کد خبر 32665
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۳:۴۵

کتاب «گمشده من» سرگذشت قرارگاه سري نصرت و نقش شهيد علي هاشمي به روايت محسن رضايي است که به ابعاد تازه‌اي از ناگفته‌هاي جنگ تحميلي مي‌پردازد.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، در کتاب گمشده من، به روايت‌هايي از هشت سال دفاع مقدس اشاره مي‌شود که پيش از اين کمتر به آنها پرداخته شده است.
محسن رضايي در اين کتاب به سرگذشت قرارگاه سري نصرت و نقش شهيد علي هاشمي در آن نگاه تازه‌اي دارد؛ روايتي که در شروع کتاب با يک بحران آغاز مي‌شود. «بعد از عمليات بيت‌المقدس، عراقي‌ها دست ما را خوانده بودند و فهميده بودند چگونه عمليات مي‌کنيم...» و اين آغاز ماجراست.
کتاب شروع خوبي دارد و خواننده را مجذوب خود مي‌کند که ادامه بدهد تا بداند بحران کجاست و روش ما (نيروهاي رزمنده ايراني) چه بوده که عراقي‌ها دستمان را خوانده‌اند؟ و حالا نقشه جدي چيست؟ و حاصل جلسات مداوم با فرماندهان چه خواهد بود؟
بالاخره نتيجه اين جلسات و با پناه بردن به خدا از طريق کلامش قرآن، انجام عمليات در منطقه «هور الهويزه» است که اين موضوع خود در ذهن خواننده سوال‌هاي متعدد ايجاد مي‌کند:
1- چرا اين منطقه؟ به عبارتي تفاوت هور الهويزه با ساير مناطق چيست؟
2- آيا رزمندگان ما مي‌توانند در اين منطقه پيروز شوند؟
3- چگونه اين پيروزي محقق مي‌شود؟
4- سرانجام چه مي‌شود؟

و سوال‌هايي از اين دست که ذهن خواننده را به خود معطوف مي‌دارد و کتاب را از روايت تبديل به يک ماجراي اکشن و حادثه‌اي مي‌کند و خواننده درگير اين ماجرا مي‌شود. اما قسمت جالب‌تر کتاب آنجاست که پاي «علي هاشمي» به ميان مي‌آيد و باز سوال‌هايي ديگر به ذهن خواننده راه مي‌يابد و روايت را جذاب‌تر مي‌کند.

محمدمهدي بهداروند به عنوان تنظيم و تدوين‌کننده اين روايت و محسن رضايي به عنوان راوي اين روايت يک منطقه خاص و ويژه با يک فرد منحصر به فرد و در عين حال غيرنامي را مطرح مي‌کنند و خواننده را بر اين وا مي‌دارند تا دو جزيره انساني و طبيعي را کشف کند.
چرا علي هاشمي براي اين ماموريت حساس و مهم انتخاب مي‌شود؟ و اکنون اين شخص به عنوان شخصيت اصلي ماجرا با اين موقعيت به وجود آمده چه مي‌خواهد بکند؟
يکي از ويژگي‌هاي اين کتاب اينکه پاي اشخاص شناخته شده ديگري به ميان مي‌آيد و آنها هم نقش‌هايي ثمربخش يا غيرثمربخش در اين مقطع از جنگ دارند: «هر چند هدف تمام آنها پيروزي است، اما به روش‌هاي مختلف.»
وصف اولين ملاقات دکتر رضايي و علي هاشمي دلنشين است: «علي طوري به حرف‌هايم گوش مي‌داد که گاهي پلک هم نمي‌زد، تمام وجودش شده بود گوش. از سکوت، نجابت و حرف پذيري‌اش خوشم آمد...» و از اين به بعد کار علي شروع مي‌شود که به نوبه خود براي خواننده جذاب و خواندني است. مثال‌هاي جالبي که در اين کتاب براي معرفي شخصيت علي هاشمي به زبان راوي آورده شده بسيار حائز اهميت است.

نکته مهم ديگر اين کتاب که مربوط به ادبيات جنگ محسوب مي‌شود، آن است که براي مردم و خواننده روشن مي‌شود که چقدر برپايي يک مقر براي انجام عمليات سخت طاقت‌فرساست و کار يک روز و دو روز نيست و اين مسئله‌ايست که کمتر به آن پرداخته شده است. در اين کتاب نقش رزمندگان ايراني که هدفي جز خدمت به مردم و سرزمين خويش ندارند بيش از پيش آشکار مي‌گردد. دل و جرئت فرماندهان و به ويژه علي هاشمي به عنوان رزمنده‌اي بي‌باک قابل پيش بيني نيست و در جاهايي که به نقش شناسايي منطقه براي بهتر انجام شدن عمليات و کسب اطلاعات از چگونگي و شيوه جنگ و فنون ادوات جنگي دشمن است، باورنکردني و شگرف است. خواننده در کمال ناباوري اين همه پيشروي تا دل دشمن براي کسب اطلاعات همه جانبه تا رسيدن به هدف نهايي که پيروزي و نجات خاک و جان سرزمين مان است، را باور مي‌کند و با ادامه مستمر مي‌خواهد هر چه زودتر ادامه ماجرا را بداند.

از ويژگي‌هاي ديگر کتاب آن است که ماجرا لحظه به لحظه با کنش بيشتري همراه است و خواننده را وادار مي‌کند که هر بار با خواندن هر صفحه فکر و طرحي از علي هاشمي ببيند و از هوش و ذکاوت او در به کارگيري از منطقه و نيروها، به کشفي نو برسد.
در اين کتاب همچنين به حساس بودن و رمزآلودگي بسيار زياد قرارگاه نصرت نيز اشاره دارد و اطلاعات خوبي را در زمينه «ويژه بودن» اين قرارگاه و نقش مهمي که در جنگ ايفا مي‌کند را به خواننده مي‌دهد.
راوي محسن رضايي است و هر اطلاعاتي از شخصيت اصلي داستان «علي هاشمي» به خواننده مي‌رسد به روايت اوست. ولي در قسمت‌هايي از اين روايت اشاره‌اي هم به جملاتي که شهيد هاشمي به کار برده، شده است که سرشار از سادگي و خلوص نيت است. مثلا در قسمتي از روايت، حسن باقري نگران دکتر رضايي و مخالف رفتن او به «هور» است. علي در اين موقعيت بي هيچ ترسي و با ايماني که به خداي خويش دارد، به رضايي مي‌گويد: «آقا محسن من تا اون طرف عماره هم شما را مي‌برم و مي‌آورم و خبري هم نيست!»
استفاده از ديالوگ‌هاي شهيد هاشمي در روايت توسط محسن رضايي، شخصيت شهيد هاشمي را براي خواننده جالب‌تر و خاص‌تر مي‌کند. اين استفاده به جا از گفتگوها را مي‌توان جزء محاسن اين کتاب برشمرد. رفتن به دل «هور» و همراه شدن با مرداني که آن منطقه را در مشت خود دارند، گشت و شناسايي به همراه اين سلحشوران و شجاعان براي خواننده به ياد ماندني خواهد بود.

بخش اول کتاب در جايي حساس تمام مي‌شود. بخش دوم با يک اتفاق عجيب که روايت مي‌شود آغاز مي‌گردد و با اين شروع مي‌تواند حيرت برانگيزتر از فصل اول باشد و خواننده را درگير اين سوال کند، چگونه؟

در فصل دوم همچنان ماجراي «هور» ادامه دارد تا... بعد محسن رضايي از خاطراتش اين بار بيشتر به روايت دل سخن مي‌گويد. از فرماندهان مي‌گويد، از مخالفت‌ها و موافقت‌هايشان، از علي و کارهاي شيرينش، از علي و ايمانش و اين بار از شب واقعه (عمليات) مي‌گويد. رمز عمليات اعلام مي‌شود و به نقطه حساس کتاب مي‌رسيم... بعد از آن درباره فرازها و فرودهاي جنگ سخن به ميان مي‌آيد و آدم‌هاي مختلف که بعضي منافق هستند و آرزويي جز تسليم کشور ايران ندارند. بعد از اين بحران‌ها فرمان‌هاي امام است که بعد از خدا قوت قلب رزمندگان مي‌شود و بعد از اين همه تلاش و فرودهاي جنگ، فرازي بزرگ رقم مي‌زند.
نويسنده در اين بخش که تقريبا اواسط کتاب است به خوبي توانسته است بحران‌ها را بياورد و مدام در پي گره‌افکني باشد. يکي از اين بحران‌ها علي است که مدام در ميدان جنگ است و به خانواده‌اش سر نزده...
استفاده جديد از «هور» و تغيير ماهيت در بکارگيري از اين منطقه، از نقاط قوت اين بخش است که براي خواننده قابل توجه است و خواننده را مشتاق مي‌کند ادامه ماجرا را در فصل سوم دنبال کند.

فصل سوم که فصل پاياني است. اين فصل اختصاص بيشتري به شهيد علي هاشمي دارد، به ويژه خصوصيات شخصيتي وي. نگارنده سعي کرده در اين بخش شناخت خواننده را از شخصيت محوري داستان تکميل کند. اما محسن رضايي رسالت خويش را در شناساندن شهيد هاشمي به مردم و خواننده کتاب تکميل يافته نمي‌داند و پيشنهادهايي براي نويسندگاني که به ادبيات جنگ مي‌پردازند و در اين زمينه تحقيق و پژوهش مي‌کنند دارد تا اين شهيد بزرگوار و قرارگاهش (نصرت) بيشتر مورد بررسي و شناخت مردم قرار بگيرد، چون هر دو داراي ويژگي و خصوصيات منحصر به فردي هستند که تودرتوهاي فراوان دارند که شايد هر نويسنده‌اي بتواند قسمتي از اين ناشناخته را شناسايي و کشف کند.
نگارنده در اين بخش گريزي کوتاه به سن نوجواني علي مي‌زند تا شخصيت او قبل از انقلاب و بعد از آن تا زمان شروع جنگ تحميلي براي خواننده گنگ نباشد. بعد از آن درباره چگونگي عمليات‌هايي که علي هاشمي در آن حضور داشته و چگونگي فرماندهي وي در پايگاه نصرت گفته مي‌شود تا به نقطه اوج داستان مي‌رسيم که براي خواننده غيرقابل پيش بيني است. در نهايت غريبانه جنگيدن علي هاشمي و باقي ماجرا...
نثر کتاب روان و خوب است. حسن ديگر اينکه ويژگي‌هاي دراماتيک زيادي دارد. روايت گفته شده به صورت خطي و داستاني نيست بلکه کاملا دراماتيک و قابل تبديل به ادبيات نمايشي از جمله فيلمنامه است چون در اين کتاب از ابتداي جنگ سخن گفته نشده و سير قصه‌گونگي ندارد، بلکه ماجرا با يک بحران آغاز مي‌شود و داستان از قبل اتفاق افتاده است.
مهدي بهداروند با تسلط به ادبيات و آگاهي اين گفتگو و تدوين را انجام داده و از قصه‌پردازي و جملات طولاني در اين کتاب پرهيز کرده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس