گروه فرهنگی مشرق - «جیمی کارتر» (Jimmy Carter)، سی و نهمین رئیس جمهور ایالات متحده، در سال 1981 با کاخ سفید وداع گفت. او یکی از رئیس جمهورهای فعال آمریکا محسوب میشود. سال بعد از وداع با کاخ سفید، یعنی در 1982 کارتر و همسرش، «روزیلن کارتر» مرکزی را تاسیس کردند که برای گسترش صلح و سلامت در سراسر جهان فعالیت میکرد. آنها نام مرکز را «کارتر» گذاشتند. او تاکنون 28 عنوان کتاب نوشته و آنطور که عنوان شده به دلیل «دهها سال تلاش خستگیناپذیر برای حل درگیریهای بین المللی، پیشرفت دموکراسی، حقوق بشر و توسعههای اقتصادی و اجتماعی» در سال 2012 جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
یکی از مهمترین کتابهای او «تقاضا برای اقدام؛ زنان، مذهب، خشونت و قدرت» نام دارد. این کتاب کارتر بر آنچه که او آن را «جدیترین چالش جهانی عصر جدید» میخواند، یعنی «تبعیض و سوءرفتار جنسی زنان و دختران» متمرکز شده است. این کتاب، منعکس کننده دیدگاه کسی است که به بیش از 145 کشور سفر کرده و شاهد سیستم تبعیضگرایانهای است که زنان را از تحصیل، بهداشت و شانس برابر با مردان محروم ساخته؛ سیستمی که در آن، زنان به عنوان «دارایی شخصیِ مردان»، وادار به پذیرش بردگی و ازدواج در سن کودکی شدهاند و یا همراه فرزندانشان در چرخه فقر و جنگ و خشونت به دام افتادهاند.
کارتر در کتاب مذکور درباره تکاندهندهترین و نگرانکنندهترین نمونههای نقض حقوق بشر، از قبیل کشتار میلیونها کودک تازه متولد شده، سقط جنین، مثله کردن جنسی زنان، اپیدمی جهانی تجاوز به عنف، استفاده از تجاوز به عنوان ابزاری جنگی و قاچاق جهانی زنان و دختران جوان، نوشته است. این کتاب همچنین شامل مسائلی است که زنان و دختران آمریکایی را تحت فشار میگذارد، مسائلی چون؛ معافیت متجاوزان از مجازات تجاوزها و حملههای جنسی ارتش و دانشگاههای معروف آمریکا، یا تمایل آحاد جامعه آمریکا به تبعیضگرایی که منجر به ترفیع کمتر و درآمد پائینتر زنان و حضور بیشتر و پررنگتر مردان در شغلها و موقعیتهای مدیریتی و سیاسی و اجتماعی شده است.
در کتاب «تقاضا برای اقدام...»، کارتر به بررسی رابطه عمیق تعبیر غلط متون مذهبی در جوامع سکولار و تصور برتری مردان به زنان نزد خدا، که معمولا جهت توجیه بدرفتاری و مطیعسازی زنان و دختران جوان به کار برده میشود، نیز پرداخته است (کارتر بر این باور است که دلیل دور شدن او از کلیسا، تصمیم فرقه بابتیست جنوبی در سال 2000 مبنی بر ممانعت از حضور زنان روحانی و معلمان زن در مدارس دینی بود). او بهعلاوه، چنین مشکلاتی را به تکریم جهانی خشونت ارتباط میدهد و معتقد است که؛ «توسل به خشونت بعلاوه تعبیر نادرست کتاب مقدس، دو دلیل عمده هستند که در کشورهای سکولار باعث تبعیض میشود».
به گفته وی معاهدههای بین المللی و ارزشهای اخلاقی، که از کتابهای مقدس و دیگر متون مقدس نشأت گرفتهاند، ما را به عدالت و مهربانی و صلح و تساوی زنان و مردان و کاهش دردها و رنجها دستور دادهاند؛ اگرچه، برخی از متون برگزیده توسط رهبران آئینهای متفاوت تحریف شدهاند. بنابراین، رفتارهای تبعیضگرایانه و خشونت علیه زنان و تجاوزهای بدون مجازات و بقیه سوء رفتارهای جنسی و مثله کردن جنسی دختران تازه متولد شده و سقط جنین و قاچاق جهانی زنان و دختران جوان و حقوق کمتر و ترفیع کمتر برای زنان و منافع سیاسی برتر برای مردان، از جمله ادعاهای توجیهی جهان سکولار است.
دین و خشونت، ناسازگارند
کارتر پیش از این نیز عضو گروهی به نام «بزرگان» (The Elders) بود؛ گروهی که خود را «گروه مستقلی متشکل از رهبران برجسته جهانی میدانستند». اعضای این گروه، توسط نلسون ماندلا گرد هم آمده بودند. هدف نلسون ماندلا، به کارگیری نفوذ و تجارب جمعی، جهت حمایت از صلح، بررسی دلایل عمده رنج بشر، و ترویج منافع مشترک بشریت بود.
گروه بزرگان معتقد بر برابری حقوق زنان بودند. «آنها خواستار پایان یافتن بکارگیری آموزههای سنتی کذب جهت توجیه رفتارهای تبعیضگرایانه علیه زنان و دختران بودند». از نظر کارتر، این باور که مردها در برابر خدا از زنان برتر هستند، بهانهای است برای مردان بیرحمی که با همسرانشان بد رفتاری میکنند، سربازانی که تجاوز به عنف میکنند، کارفرمایی که حقوق کمتری را برای زنان در نظر میگیرد، والدینی که جنین مونث را سقط میکنند و... زمان آن فرا رسیده که جرأت مبارزه با این باورها را داشته و در مسیری گام برداریم که حقوق زنان و مردان، دختران و پسران برابر باشد».
کارتر بر این باور است که اقدامات مؤثر و مؤکد تک تک افراد، موجبات کاهش رنج زنان و دختران را فراهم میآورد که مسلماً بر تمام جامعه تأثیرگذار خواهد بود. کارتر در کتاب «تقاضا برای اقدام ...»، 23 توصیه را «که جادههای پیشروی را هموار میکند» ارائه داده است. کارتر در کتاب خود نوشته است: «تجارب شخصی من و اظهارات زنان شجاع جهان حاکی از آن است که انکار فراگیر حقوق زنان، بیش از نیمی از جهان را فراگرفته و این تبعیض، موجب آسیب رسیدن به همه - زنان و مردان - میشود. چنانچه بشر به دنبال رهایی از چرخه جنگ و فقر و ظلم است، وفاداری جهانی به حقوق بشر، امری ضروری است».
آنچه که در این کتاب و مصاحبههای کارتر جالب توجه است، این حقیقت است که او پیکان انتقاداتش را بیش از هر جا به سیاست، اخلاق و جامعه جدید آمریکا نشانه رفته است. او با بیان نقل قولی از «مارتین لوتر کینگ»؛ یکی از فعالان مبارزه با آپارتاید در آمریکا با این تقریر که: «دولت من، بزرگترین حامی خشونت در جهان محسوب میشود؛ به این ترتیب چگونه میتوانم کشورهای ظالم جهان را خطاب قرار دهم؟» تاکید میکند که ما چطور میتوانیم داعیهدار دفاع از حقوق زنان باشیم در حالی که سیاستهایمان موجب تقویت و رشد خشونت در جامعه میشود.
کارتر صراحتا میگوید: «فریاد زدن حقوق زنان، بدون در نظر گرفتن عواملی که موجب تقویت و پرورش خشونت در جامعه و جهان میشود، غیر ممکن است!». این حقیقتی است که به باور بسیاری از کارشناسان عرصه حقوق بشر به خوبی در خصوص کشوری مانند آمریکا صدق میکند. در ادامه بخشی از مصاحبه «کارتر» با «ماریان شانل» یکی از اهالی رسانه آمریکا درباره انتشار کتاب «تقاضا برای اقدام: زنان، مذهب، خشونت و قدرت» آمده است:
ماریان شانل (مصاحبهکننده): چه چیزی الهامبخش شما برای نگارش کتاب «تقاضا برای اقدام: زنان، مذهب، خشونت و قدرت» بود؟
جیمی کارتر: مرکز کارتر، به 79 کشور جهان سفر کرده است که بسیاری از این کشورها، از فقیرترین کشورهای جهان سوم محسوب میشوند. در مزارع و در میان خانوادههای محلی که تنها یک یا دو فرزند پسر داشتند، با موارد متعدد بدرفتاری با زنان و دختران و نیز محروم کردن آنها از غذای کافی و امکانات بهداشتی و تحصیلی روبرو شدیم. در سفرهایمان، کشتار دختران تازه متولد شده و سقط جنینهای دختر را - تنها به خاطر مونث بودنشان - به چشم دیدهایم.
در مرکز کارتر، سالانه 3 جلسه بین الملل برگزار میشود، که آخرین جلسه ما در ماه ژوئن برگزار شد. ما از فعالان زن مالزیایی و دیگر نقاط جهان دعوت به عمل آوردیم. به تازگی از رهبران مذهبی نیز برای شرکت در جلسات خود دعوت کردهایم. ولی پس از 3 سال، به تازگی به این نتیجه رسیدهایم که با مشکل بزرگی مواجه هستیم؛ بزرگتر از آنکه تصورش را میکردیم. بنابراین بر آن شدم که با نوشتن کتاب و انجام برنامههای ارتقایی، توجه همگان را به سوء رفتار با زنان و دختران جلب کنم.
شانل: به نظر شما مشکلات پیش روی زنان و دختران سراسر جهان چیست؟
کارتر: در جنگ جهانی دوم، 4 میلیون نفر کشته شدند، و متأسفانه در عصر کنونی، نوزادان دختری که توسط والدینشان کشته میشوند، 4 برابر کشتارهای جنگ جهانی دوم هستند. برخی از نوزادان دختر، پس از تولد توسط والدین خود خفه میشوند و برخی نیز در صورت دسترسی به فنآوری سونوگرافی، پس از تعیین جنسیت و پیش از تولدشان سقط میشوند. این مساله، یکی از وحشتناکترین مشکلات محسوب میشود.
مشکل دوم، قاچاق بینالمللی انسان است که در مقایسه با قرن نوزدهم افزایش چشمگیری داشته است و البته در کشور ما (ایالات متحده آمریکا) نیز رخ میدهد - بر اساس گزارش امور خارجه، آمار قاچاق انسان به خارج از مرزهای بین المللی در سال گذشته، 800000 نفر بوده است. و %80 آنها دخترانی بودند که به عنوان بردههای جنسی به فروش رسیدهاند. آتلانتا، منطقه کلیدی آمریکا برای برده داری است، چرا که بزرگترین فرودگاه جهان را در خود جای دارد و مسافران بسیاری از نیمکره جنوبی دارد. بنابراین، دخترها با قیمت پایین خریداری میشوند. به طور مثال، قیمت میانگین دختران آفریقایی و آمریکای جنوبی، در حدود 1000 دلار است؛ حال آنکه خریداری دختران اروپایی، هزینهای در حدود 8000 دلار خواهد داشت. از اینرو، قاچاق در کشور ما بیداد میکند.
مشکل دیگر، که البته در آمریکا نیز به وقوع میپیوندد، سوء رفتار شرمآورانه با دانشجویان دختر - در دانشگاههای بنام آمریکا - است. و البته، این سوء رفتارهای جنسی مجازات نمیشوند؛ چرا که مدیران و رؤسای دانشگاهها تمایلی به بیاعتباری دانشگاههای خود ندارند. در صورت تعقیب قانونی این جرایم، حقایق به گوش عموم رسیده و دانشگاهها اعتبار خود را از دست میدهند. بدین ترتیب، از جرایم جنسی خاطیان چشم پوشی میشود. در واقع، نیمی از تجاوزهای جنسی که در دانشگاهها صورت میگیرد، توسط تجاوزگران زنجیرهای صورت میگیرد، چرا که آنها آگاهند که از مجازات معاف هستند. اخیرا خبرهای بسیاری مبنی بر سوءرفتارهای جنسی نیروهای نظامی آمریکا منتشر شده است. سال 2012، 36000 تجاوز جنسی در واحدهای ارتشی وجود داشته که تنها حدود 300 مورد آن یعنی %1 کل آمار، مجازات شدهاند.
شانل: ریشه مشکلات را در کجا میبینید؟
کارتر: 2 دلیل عمده وجود دارد. اولی، سنت در جامعه ما است. اگر شوهر مایل به بدرفتاری با همسر خود است و یا اگر کارفرمایان شرکتهای بزرگ آمریکایی به کارمندان زن خود حقوق کمتری میپردازد، در واقع به این دلیل است که باورهای سنتی آنها بر پایه برتری مردان بر زنان است. به طور مثال، کلیسای کاتولیک به زنان مجوز کشیش شدن نمیدهد و در فرقه تعمیدگرایی (باپتیست) که 70 سال به آن وفادار بودم، از حضور زنان در دو جایگاه ممانعت میکند؛ یکی به عنوان روحانی ارتش و دیگری مدرس مدارس دینی - آنها معتقدند که یک زن در کلاسهایی که حتی یک مرد حضور داشته باشند مجاز به تدریس نیست. بنابراین در زندگی سکولار هم، به زنان با چشم حقارت نگریسته میشود، چنین اقدامات شرمآوری کاملاً صحیح قلمداد میشود.
دلیل دیگر، سوء تعبیر از متون مذهبی است. برخی از رهبران مذهبی، کتاب مقدس و دیگر متون مذهبی را جهت جاودانی نمودن ادعاهایشان که زنان نزد خدا از مردان پستتر هستند، تحریف کردهاند. بسیاری مخالف این ادعاها هستند، ولی برای بهرهمند شدن از منافع بیشتر، سکوت اختیار کردهاند. این ادعای کذب، توجیه تبعیضگرایی سکولارها و نیز توجیه بدرفتاری با زنان و دختران است.
و دیگری، ارتکاب بیش از حد خشونت در کشور ما آمریکا است. کشور ما در جنگهای بیشتری شرکت کرده است - در حدود 30 بار - که همه آنها یک طرفه و از سوی ما بودهاند. زندانیان کنونی آمریکا در 30 سال گذشته، 7.5 برابر شده است. مبادرت به خشونت، عامل دیگر بدرفتاری با زنان و کودکان است.
کینگ لوتر در یکی از سخنرانیهایش در نیویورک سیتی، اظهار داشت: «دولت من، بزرگترین حامی خشونت در جهان محسوب میشود؛ به این ترتیب چگونه میتوانم کشورهای ظالم جهان را خطاب قرار دهم.» لوتر از آمریکائیها خواست که با دید بازتری به رابطه تفکیکناپذیر آزادی و عدم خشونتگرایی بنگرند. با این دید، خطاب قرار دادن حقوق زنان، بدون در نظر گرفتن عواملی که موجب تقویت و پرورش خشونت در جامعه میشود، غیر ممکن است. جنگگرایی، سیستم قضایی ناعادلانه، مبارزه با تروریسم، راه حل خشونتهای جنسی نیستند.
شانل: ارائه این آمار و ارقام موجب ایجاد ترس و دلهره میشود. به نظر شما، مردم با شنیدن این حقایق چه عکسالعملی نشان میدهند؟
کارتر: کاملاً درست است. با توجه به حضور من در برنامههای مختلف رادیویی و تلویزیونی، بدون شک مردم علاقهای به شنیدن ندارند. قطعاً روسای دانشگاهها علاقهای به شنیدن این مهم ندارند که دانشجویان دختر در دانشگاههای آنها مورد تجاوز قرار میگیرند. به طور حتم آنها از این مهم مطلع هستند ولی به جای مقابله صحیح با مشکلات و وارد شدن از مجرای قانونی و برای حفظ اعتبار خود، از جرایم دانشجویان مرد خود چشمپوشی میکنند و از عمومی شدن اخبار سوءکردارهای جنسی ممانعت به عمل میآورند.
به طور حتم سوء استفاده از یک دانشجوی سال دوم نیروی دریایی آمریکا را به خاطر میآورید که سال گذشته مورد تجاوز جنسی سه بازیکن فوتبال قرار گرفت. آگوست گذشته، این دانشجو در جریان یک سوال و جواب وحشتناک که 21 ساعت به طول انجامید، به سوالات شرمآور وکلای فوتبالیستها پاسخ داد و در پایان با بیگناه شناخته شدن بازیکنان فوتبال خاطی، ارتش آمریکا اعلام کرد که گزارش دختر دانشجو، اشتباهی بیش نبوده است! بنابراین باید اقدامی کرد و به نظر من، پرزیدنت، واشنگتن پست، هافینگتون پست، نیویورک تایمز و همه رسانههای آمریکا میتوانند در این مسیر موثر واقع شوند.
یکی از مهمترین کتابهای او «تقاضا برای اقدام؛ زنان، مذهب، خشونت و قدرت» نام دارد. این کتاب کارتر بر آنچه که او آن را «جدیترین چالش جهانی عصر جدید» میخواند، یعنی «تبعیض و سوءرفتار جنسی زنان و دختران» متمرکز شده است. این کتاب، منعکس کننده دیدگاه کسی است که به بیش از 145 کشور سفر کرده و شاهد سیستم تبعیضگرایانهای است که زنان را از تحصیل، بهداشت و شانس برابر با مردان محروم ساخته؛ سیستمی که در آن، زنان به عنوان «دارایی شخصیِ مردان»، وادار به پذیرش بردگی و ازدواج در سن کودکی شدهاند و یا همراه فرزندانشان در چرخه فقر و جنگ و خشونت به دام افتادهاند.
کارتر در کتاب مذکور درباره تکاندهندهترین و نگرانکنندهترین نمونههای نقض حقوق بشر، از قبیل کشتار میلیونها کودک تازه متولد شده، سقط جنین، مثله کردن جنسی زنان، اپیدمی جهانی تجاوز به عنف، استفاده از تجاوز به عنوان ابزاری جنگی و قاچاق جهانی زنان و دختران جوان، نوشته است. این کتاب همچنین شامل مسائلی است که زنان و دختران آمریکایی را تحت فشار میگذارد، مسائلی چون؛ معافیت متجاوزان از مجازات تجاوزها و حملههای جنسی ارتش و دانشگاههای معروف آمریکا، یا تمایل آحاد جامعه آمریکا به تبعیضگرایی که منجر به ترفیع کمتر و درآمد پائینتر زنان و حضور بیشتر و پررنگتر مردان در شغلها و موقعیتهای مدیریتی و سیاسی و اجتماعی شده است.
در کتاب «تقاضا برای اقدام...»، کارتر به بررسی رابطه عمیق تعبیر غلط متون مذهبی در جوامع سکولار و تصور برتری مردان به زنان نزد خدا، که معمولا جهت توجیه بدرفتاری و مطیعسازی زنان و دختران جوان به کار برده میشود، نیز پرداخته است (کارتر بر این باور است که دلیل دور شدن او از کلیسا، تصمیم فرقه بابتیست جنوبی در سال 2000 مبنی بر ممانعت از حضور زنان روحانی و معلمان زن در مدارس دینی بود). او بهعلاوه، چنین مشکلاتی را به تکریم جهانی خشونت ارتباط میدهد و معتقد است که؛ «توسل به خشونت بعلاوه تعبیر نادرست کتاب مقدس، دو دلیل عمده هستند که در کشورهای سکولار باعث تبعیض میشود».
به گفته وی معاهدههای بین المللی و ارزشهای اخلاقی، که از کتابهای مقدس و دیگر متون مقدس نشأت گرفتهاند، ما را به عدالت و مهربانی و صلح و تساوی زنان و مردان و کاهش دردها و رنجها دستور دادهاند؛ اگرچه، برخی از متون برگزیده توسط رهبران آئینهای متفاوت تحریف شدهاند. بنابراین، رفتارهای تبعیضگرایانه و خشونت علیه زنان و تجاوزهای بدون مجازات و بقیه سوء رفتارهای جنسی و مثله کردن جنسی دختران تازه متولد شده و سقط جنین و قاچاق جهانی زنان و دختران جوان و حقوق کمتر و ترفیع کمتر برای زنان و منافع سیاسی برتر برای مردان، از جمله ادعاهای توجیهی جهان سکولار است.
دین و خشونت، ناسازگارند
کارتر پیش از این نیز عضو گروهی به نام «بزرگان» (The Elders) بود؛ گروهی که خود را «گروه مستقلی متشکل از رهبران برجسته جهانی میدانستند». اعضای این گروه، توسط نلسون ماندلا گرد هم آمده بودند. هدف نلسون ماندلا، به کارگیری نفوذ و تجارب جمعی، جهت حمایت از صلح، بررسی دلایل عمده رنج بشر، و ترویج منافع مشترک بشریت بود.
گروه بزرگان معتقد بر برابری حقوق زنان بودند. «آنها خواستار پایان یافتن بکارگیری آموزههای سنتی کذب جهت توجیه رفتارهای تبعیضگرایانه علیه زنان و دختران بودند». از نظر کارتر، این باور که مردها در برابر خدا از زنان برتر هستند، بهانهای است برای مردان بیرحمی که با همسرانشان بد رفتاری میکنند، سربازانی که تجاوز به عنف میکنند، کارفرمایی که حقوق کمتری را برای زنان در نظر میگیرد، والدینی که جنین مونث را سقط میکنند و... زمان آن فرا رسیده که جرأت مبارزه با این باورها را داشته و در مسیری گام برداریم که حقوق زنان و مردان، دختران و پسران برابر باشد».
کارتر بر این باور است که اقدامات مؤثر و مؤکد تک تک افراد، موجبات کاهش رنج زنان و دختران را فراهم میآورد که مسلماً بر تمام جامعه تأثیرگذار خواهد بود. کارتر در کتاب «تقاضا برای اقدام ...»، 23 توصیه را «که جادههای پیشروی را هموار میکند» ارائه داده است. کارتر در کتاب خود نوشته است: «تجارب شخصی من و اظهارات زنان شجاع جهان حاکی از آن است که انکار فراگیر حقوق زنان، بیش از نیمی از جهان را فراگرفته و این تبعیض، موجب آسیب رسیدن به همه - زنان و مردان - میشود. چنانچه بشر به دنبال رهایی از چرخه جنگ و فقر و ظلم است، وفاداری جهانی به حقوق بشر، امری ضروری است».
آنچه که در این کتاب و مصاحبههای کارتر جالب توجه است، این حقیقت است که او پیکان انتقاداتش را بیش از هر جا به سیاست، اخلاق و جامعه جدید آمریکا نشانه رفته است. او با بیان نقل قولی از «مارتین لوتر کینگ»؛ یکی از فعالان مبارزه با آپارتاید در آمریکا با این تقریر که: «دولت من، بزرگترین حامی خشونت در جهان محسوب میشود؛ به این ترتیب چگونه میتوانم کشورهای ظالم جهان را خطاب قرار دهم؟» تاکید میکند که ما چطور میتوانیم داعیهدار دفاع از حقوق زنان باشیم در حالی که سیاستهایمان موجب تقویت و رشد خشونت در جامعه میشود.
کارتر صراحتا میگوید: «فریاد زدن حقوق زنان، بدون در نظر گرفتن عواملی که موجب تقویت و پرورش خشونت در جامعه و جهان میشود، غیر ممکن است!». این حقیقتی است که به باور بسیاری از کارشناسان عرصه حقوق بشر به خوبی در خصوص کشوری مانند آمریکا صدق میکند. در ادامه بخشی از مصاحبه «کارتر» با «ماریان شانل» یکی از اهالی رسانه آمریکا درباره انتشار کتاب «تقاضا برای اقدام: زنان، مذهب، خشونت و قدرت» آمده است:
ماریان شانل (مصاحبهکننده): چه چیزی الهامبخش شما برای نگارش کتاب «تقاضا برای اقدام: زنان، مذهب، خشونت و قدرت» بود؟
جیمی کارتر: مرکز کارتر، به 79 کشور جهان سفر کرده است که بسیاری از این کشورها، از فقیرترین کشورهای جهان سوم محسوب میشوند. در مزارع و در میان خانوادههای محلی که تنها یک یا دو فرزند پسر داشتند، با موارد متعدد بدرفتاری با زنان و دختران و نیز محروم کردن آنها از غذای کافی و امکانات بهداشتی و تحصیلی روبرو شدیم. در سفرهایمان، کشتار دختران تازه متولد شده و سقط جنینهای دختر را - تنها به خاطر مونث بودنشان - به چشم دیدهایم.
در مرکز کارتر، سالانه 3 جلسه بین الملل برگزار میشود، که آخرین جلسه ما در ماه ژوئن برگزار شد. ما از فعالان زن مالزیایی و دیگر نقاط جهان دعوت به عمل آوردیم. به تازگی از رهبران مذهبی نیز برای شرکت در جلسات خود دعوت کردهایم. ولی پس از 3 سال، به تازگی به این نتیجه رسیدهایم که با مشکل بزرگی مواجه هستیم؛ بزرگتر از آنکه تصورش را میکردیم. بنابراین بر آن شدم که با نوشتن کتاب و انجام برنامههای ارتقایی، توجه همگان را به سوء رفتار با زنان و دختران جلب کنم.
شانل: به نظر شما مشکلات پیش روی زنان و دختران سراسر جهان چیست؟
کارتر: در جنگ جهانی دوم، 4 میلیون نفر کشته شدند، و متأسفانه در عصر کنونی، نوزادان دختری که توسط والدینشان کشته میشوند، 4 برابر کشتارهای جنگ جهانی دوم هستند. برخی از نوزادان دختر، پس از تولد توسط والدین خود خفه میشوند و برخی نیز در صورت دسترسی به فنآوری سونوگرافی، پس از تعیین جنسیت و پیش از تولدشان سقط میشوند. این مساله، یکی از وحشتناکترین مشکلات محسوب میشود.
مشکل دوم، قاچاق بینالمللی انسان است که در مقایسه با قرن نوزدهم افزایش چشمگیری داشته است و البته در کشور ما (ایالات متحده آمریکا) نیز رخ میدهد - بر اساس گزارش امور خارجه، آمار قاچاق انسان به خارج از مرزهای بین المللی در سال گذشته، 800000 نفر بوده است. و %80 آنها دخترانی بودند که به عنوان بردههای جنسی به فروش رسیدهاند. آتلانتا، منطقه کلیدی آمریکا برای برده داری است، چرا که بزرگترین فرودگاه جهان را در خود جای دارد و مسافران بسیاری از نیمکره جنوبی دارد. بنابراین، دخترها با قیمت پایین خریداری میشوند. به طور مثال، قیمت میانگین دختران آفریقایی و آمریکای جنوبی، در حدود 1000 دلار است؛ حال آنکه خریداری دختران اروپایی، هزینهای در حدود 8000 دلار خواهد داشت. از اینرو، قاچاق در کشور ما بیداد میکند.
مشکل دیگر، که البته در آمریکا نیز به وقوع میپیوندد، سوء رفتار شرمآورانه با دانشجویان دختر - در دانشگاههای بنام آمریکا - است. و البته، این سوء رفتارهای جنسی مجازات نمیشوند؛ چرا که مدیران و رؤسای دانشگاهها تمایلی به بیاعتباری دانشگاههای خود ندارند. در صورت تعقیب قانونی این جرایم، حقایق به گوش عموم رسیده و دانشگاهها اعتبار خود را از دست میدهند. بدین ترتیب، از جرایم جنسی خاطیان چشم پوشی میشود. در واقع، نیمی از تجاوزهای جنسی که در دانشگاهها صورت میگیرد، توسط تجاوزگران زنجیرهای صورت میگیرد، چرا که آنها آگاهند که از مجازات معاف هستند. اخیرا خبرهای بسیاری مبنی بر سوءرفتارهای جنسی نیروهای نظامی آمریکا منتشر شده است. سال 2012، 36000 تجاوز جنسی در واحدهای ارتشی وجود داشته که تنها حدود 300 مورد آن یعنی %1 کل آمار، مجازات شدهاند.
شانل: ریشه مشکلات را در کجا میبینید؟
کارتر: 2 دلیل عمده وجود دارد. اولی، سنت در جامعه ما است. اگر شوهر مایل به بدرفتاری با همسر خود است و یا اگر کارفرمایان شرکتهای بزرگ آمریکایی به کارمندان زن خود حقوق کمتری میپردازد، در واقع به این دلیل است که باورهای سنتی آنها بر پایه برتری مردان بر زنان است. به طور مثال، کلیسای کاتولیک به زنان مجوز کشیش شدن نمیدهد و در فرقه تعمیدگرایی (باپتیست) که 70 سال به آن وفادار بودم، از حضور زنان در دو جایگاه ممانعت میکند؛ یکی به عنوان روحانی ارتش و دیگری مدرس مدارس دینی - آنها معتقدند که یک زن در کلاسهایی که حتی یک مرد حضور داشته باشند مجاز به تدریس نیست. بنابراین در زندگی سکولار هم، به زنان با چشم حقارت نگریسته میشود، چنین اقدامات شرمآوری کاملاً صحیح قلمداد میشود.
دلیل دیگر، سوء تعبیر از متون مذهبی است. برخی از رهبران مذهبی، کتاب مقدس و دیگر متون مذهبی را جهت جاودانی نمودن ادعاهایشان که زنان نزد خدا از مردان پستتر هستند، تحریف کردهاند. بسیاری مخالف این ادعاها هستند، ولی برای بهرهمند شدن از منافع بیشتر، سکوت اختیار کردهاند. این ادعای کذب، توجیه تبعیضگرایی سکولارها و نیز توجیه بدرفتاری با زنان و دختران است.
و دیگری، ارتکاب بیش از حد خشونت در کشور ما آمریکا است. کشور ما در جنگهای بیشتری شرکت کرده است - در حدود 30 بار - که همه آنها یک طرفه و از سوی ما بودهاند. زندانیان کنونی آمریکا در 30 سال گذشته، 7.5 برابر شده است. مبادرت به خشونت، عامل دیگر بدرفتاری با زنان و کودکان است.
کینگ لوتر در یکی از سخنرانیهایش در نیویورک سیتی، اظهار داشت: «دولت من، بزرگترین حامی خشونت در جهان محسوب میشود؛ به این ترتیب چگونه میتوانم کشورهای ظالم جهان را خطاب قرار دهم.» لوتر از آمریکائیها خواست که با دید بازتری به رابطه تفکیکناپذیر آزادی و عدم خشونتگرایی بنگرند. با این دید، خطاب قرار دادن حقوق زنان، بدون در نظر گرفتن عواملی که موجب تقویت و پرورش خشونت در جامعه میشود، غیر ممکن است. جنگگرایی، سیستم قضایی ناعادلانه، مبارزه با تروریسم، راه حل خشونتهای جنسی نیستند.
شانل: ارائه این آمار و ارقام موجب ایجاد ترس و دلهره میشود. به نظر شما، مردم با شنیدن این حقایق چه عکسالعملی نشان میدهند؟
کارتر: کاملاً درست است. با توجه به حضور من در برنامههای مختلف رادیویی و تلویزیونی، بدون شک مردم علاقهای به شنیدن ندارند. قطعاً روسای دانشگاهها علاقهای به شنیدن این مهم ندارند که دانشجویان دختر در دانشگاههای آنها مورد تجاوز قرار میگیرند. به طور حتم آنها از این مهم مطلع هستند ولی به جای مقابله صحیح با مشکلات و وارد شدن از مجرای قانونی و برای حفظ اعتبار خود، از جرایم دانشجویان مرد خود چشمپوشی میکنند و از عمومی شدن اخبار سوءکردارهای جنسی ممانعت به عمل میآورند.
به طور حتم سوء استفاده از یک دانشجوی سال دوم نیروی دریایی آمریکا را به خاطر میآورید که سال گذشته مورد تجاوز جنسی سه بازیکن فوتبال قرار گرفت. آگوست گذشته، این دانشجو در جریان یک سوال و جواب وحشتناک که 21 ساعت به طول انجامید، به سوالات شرمآور وکلای فوتبالیستها پاسخ داد و در پایان با بیگناه شناخته شدن بازیکنان فوتبال خاطی، ارتش آمریکا اعلام کرد که گزارش دختر دانشجو، اشتباهی بیش نبوده است! بنابراین باید اقدامی کرد و به نظر من، پرزیدنت، واشنگتن پست، هافینگتون پست، نیویورک تایمز و همه رسانههای آمریکا میتوانند در این مسیر موثر واقع شوند.