به گزارش مشرق، محمدحسين نيرومند در يادداشتي با عنوان «جدايي نادر از سيمين» محکي براي ارزيابي مديريت فرهنگي کشور، نسبت به سادهانگاري مديران فرهنگي در تقابل با پيام فيلم جديد اصغر فرهادي انتقاد کرد.
متن اين يادداشت به شرح زير است:
1) درمدت بيست و نهمين دوره برگزاري جشنواره بينالمللي فيلم فجر، کمتر سابقه دارد يک فيلم ايراني بتواند هم در اين جشنواره موفق به دريافت جايزه شود و هم از يک جشنواره بينالمللي معتبرخارجي جايزه بگيرد. فيلم جدايي نادر از سيمين آخرين ساخته اصغر فرهادي با گرفتن جايزه بهترين کارگرداني و بهترين فيلمنامه و سه جايزه ديگر از جشنواره فيلم فجر و جايزه خرس طلايي از جشنواره برلين، توانست به اين مهم دست يابد. اين که داوران ايراني و خارجي از منظر تکنيکهاي سينما در گزينش يک فيلم هم نظر باشند ، چندان عجيب نمينمايد اما اينکه يک فيلم بتواند دستاندرکاران و سياستگذاران دو جشنواره فيلم فجر و برلين را ذوق زده کند تقريبا اتفاق بيسابقهاي است. ترديدي نيست که سياستهاي فرهنگي اين دو جشنواره نميتواند همسو و همجهت باشد ولي چگونه است که کارگزاران فرهنگي دو جشنواره به نظر واحد رسيدهاند؟
2) "جدايي نادر از سيمين " فيلمي است که تقريبا از همه ويژگيهاي يک فيلم خوب به لحاظ فنون سينمايي برخوردار است. فيلمنامه بسيار دقيق و هوشمندانه نگاشته شده است و از جزئيات قابل اعتنايي برخودار است. حتي نويسنده، عنوان فيلم را بسيار زيرکانه برگزيده است. سيمين براي رفتن به خارج قصد جدايي از نادر را دارد اما عنوان فيلم "جدايي نادر از سيمين " است!
سيمين براي تضمين آينده دخترش ترمه اصرار به مهاجرت به خارج کشور دارد. اما از سويي ميداند جداييش از نادر، دختريازده سالهاش را خواهد رنجاند. ترمه بايد آگاهانه همراهي مادرش را بپذيرد از اين رو ماجراي زندگي نادر از سوي کارگردان به گونهاي رقم ميخورد تا دختر به اين خودآگاهي دست يابد.گرچه کارگردان در آخرين سکانس فيلم ترمه را با بازپرس تنها ميگذارد و با بيرون آمدن از دادگاه به نوعي تصميم نهايي او را به حدس گمان مخاطبانش واميگذارد! اما کارگردان در طول مدت فيلم نشانههاي کافي براي تغيير ديدگاه دختر و تصميم به همراهي با مادرش را نه تنها براي ترمه بلکه براي مخاطبش ارائه داده است. نشانههايي که اين پرسش مهم و کليدي نادر را در نخستين سکانس و قبل از تيتراژ آغازين فيلم پاسخ ميگويد. آنجاکه سيمين رو به نادر ميگويد: "آينده ترمه براي تو مهم نيست من ترجيح ميدهم که تو اين شرايط بزرگ نشود. " نادر بلافاصله باعصبانيت ازسيمين سئوال ميکند "چه شرايطي؟ "
فيلم "جدايي نادر از سيمين " ميتواند درباره طلاق باشد يا درباره تقابل سنت و مدرنيسم يا درباره نسبيت اخلاق! يا مذهب خرافي اما بيشک پيام اصلي فيلم اين است که امروز ايران جاي مناسبي براي پرورش فرزندانش نيست! اين پيام است که حتي عنوان فيلم را هم معنا ميبخشد.
3) خبرنگار روزنامه پرتيراژ آلماني "دي ولت " از فرهادي ميپرسد: دقيقا چه کرديد گرفتار سانسور نشويد؟ فرهادي در جواب ميگويد: نکته اصلي اين است که هيچ پيام يا بيانيهاي نميدهم! ارزشگذاري نميکنم و موضع نميگيرم بلکه کاملاٌ به تماشاگر وا ميگذارم که چه برداشتي ميکند. کارگردان فيلم "جدايي نادر از سيمين " در ادامه اين گفت و گو ميگويد: همسرم پريسا بختآور نيز کارگردان است و فيلم "دايره زنگي " را ساخته است. ما در مدرسه عالي هنر با هم آشنا شديم. او و بچه ها با من به برلين آمدند، زيرا فکر ميکنيم شايد براي مدت کوتاهي در خارج زندگي کنيم. خبرنگار دي ولت مي پرسد: براي چه مدت؟ اصغر فرهادي در جواب مي گويد: هنوز نميدانم. سارينا، دختر 12 ساله ما اينجا به مدرسه و دختر دوساله ما به مهد کودک خواهد رفت. من خودم بين برلين و ايران رفتوآمد خواهم داشت. بنابراين اين بحث را در فيلم که آيا بايد به خاطر بچهها به خارج رفت در واقعيت هم داشتهام. اول مخالف بودم. در اين فاصله ميبينم که خوب است اگر بچهها بتوانند راههاي جديد را بروند.
4) در سکانس هاي پاياني فيلم، زن کارگر (راضيه) علي رغم اصرار شوهر بيکار و به شدت عصبانيش حاضر نمي شود دست بر قرآن بگذارد، به دروغ قسم بخورد و سقط کودکش را به نادر نسبت دهد. ايمان مذهبي زن باعث شده است که نه تنها از گرفتن 15 ميليون تومان پول که مي تواند بدهي هاي همسرش را صاف کند، چشم بپوشد بلکه با شوهرش تا مرز جدايي مخالفت مي کند و اين در حالي است که او به همسرش علاقهمند است. در داستاني که به راحتي آدم ها دروغ مي گويند تا مشکلاتشان را مرتفع سازند، هنگامي که راضيه با همه مشکلات پيش رويش حاضر نميشود تن به دروغ دهد، ناخودآگاه مخاطبان فيلم، زن را مي ستايند و مجاب ميشوند تا فيلم را از زمره فيلمهاي نجيب ديني تلقي کنند. اما آيا زن مبتني بر اعتقادات عميق مذهبي دست به چنين کار ستايش برانگيزي ميزند؟
وقتي راضيه براي نخستين بار موضوع تصادف را با سيمين در ميان ميگذارد به جمله مهمي اشاره مي کند که باور راضيه را نسبت به خوردن مال حرام افشا مي کند. او ميگويد " ميترسم يه بلايي سر بچهام بياد " به ويژه آنکه تجربه ي تلخي که راضيه از سقط کودکش کسب کرده است اورا به اين باور رسانده است که حرام خوري مي تواند مرگ دختر 5ساله اش را به دنبال داشته باشد! اين باور مبناي ديني، حديثي و روايي چندان درستي ندارد بلکه اعتقادي است خرافي که زن عميقا به آن باور دارد. راضيه باور دارد با وارد شدن پول ديه که نوعي مال حرام است زندگي دخترش -که کارگردان تاکيد زيادي به رابطه آن دو دارد- به مخاطره خواهد افتاد و جگر گوشه اش را از دست خواهد داد.
بنابراين تصميم زن در انتهاي فيلم، نه تنها نمي تواند مبتني بر باور عميق مذهبي باشد بلکه ناشي از يک باور خرافي و احساسات مادرانه است.
5) فيلم "جدايي نادر از سيمين " 5 جايزه اصلي بيست و نهمين جشنواره بينالمللي فيلم فجر را مي ربايد. صدا و سيماي جمهوري اسلامي از اين فيلم تجليل ميکند. سياستگذاران سينمايي کشورآن را فيلم افتخارآميز براي ملت ايران تلقي مي کنند و از آن به عنوان فيلم نجيب و شريف ياد مي کنند. روزنامههاي دولتي در نعت فيلم قلمفرسايي ميکنند و جالب تر اين که در مراسم اهداي جوايز وزارتخانهها، سازمانها و نهادها در بخش تجلي اراده ملي! جايزه وزارت آموزش و پرورش!! وزارت علوم، تحقيقات و فناوري وستاد ديه کشور به اين فيلم اهدا ميشود.
به اعتقاد نگارنده فيلم اصغر فرهادي ميتواند محک بسيارمناسبي براي سنجش عيار باورمندي مديران فرهنگي کشور باشد به آرمانهاي انقلاب اسلامي باشد در حالي که خيزش اسلامخواهي کشورهاي عربي با الگوبرداري از انقلاب اسلامي ايران شکل گيري خاورميانه اسلامي جديد را در آينده نزديک نويد ميدهد، قرار است فيلم "جدايي نادر از سيمين " توسط دست اندرکاران جشنواره برلين در بسياري از کشورهاي جهان اکران شود. فيلمي که پيامش براي مخاطبان خارجي اين است که ايران امروز که قادر نيست آينده فرزندانش را تأمين کند چگونه ميتواند الگو مناسب براي ديگر کشورها باشد!
در يک ديدگاه خوشبينانه فيلم "جدايي نادر از سيمين " نشان ميدهد که براي مديريت فرهنگي کشور مهم نيست که پيام فيلمها چيست. مهم آن است که اين پيام خوب و هنرمندانه گفته شود!
* فارس