
به گزارش مشرق به نقل از ايلنا، در اين نامه آمده است:
برادر ارجمند جناب آقاي دکتر احمدي نژاد
رئيس جمهور محترم
با سلام و احترام؛
اخيراً در سخنرانيها و گفتوگوهاي تلويزيوني جنابعالي گرايش جديدي آشکار شده است که از جهات گوناگون سوال برانگيز و در خور توجه است. ضرورت اين توجه از حيث مقام رياست جمهوري است که اکنون مسئوليت آن به دوش شماست. منظورم اصرار شما به حرف هاي ملي گرايانه اي است که ابزاري بودن آن بر هر اهل نظري آشکار است و غيراسلامي بودن آن نيز. اين ادبيات شما هم وهن اسلام است و هم وهن تمدن ايران. در اين باره موارد زير قابل توجه است:
1- شما در گفتگوي مستقيم تلويزيوني سهشنبه شب 26/11/89 که حدود يک ساعت آن به سحنان جنابعالي اختصاص داشت بيش از 45 بار از کلمه ايران، ايراني و ايرانيان، به جا و نابجا، استفاده کرديد. اين وضع در سخنراني شما در همايش نقش فناوريهاي نوين در زندگي انسان براي تحقق صلح و سعادت در30/11/89 در کيش تکرار شده است. در حاليکه در اين دو برنامه از کلمه اسلام استفاده نکرديد. اگر طرح مکتب ايراني- مکتب اسلامي و دفاع شما از آن نبود و يا فرد ديگري چنين سخناني ميگفت، کمتر حساسيت برميانگيخت، ولي در اين جا به نظر ميرسد براي تکرار کلمه ايران تعمدي در کار است و در نگفتن اسلام نيز قصدي تعقيب ميشود. اين گرايش در حدي بود که به تحريف تاريخ نيز مبتلا شديد. ترديدي در اين واقعيت تاريخي نيست که در طول تاريخ ملت ايران به صفاتي شهرت يافته که برخي از آنها افتخارآفرين است. از جمله است سهم ايرانيان در تکوين تمدن اسلامي و – در دوران معاصر – پيدايش انقلاب اسلامي در ايران و مقاومت اين ملت در اين 32 سال و الهامي که به ملل مسلمان داده است و آثارش امروز رخ مينمايد.
سخن بر سر تجليل از خدمات اين ملت به اسلام نيست که حقيقتي تاريخي است، سخن بر سر اين است که اين ملت و انقلاب آن مديون اسلام است. اين اسلام بود که به دست ملت ايران دست استبداد و استعمار را ازاين سرزمين کوتاه کرد.
2- اين گرايش در هر دو مطلب مذکور چنان است که از برخي جملات شما بوي نژادپرستي ميآيد:
** فرهنگ و روش ايراني، ويژه و منحصر به فرد است (در همايش کيش)
** فرهنگ و روش ايراني چيست؟ اساس فرهنگ ايراني به محبت برآمده از يگانهپرستي، عتدالتخواهي و بزرگي و کمال انسان است. به تاريخ اين سرزمين و سنتها و آداب و رسوم ايران نگاه کنيد، تقريبا همه آداب و رسوم ايراني، کاملاً انساني است و ظرفيت جهاني شدن دارد. چون با نگاه به انسان و نيازهاي انساني طراحي شده است. در دل همه آنها حکمت هست. نقطه اوج آداب و رسوم ايراني، نوروز است که همة آن زيبايي، عشق، محبت و انسانيت است. (همايش کيش)
** اصلاً زن ايراني توي دنيا يک است. از نظر ادب، هنر، معرفت و انسانيت چيز ديگري است (گفتوگوي تلويزيوني)
بحث از درست و غلط بودن اين گزارهها، به شکل مطلق، به کنار، آنچه مهمتر است اين سوال است که تافته جدا بافته معرفي کردن ايرانيان از زبان رئيسجمهور چه معنايي دارد؟
3- شما حساب «مسلمانان» را از «ايرانيان» و حساب «فرهنگ ايراني» را از «فرهنگ اسلامي» با وضوع و دقت جدا ميکنيد:
وقتي مجري سيما از شما درباره خيزش اسلامي اخير در منطقه ميپرسد در پاسخ ميفرماييد:
** اين بيداري ..... در همه دنيا هست. ويژه «مسلمانان» يا «ايرانيان» نيست
در جاي ديگري از همان گفتوگو فرمودهايد:
** يکي از نگرانيهاي ما هميشه فاصله طبقاتي است. چرا بايد يک عده محروم باشند؟ «فرهنگ ايراني» اين طوري است، «فرهنگ اسلامي» اين طوري است
آيا اين همان ادامه بحث انحرافي «مکتب ايراني» و «مکتب اسلامي» نيست؟ اين جداکردنها و تافته جدابافته ساختنها چه فضيلتي را براي ايران اثبات ميکند؟ کجا رفت احترام آثار بزرگاني چون شهيد مطهري و " خدمات متقابل اسلام و ايران " او؟
4- در اين ايرانيگري تا جايي پيش ميرويد که به قلب واقعيت هم مبتلا ميشويد، آنجا که گفتهايد:
** ايرانيها اينطورياند ديگر، جانشان را ميدهند براي عزت ايران، چقدر روي مين رفتند براي عزت فرهنگ اين سرزمين!
چرا جوري سخن ميگوييد که گويي مفاد اين همه وصيت نامههاي شهدا را ناديده گرفتهايد که اعتقادات ديني و سرمشقي که از اولياي خدا گرفتهاند جانمايه انگيزههاي آنان براي شهادت بوده است؟ چرا ميخواهيد بر همه اين فداکاريها رنگ مليگرايي بپاشيد در حالي که حتي جبهه ملي هم مدعي آن نبوده است. بخوانيد سخن امام را که فرمود:
** ملت ما که خون خودش را ريخت و فرياد کرد الله اکبر، فرياد کرد جمهوري اسلامي، اسلام اينها را وادار کرد به يک همچو جانبازي و خونريزي و فدايي دادن (صحيفه نور ج 7 ص 456)
**همه ميدانندکه تحمل هشت سال فشار و سختي فقط براي اسلام عزيز بوده است
(صحيفه نور ج 21 ص 329)
** اين همه خون دادند مردم براي اينکه اسلام تحقق پيدا کند. (صحيفه نور ج 8 ص 43)
5- در همين راستا علت دشمني استکبار را با ايران اسلامي به نادرستي به ايراني بودن باز گردانديد:
**آنها که با ما دشمني ميکنند، با سلاح و موشک و بمب، دشمن نيستند.... از بازيابي هويت و روش ايرانيها ميترسند. چون در تاريخ تجربه کردهاند، ديدند هرگاه ايران فرصتي پيدا ميکند و خود را مييابند، حرفهايشان جهاني است(همايش کيش)
براي روش ايراني هم که قبلاً تعريف خاص خودتان ارائه کرديد. اينکه اين ايرانيگري که شما بر آن اصرار داريد چقدر مورد قبول محققان و مورخان است بحث ديگري است، ولي به راحتي با رجوع به تحليلهاي واقع بينانه امام تعارضش با خط آن بزرگوار آشکار ميشود:
** دشمنهاي ما از جمهوري نميترسندة از اسلام ميترسند(صحيفه نور ج 7 ص 456)
** تنها نيروي که ميتواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در اين ده سال انقلاب اسلامي ايران، ضربات سختي از اسلام خودهاند و تصميم گرفتهاند که به هر وسيله ممکن آن را در ايران که مرکز اسلام ناب محمدي است نابود کنند.
حوادث افتخارآفرين اين روزها منطقه شمال آفريقا تا انتهاي شبه جزيره عربستان گوياي همين حقيقت است که همهجا آمريکا و همپيمانانش با اسلام مساله دارند نه با ايراني و مصري و يمني و بحريني. ناسيوناليسم منحط هم در ايران سابقه دارد و هم بيشتر در کشورهاي عربي به ويژه در مصر. هيچگاه هم آمريکا و اروپا و اسراييل با آن مسآلهاي نداشتند، بلکه عندالاقتضاء تقويت هم در کار بود، ولي مبارزان مذهبي، به ويژه علماي آزاده در همه جا تحت فشار و تعقيب بودند. از روحانيت مبارز در ايران تا سيد قطب در مصر.
6- تمسک به ايرانيگري با مصالح ملي ما در صحنه منطقهاي و داخلي چه ميکند؟
درست در وضعيتي که تمامي مردم منطقه از شمال آفريقا تا يمن و کشورهاي همسايه، با فصل مشترک اسلاميت عليه دست نشاندگان غرب قيام کردهاند، حق اين است که رئيسجمهورِ جمهوري اسلامي ايران بر اسلاميت - که واقعيت هم دارد- تاکيد بورزد نه آنکه با تاکيد بر ايرانيگري که بخشي از آن نيز گزافه و غير واقعي است، فرصت بزرگ ارتقاء مصالح جمهوري اسلامي و مصالح کلي کشورهاي مسلمانان را فرو گذارد. و از آن زيانبارتر آن که با اين حرفها، حساسيتهاي فراواني را هم در جهان اسلام و در منطقه عليه ايران برانگيزد. جنابعالي با محبوبيت خوبي که به برکت انقلاب اسلامي مردم ايران بين ملل مسلمان، به ويژه ملت مصر کسب کرده بوديد، ميتوانستيد دراين حرکت گسترده مسلمانان موثر شويد و با اين اقدام موقعيت بينالمللي و منطقهاي جمهوري اسلامي ايران را ارتقاء ببخشيد. از آدم باهوشي مثل شما غفلت از اين مهم عجيب است! اين چه ادبياتي است که اهل تحقيق آن را ابزاري مي گيرد و اهل سياست آن را مضر؟
از حيث داخلي نيز دميدن در مليگرايي عامل تفرقه است نه اتحاد. به ياد داريد که اولين کسانيکه با ابزار ايرانيگري قصد داشتند نفوذ سياسي بخرند حزب مشارکتيها بودند که با شعار «ايران براي ايرانيان» به ميدان انتخابات آمدند. حتماً به خاطر داريد که اين حرکت اصلاحطلبان به تعصبات قومي دامن زد. تعصباتي که ريشه شيطاني دارد و عامل تفرقه در ايران است.
7- محور ديگر صحبتهاي شما در سخنرانيها و مصاحبههاي اخير که در دو مطلب مورد بحث نيز ظهور زيادي دارد، تاکيد افراطي بر محبت است. اين کار از نگاه ديني قطعاً ناتمام است.
** اگر فقط ويژگي محبت در انسانها متجلي شود، زندگي بشريت سرشار از سعادت و صلح خواهد شد و آرزوي تاريخي بشر براي صلح و جاودانگي محقق خواهد شد. ايرانيان همواره در طول تاريخ از اين ويژگي به طور کامل برخوردار بودند. (همايش کيش)
** دولت همه را دوست دارد، دولت به عنوان دولت همه ملت ايران، ما همه ملتها را دوست داريم، همه را! تمام ده دهک يعني 75 ميليون جمعيت ايران را دوست داريم... همه را دوست داريم. (گفتوگوي تلويزيوني)
اگر شما همه 75 ميليون نفر از جمعيت ايران را دوست داريد، پس توّلي و تبـّري چه ميشود؟
8- به نظر ميرسد که در سياست خارجي نيز صلح کلي شدهايد. امري که با ديپلماسي رسمي کشور در تضاد است:
** راهي جز همکاري نيست. براي رسيدن به همکاري نيازمند گفتوگو هستيم. ما هميشه گفتهايم که آماده گفتوگو هستيم.ما هيچ وقت از گفتوگو فراري نبودهايم .بايد گفتوگو کنيم و.... ما ميخواهيم گفتوگو کنيم براي همکاري و دوستي، نميخواهيم نتيجه گفتوگوها افزايش دشمني باشد. (گفتوگوي تلويزيوني)
با همه دولتها ميخواهيد گفتوگو کنيد؟ استثناء ندارد ؟ يادتان هست در محضر رهبري وقتي جنابعالي با همين کليت از مذاکره صحبت کرديد، مقام معظم رهبري در جمع مسئولان نظام با صراحت گفتوگو با آمريکا را استثنا فرمود؟ اسرائيل که جاي خود دارد.
ريشه اين جور سخن گفتن ناشي از نگاهي است که به آمريکا و جهان استکباري پيدا کردهايد، يا از قبل داشتيد و حالا تدريجاً بيان ميفرماييد. شما آنان را دچار تحليل غلط و اشتباه محاسباتي ميشماريد نه داراي روحيه استکباري، فزون طلبي و ستمگري!
** با ايران مشکل دارند. حالا به خاطر روحيه استکباري يا تحليل غلط. من فکر ميکنم بيشتر به خاطر تحليل غلط است. اشتباه محاسباتي است... البته ما دوست نداريم درباره تحريم، درباره دشمني [حرف بزنيم] ... همکاري کنيم به نفع همه است، به نفع همه دنياست.من فکر ميکنم اگر آدم هايي بودند که اشتباه محاسباتي نداشتند شرايط را ميفهميدند، خيلي بهتر ميتوانستند از توانمنديها و ظرفيتهاي ملت ايران در دنيا استفاده کنند.(گفت وگوي تلويزيوني )
اين نگاه نسبت به آمريکاي سلطهگر با واقعيت نميخواند. علاوه بر آن با مصالح ملي ما و مصالح مسلمانان منطقه سازگار نيست. اگر اين تصوير غيرواقعي را مردم ايران از آمريکا داشتند، اساساً انقلابي نميشد تا امروز شما رئيسجمهور باشيد و اگر مردم منطقه نگاه شما را داشته باشند به جاي آنکه براي سرنگوني آنها قيام کنند، بايد با حاکمان گرفتار اشتباه خود گفتوگو ميکردند. ولي ظاهراً آنها هم مانند مردم ايران حرف امام امت را پذيرفتهاند که آمريکا شيطان بزرگ است و نصيحت رهبر معظم انقلاب را قبول کردهاند که فرمود فريب اين شيطان را نخورند و قيام خويش را تا انتها ادامه دهند.
آقاي رئيسجمهور! جنابعالي در گفتوگوي تلويزيوني پس از دفاع صددرصد از اطرافيان بعضاً مسالهدار خود، تاکيد کرديد که «ما يک برنامه روشن داريم» و نيروها را متناسب انتخاب ميکنيم. لطفا براي مردم، بويژه نيروهاي حزبالهي و بسيجي توضيح دهيد که اين ايرانيگري در کجاي برنامه روشن شما قرار دارد؟ آيا اين ادامه بزرگ کردن منشور کوروش و رونمايي از آن با حضور رئيس جمهور جمهوري اسلامي ايران، رئيس دفترش و سفير انگلستان است ؟
آيا پرده ديگري از جداسازي «مکتب ايراني» از «مکتب اسلامي» است ؟ يا مقدمه «منشور نوروز» است؟ دعوت از 12 رئيس جمهور و انجام مراسم ويژه در تخت جمشيد از ابتکارات کيست؟ اين مراسم يادآور جشنهايي در رژيم گذشته نيست؟ اين ها در ايجاد فاصله بين ما و ملل مسلمان ديگر چه اثري دارد ؟ تبليغات علماي فاسد وهابي را عليه ما چقدر تقويت ميکند؟ لازم است شما که در اين گفتوگوها شرکت ميکنيد، به اين پرسشها پاسخ دهيد تا مردم بدانند دليل اصلي آقاي رئيس جمهور براي اين ايرانيگري و تاکيد غيرمعمول بر محبت با آن نتايج منفي چيست ؟
احمد توکلي
نماينده تهران، ري، شميرانات و اسلامشهر
در مجلس شوراي اسلامي