشورهای عدم تعهد و نیز اتحاد شوروی گرم بود. حملات وحشیانه انکلیسیها آغاز شد. زد و خوردهایی صورت گرفت. انگلیسیها هر جا که متحمل تلفانی میشدند با بمباران مناطق غیزنظامی آن را تلافی میکردند.
با این همه مجموعه اتفاقات به نفع مقاومان مصری پیش رفت. مردم مصر با رشادت در برابر متجاوزان بیگانه دفاع میکردند. در سوی دیگر، شوروی هم برای نزدیک شدن بیشتر به مصریان از هیچ اقدامی دریغ نمیکرد. این بود که خروشچف دبیرکل حزب کمونیست و بولگاتین نخست وزیر اتحاد شوروی، بهشدت به متجاوزان هشدار دادند و اعلام کردند که اگر ظرف بیست و چهار ساعت آینده خاک مصر را تخلیه نکنند لندن و پاریس را با بمب هستهای نابود خواهد کرد. آمریکاییها هم از انگلیس و فرانسه خواستند به حملات خود پایان دهند. به این ترتیب در 6 نوامبر 1956، قرار آتشبس به اجرا درآمد و قوای خارجی مصر را تحلیه کردند.
جمال عبدالناصر و مارشال تیتو
از سران جنبش عدم تعهد در کانال سوئز
سخنرانی جمال عبدالناصر در سال 1956
در این سخنرانی، ناصر به بی بی سی و تایم که
او را مسخره کردهاند اشاره میکند و پاسخ
تهدید دشمنان را میدهد.
این پیروزی، افتخار بزرگی برای مصریان بود. کانال سوئز در حاکمیت کامل مصر قرار گرفت و جهان به این امر اعتراف کرد. مجبوبیت ناصر به عنوان یک رهبر عرب نیز افرایش یافت و کشورهای جهان سوم هم از این اقدام مصریان خشنود بودند. روز ملی شدن کانال سوئز در مصر انقلاب 23 ژوئیه (ثورة ثلاث و عشرین یولیو) نامیده شد و انقلاب دوم لقب گرفت. مردم مصر این عید را با نام عید عبدالناصر یا عید پیروزی جشن میگیرند.
در این رویداد، موضعگیری دولت پهلوی همان موضعگیری آمریکا بود. ایران همزمان با آمریکا از تجاوز ابراز نگرانی کرد. شاه دریافته بود که دوران تسلط انگلیس به پایان خود نزدیک شده و برای همین دنبال جای پای جدیدی میگشت. با روی کار آمدن آیزنهاور، شاه هم بر آن مهر تاییدی زد و در سراسر دهه پنجاه میلادی بر این روال، پا به پای آمریکا حرکت کرد.
در سال 1854، فرانسویها توانستند با رضایت سعیدپاشا خدیو مصر، امتیاز حفر کانال و استفاده از آن را به مدت 99 سال به دست آورند. پس از پنج سال که از عقد این قرارداد گذشت، در پنجم آوریل 1859، تلاشها برای آغاز حفر کانال آغاز شد. چهل هزار کارگر به کار مداوم گرفته شدند که بیشترشان از دهقانان تنگدست مصری و کشاورز پنبه بودند. این اتفاق، کشت پنبه در مصر را مختل کرد؛ افزون بر آن که با گذشت ده سال از آغاز عملیات، نزدیک 120 هزار کارگر جان خود را از دست دادند.
انگلیسیها از آنجا که بر اهمیت این کانال وقوف کامل داشتند میکوشیدند تا در این امر کارشکنی کنند. آنها از همان ابتدا نمیخواستند که قرارداد به دست فرانسویها بیفتد و پس از آن هم همه کوشش خود را به انجام رساندند تا از توشیح قرارداد به دست عثمانیها جلوگیری کنند. اما انگلیس به در بسته خورد. با مرگ سعید پاشا، جانشینش اسناعیل پاشا هم کار را با فرانسویها ادامه داد. سرانجام در 1869 میلادی، کانال افتتاح شد و پیروزی بزرگی برای فرانسویها به دست آمد. در این هنگام، بریتانیا به دنبال دست اندازی و چیرگی بر کانال برآمد.
راه دستیابی انگلیسیها بر کانال آسان بود. مانند بسیاری از ممالک دیگر «استقراض»، شاهراه وابستگی شد. اسماعیل پاشا در پی بحران اقتصادی، دست به دامان کشورهای اروپایی شد و برای این امر، سهام کانال را به حراج گذاشت. دیزرائیلی، نخست وزیر بریتانیا به هر زحمتی این سهام را به چنگ آورد و با وجود نارضایتی فرانسویها به هدف دیرین خود دست یافت. پس از اسماعیل، توفیق پاشا بر سر کار آمد. در این دوره بود که قیام انقلابی ضداستعمار مصر، اعرابی پاشا رخ داد. انگلیسیها این اقدام را بهانه کردند و با لشگرکشی به مصر، کانال سوئز را هم در قبضه خود گرفتند. با این همه این چیرگی تداومی نداشت و با اعتراض دول رقیب دیگر، در سال 1888 کانال سوئز بینالمللی شد.
تحولات کانال سوئز با تاسیس رژیم نامشروع اسرائیل وارد مرحله دیگری شد. همه چیز از یک جرقه آغازشد. دولت ملک فاروق در مصر عبور برخی کالاها به اسرائیل را از طریق کانال سوئز ممنوع کرد. با شکایت اسرائیل به سازمان ملل و فشار دول قدرتمند و اصل بین المللی بودن کانال، مصر در شورای امنیت محکوم شد. در این میان، شور انقلابی و دینی مردم بستری را فراهم کرد که یک گروه شبه نظامی مقاوم به نام «افسران آزاد» بر اقدامات خود بیفزاید. سرانجام در 23 ژوئیه 1952، کودتای افسران آزاد به رهبری شخصی به نام «جمال عبدالناصر» به پیروزی رسید و دولت ناکام ملک فاروق را سرنگون کرد.
کودتاچیان مصری، بیش از هر چیز به دنبال سوسیالیسم در داخل و نیز قطع دست استعمار خارجی بودند. ناصر بلافاصله تصمیم گرفت که سد عظیم آسوان را بر فراز رود نیل بسازد اما برای این کار نیازمند بودجه کلانی بود. ابتدا به سراغ آمریکا و بانک جهانی رفت اما به دلیل مشی ضداستعماری دولت جدید مصر با مخالفت روبرو شد. این شد که دولت ناصری عزم خود را برای تقابل با استعمارگران جزم کرد. ناصر اعلام کرذ که مصریان خوذ از پس ساخت این سد عظیم بر میآیند و در ضمن از این به بعد، کانال سوئز تحت اداره دولت مصر میباشذ و امتیازات استعماری آن لغو خواهد شد.
برافراشتهشدن پرچم مصر در کانال سوئز به دست ناصر
خبر ملی شدن کانال سوئز در مصر همگان را به شگفتی انداخت. «ایدن»، نخست وزیر انگلستان، بیتوجه به سرنوشت مصریان و حتی بیاعتنا به برنامه ناصر که میخواست غرامت سهامداران انگلیس را هم بپردازد، ملی شدن کانال را به «دزدی» تعبیر کرد. گیموله نخست وزیر فرانسه هم با اتکا به قوانین بینالمللی که همیشه در این مواقع بهترین دستاویز بود، ملی شدن کانال را نقض پیمانهای بین المللی دانست. در مقابل دولت ناصری همه این ادعاها را رد کرد و ضمن پافشاری بر ملی شدن کانال اعلام کرد البته حق کشتیرانی و دیگر حقوق بین المللی کشورها محترم خواهد بود. کارکنان سابق کانال رفتند و بلافصله روسها جای آنها را گرفتند.
به این ترتیب، فرانسه و انگلیس به فکر حمله نظامی افتادند. اتباع دو کشور برای فراهم شدن مقدمات تجاوز از مصر خارج شدند و در مقابل، مصر به شورای امنیت شکایت برد. در این میان، صهیونیستها خود را وارد ماجرا کردند. آنها که به شدت از روی کار آمدن دولت انقلابی و ناسیونالیست ناصر در هراس افتاده بودند، به مداکره با اروپاییان پرداختند. بنگوریون نخست وزیر و موشه دایان وزیر دفاع صهیونیستها به پاریس رفتند و رایزنی کردند. دو روز بعد، نظامیان صهیونیست هم به جمع متجاوزان افزوده شدند. آنها به صحرای سینا و شرمالشیخ حمله بردند و در مقابل، انگلیس و فرانسه هم میخواستند با درگیر کردن اسرائیل، مصریها به توافق وادار کنند. مصریها اما به شدت در برابر اسرائیل ایستادند و 48 تانک و 8 هواپیمای آنها را نابود کردند.
ناصر درحال بازدید از جبهههای جنگ
با این همه مجموعه اتفاقات به نفع مقاومان مصری پیش رفت. مردم مصر با رشادت در برابر متجاوزان بیگانه دفاع میکردند. در سوی دیگر، شوروی هم برای نزدیک شدن بیشتر به مصریان از هیچ اقدامی دریغ نمیکرد. این بود که خروشچف دبیرکل حزب کمونیست و بولگاتین نخست وزیر اتحاد شوروی، بهشدت به متجاوزان هشدار دادند و اعلام کردند که اگر ظرف بیست و چهار ساعت آینده خاک مصر را تخلیه نکنند لندن و پاریس را با بمب هستهای نابود خواهد کرد. آمریکاییها هم از انگلیس و فرانسه خواستند به حملات خود پایان دهند. به این ترتیب در 6 نوامبر 1956، قرار آتشبس به اجرا درآمد و قوای خارجی مصر را تحلیه کردند.
جمال عبدالناصر و مارشال تیتو
از سران جنبش عدم تعهد در کانال سوئز
سخنرانی جمال عبدالناصر در سال 1956
در این سخنرانی، ناصر به بی بی سی و تایم که
او را مسخره کردهاند اشاره میکند و پاسخ
تهدید دشمنان را میدهد.
این پیروزی، افتخار بزرگی برای مصریان بود. کانال سوئز در حاکمیت کامل مصر قرار گرفت و جهان به این امر اعتراف کرد. مجبوبیت ناصر به عنوان یک رهبر عرب نیز افرایش یافت و کشورهای جهان سوم هم از این اقدام مصریان خشنود بودند. روز ملی شدن کانال سوئز در مصر انقلاب 23 ژوئیه (ثورة ثلاث و عشرین یولیو) نامیده شد و انقلاب دوم لقب گرفت. مردم مصر این عید را با نام عید عبدالناصر یا عید پیروزی جشن میگیرند.
در این رویداد، موضعگیری دولت پهلوی همان موضعگیری آمریکا بود. ایران همزمان با آمریکا از تجاوز ابراز نگرانی کرد. شاه دریافته بود که دوران تسلط انگلیس به پایان خود نزدیک شده و برای همین دنبال جای پای جدیدی میگشت. با روی کار آمدن آیزنهاور، شاه هم بر آن مهر تاییدی زد و در سراسر دهه پنجاه میلادی بر این روال، پا به پای آمریکا حرکت کرد.