گروه سیاسی مشرق - يکي از رايج ترين ژست هاي تبليغاتي سياسيون کشور، دفاع از آزادي بيان و محکوم کردن توقيف و برخورد با رسانه هاست. در حالي که به هيچ وجه نمي توان اين دو موضوع را به طور مطلق صحيح يا غلط دانست. همان طور که واژه آزادي نيز در تمام مکاتب فلسفه سياسي، واژهاي مشروط است و از اطلاق پيرامون مفهوم آن پرهيز ميشود، از آزادي بيان نيز نميتوان به طور مطلق، سخن گفت بلکه براساس قاعده عقلايي، مشروط به چارچوب قانون و شرع است.
شرعي که نظام باورهاي ديني و اعتقادات تودههاي مردم مومن و انقلابي ايران اسلامي و قانوني که پشتوانه آن نظام سياسي کشور است و مسلماً آن آزادي که به اين دو لطمه بزند مطلوب نيست. از سوي ديگر محکوم نمودن مطلق توقيف و برخورد با رسانه ها و جلوگيري از اشتباهات آن ها نيز اشتباه است بلکه بايد ديد که علت آن چه بوده است؟
اگر علت اين برخورد حفظ حريم و چارچوب قانون و شرع بوده است اين برخورد مطلوب و در غير اين صورت نامطلوب است. بر همين اساس روزنامه بهار و آسمان به دليل زير سوال بردن ضروريات شرعي و اهانت به احکام مسلم قرآني توقيف مي شوند و البته روزنامه قانون و نشريه چشم انداز عليرغم درج مطالبي عليه احکام شرع مقدس اسلام و ارتکاب تخلف رسانه اي مورد تساهل و تسامح قرار مي گيرند. خُنُک آن که در اين ميان نشريه هايي مانند يالثارات، وطن امروز و 9دي بدون اينکه مصداقي از اين تخلفات را مرتکب شده باشند با برخورد هيأت نظارت و توقيف مواجه مي شوند آن هم به جرم نقد عملکرد دولت.
اين رفتار دوگانه با مطبوعات، جداي از آن که به لحاظ مباني سياست ورزي غلط است، يادآور دو دوره تلخ سياسي است. سرکوب کردن تمامي رسانه هاي منتقد در دولت سازندگي فراگير بود و مماشات با مطبوعات هتاک در دوره اصلاحات، تا جايي که به تعبير رهبر فرزانه انقلاب آن دوره شارلاتانيزم مطبوعاتي لقب گرفت. گزارش حاضر، بيانگر بازگشت همان نويسنده ها و همان جريان هتاکي و اباحه گري و همان شيوه مماشات دولت با اين جريان است.
اين گزارش را تا انتها بخوانيد تا بدون ترديد به نگراني مقام معظم رهبري، مراجع و علما نسبت به بازگشت تجديد نظرطلبان به عرصه مطبوعاتي کشور پي ببريد. جالب آن که رئيس جمهور در نطق خود در خصوص همين بخش از رسانه ها که عمدتا همسويي با دولت را از خود نشان مي دهند، مي گويد: «منتقدين دولت و مخالفان دولت آزادند و آزاد خواهند بود اما بگذاريد به همان اندازه همراهان دولت هم از آزادي و امنيت برخوردار باشند و نقد سازنده کنند.» و يک هفته بعد از آن نشريه 9دي توقيف مي شود.
سوال اين جا است که آيا رئيس جمهور نشريه 9دي را جزو همراهان خود حساب کرده که نگران اين توقيف بوده است؟ قطعا اينطور نيست چرا که سوگمندانه رئيس دولت منتقدان خود را بي سواد و مغرض مي نامد! آيا مقصود رئيس جمهور از همراهان دولت، نشريههايي است که در وراي پوسته اي از حمايت از دولت به تجدد نظر خواهي در مباني ديني همت گماشته اند و احکام شرعي را زير سئوال مي برند و به مقام اميرالمؤمنين اهانت و جسارت کرده اند؟
آيا چنين نشرياتي را مي توان همراه دولت ناميد، دولتي که بر اساس اصول قانون اساسي وظيفه حمايت از اصول ديني را بر عهده دارد. شايد انتشار اين گزارش رئيس جمهور محترم را به تجديد نظر در همسو خواندن چنين رسانه هايي با دولت خود وادارد. بيانات رهبر فرزانه در اولين روز سال، تکليف طيف هاي مختلف مردم در حوزه فرهنگ را مشخص کرد که «[نخبگان، مراجع فکري و متدينين] نگاه نقادانه خودشان را نسبت به اوضاع فرهنگي کشور داشته باشند و تذکر بدهند.» نوشتار حاضر که باز نشر مطالب بعضي مطبوعات نشان دار است در همين راستا و به منظور تذکر نسبت به اوضاع فرهنگي کشور و خطاب به دولت و در راس آن، رئيس جمهور که خود فردي "روحاني"و پايبند به مقدسات ديني و ملي مطبوعات است و همه دلسوزان نظام، منتشر مي شود.
پيش از اين نيز در ايام اصلاحات مشابه همين هتاکي ها و اباحه گري ها به دفعات در مطبوعات رخ داده بود و کتابي به همت جمعي از طلاب و روحانيون فاضل قم با عنوان "آزادي يا توطئه" توسط دفتر جريان شناسي تاريخ معاصر منتشر شد. ثبت تخلفات مطبوعاتي رسانه اي آن دوره به عنوان سندي در تاريخ سياسي ايران باقي ماند.
پيشاپيش از همه مخاطبين ارجمند نشريه بابت درج اين مطالب موهن به نقل از نشريات هتاک پوزش مي طلبيم اما در دوره اي که وزارت ارشاد خود را به خواب زده و تمام توانش را براي خنثي کردن منتقدان به کار بسته، يادآوري آن به مسئولان امر، لازم و اجتناب ناپذير است.
با مرور اين گزارش دليل نگراني مقام معظم رهبري درحوزه فرهنگ و تذکرات پي در پي مراجع تقليد، خبرگان ملت، علما و متدينين به خوبي روشن مي شود. هر چند در تدوين اين گزارش بعضي موارد مبتذل وتوهين هاي بي شرمانه نسبت به مقدسات ملت حذف گرديده است.
اکنون در حالي در ايام سالگرد سخنراني رهبر حکيم انقلاب در تاريخ دوم ارديبهشت سال 79 با موضوع شارلاتانيزم مطبوعاتي هستيم که جمله حضرت ايشان مبني بر نگراني در حوزه فرهنگ در جمع مجلس خبرگان، دل همه دلسوزان نظام را به درد آورده است: "يک مسئله هم مسئلهي فرهنگ است؛ که آقايان هم حالا معلوم شد که نگراني داريد، بنده هم نگرانم. مسئله فرهنگ، مسئله مهمي است." در ادامه به بازخواني بخشي از بيانات ايشان پرداخته ايم که بسيار منطبق با شرايط امروز ماست.
«من نه با آزادي مطبوعات مخالفم، نه با تنوّع مطبوعات. اگر به جاي بيست عنوان روزنامه، دويست عنوان روزنامه در اين کشور در بيايد، بنده خوشحالتر هم خواهم بود و از اينکه روزنامههاي کشور زياد شوند، هيچ احساس بدي ندارم. اگر مطبوعات، آنطوري که در قانون اساسي هست، مايه روشنگري باشند؛ مصالح کشور را رعايت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دين قلم بزنند، هرچه بيشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتي پيدا ميشوند که همه همّتشان، تشويش افکار عمومي و ايجاد اختلاف و بدبيني در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوان روزنامه، گويا از يک مرکز هدايت ميشوند؛ با تيترهاي شبيه به هم در قضاياي مختلف. قضاياي کوچک را بزرگ ميکنند و تيترهايي ميزنند که هرکس اين تيترها را ميبيند، خيال ميکند که همه چيز در کشور از دست رفته است! اينها اميد را در جوانان ميميرانند؛ روح اعتماد به مسئولان را در آحاد مردم کشور تضعيف ميکنند و نهادهاي اصلي کشور را مورد اهانت و توهين قرار ميدهند! من نميدانم مدل اينها کجاست و کيست!؟ مطبوعات غربي هم اينطور نيستند! اين يک نوع شارلاتانيزم مطبوعاتي است که امروز بعضي از مطبوعات در پيش گرفتهاند! در دنيايي که براي بعضي از روزنامه هاي ما مدل روزنامه نگاري است، اگر مسئولي، وزيري، حتي رئيس جمهوري دزدي کند، مي نويسند و افشا ميکنند؛ اگر جنايت کند، افشا ميکنند؛ اگر رشوه خواري کند، تيتر مي زنند و مي گويند؛ اما به قانون اساسي کشور حمله نميکنند؛ به مجلس قانونگذاري حمله نميکنند. ممکن است از قوانين مصوّب انتقاد کنند، تحليل کنند؛ اما در قبال يک قانون، هوچي بازي راه نمياندازند. اينها از صاحبان اصلي اين روشها هم قدم جلوتر گذاشتهاند! قانون اساسي، مورد اهانت؛ سياستهاي اصلي کشور، مورد اهانت؛ قضاياي کوچک، درشتنمايي شده! ... من بارها به مسؤولان دولتي تذکّر دادهام و به طور جدّي از آنها خواستهام که جلوِ اين وضعيت را بگيرند. اين اسمش محدود کردن مطبوعات نيست. اين اسمش جلوگيري از انتقال آزاد اطّلاعات نيست - انتقال سالم اطّلاعات مورد تأييد ماست. اين معنايش جلوگيري از نفوذ دشمن است. جلوگيري از به ثمر رسيدن توطئه تبليغاتي دشمن است. من وجود اين جريان تبليغاتي و مطبوعاتي را به حال کشور، به حال جوانان، به حال آينده، به حال انقلاب و به حال ايمان مردم مضر ميدانم. اين جريان، دائم درصدد قداست شکني از مسائل اساسي اسلامي است. مباحث اسلامي را زير سؤال ميبرند؛ انقلاب را زير سؤال ميبرند؛ نه با بيان منطقي، با روشهاي بسيار غلط که جز در مطبوعات ناسالم در دورههايي که بوده، انسان نميتواند نظير و شبيه اش را پيدا کند.»
شرعي که نظام باورهاي ديني و اعتقادات تودههاي مردم مومن و انقلابي ايران اسلامي و قانوني که پشتوانه آن نظام سياسي کشور است و مسلماً آن آزادي که به اين دو لطمه بزند مطلوب نيست. از سوي ديگر محکوم نمودن مطلق توقيف و برخورد با رسانه ها و جلوگيري از اشتباهات آن ها نيز اشتباه است بلکه بايد ديد که علت آن چه بوده است؟
اگر علت اين برخورد حفظ حريم و چارچوب قانون و شرع بوده است اين برخورد مطلوب و در غير اين صورت نامطلوب است. بر همين اساس روزنامه بهار و آسمان به دليل زير سوال بردن ضروريات شرعي و اهانت به احکام مسلم قرآني توقيف مي شوند و البته روزنامه قانون و نشريه چشم انداز عليرغم درج مطالبي عليه احکام شرع مقدس اسلام و ارتکاب تخلف رسانه اي مورد تساهل و تسامح قرار مي گيرند. خُنُک آن که در اين ميان نشريه هايي مانند يالثارات، وطن امروز و 9دي بدون اينکه مصداقي از اين تخلفات را مرتکب شده باشند با برخورد هيأت نظارت و توقيف مواجه مي شوند آن هم به جرم نقد عملکرد دولت.
اين رفتار دوگانه با مطبوعات، جداي از آن که به لحاظ مباني سياست ورزي غلط است، يادآور دو دوره تلخ سياسي است. سرکوب کردن تمامي رسانه هاي منتقد در دولت سازندگي فراگير بود و مماشات با مطبوعات هتاک در دوره اصلاحات، تا جايي که به تعبير رهبر فرزانه انقلاب آن دوره شارلاتانيزم مطبوعاتي لقب گرفت. گزارش حاضر، بيانگر بازگشت همان نويسنده ها و همان جريان هتاکي و اباحه گري و همان شيوه مماشات دولت با اين جريان است.
اين گزارش را تا انتها بخوانيد تا بدون ترديد به نگراني مقام معظم رهبري، مراجع و علما نسبت به بازگشت تجديد نظرطلبان به عرصه مطبوعاتي کشور پي ببريد. جالب آن که رئيس جمهور در نطق خود در خصوص همين بخش از رسانه ها که عمدتا همسويي با دولت را از خود نشان مي دهند، مي گويد: «منتقدين دولت و مخالفان دولت آزادند و آزاد خواهند بود اما بگذاريد به همان اندازه همراهان دولت هم از آزادي و امنيت برخوردار باشند و نقد سازنده کنند.» و يک هفته بعد از آن نشريه 9دي توقيف مي شود.
سوال اين جا است که آيا رئيس جمهور نشريه 9دي را جزو همراهان خود حساب کرده که نگران اين توقيف بوده است؟ قطعا اينطور نيست چرا که سوگمندانه رئيس دولت منتقدان خود را بي سواد و مغرض مي نامد! آيا مقصود رئيس جمهور از همراهان دولت، نشريههايي است که در وراي پوسته اي از حمايت از دولت به تجدد نظر خواهي در مباني ديني همت گماشته اند و احکام شرعي را زير سئوال مي برند و به مقام اميرالمؤمنين اهانت و جسارت کرده اند؟
آيا چنين نشرياتي را مي توان همراه دولت ناميد، دولتي که بر اساس اصول قانون اساسي وظيفه حمايت از اصول ديني را بر عهده دارد. شايد انتشار اين گزارش رئيس جمهور محترم را به تجديد نظر در همسو خواندن چنين رسانه هايي با دولت خود وادارد. بيانات رهبر فرزانه در اولين روز سال، تکليف طيف هاي مختلف مردم در حوزه فرهنگ را مشخص کرد که «[نخبگان، مراجع فکري و متدينين] نگاه نقادانه خودشان را نسبت به اوضاع فرهنگي کشور داشته باشند و تذکر بدهند.» نوشتار حاضر که باز نشر مطالب بعضي مطبوعات نشان دار است در همين راستا و به منظور تذکر نسبت به اوضاع فرهنگي کشور و خطاب به دولت و در راس آن، رئيس جمهور که خود فردي "روحاني"و پايبند به مقدسات ديني و ملي مطبوعات است و همه دلسوزان نظام، منتشر مي شود.
پيش از اين نيز در ايام اصلاحات مشابه همين هتاکي ها و اباحه گري ها به دفعات در مطبوعات رخ داده بود و کتابي به همت جمعي از طلاب و روحانيون فاضل قم با عنوان "آزادي يا توطئه" توسط دفتر جريان شناسي تاريخ معاصر منتشر شد. ثبت تخلفات مطبوعاتي رسانه اي آن دوره به عنوان سندي در تاريخ سياسي ايران باقي ماند.
پيشاپيش از همه مخاطبين ارجمند نشريه بابت درج اين مطالب موهن به نقل از نشريات هتاک پوزش مي طلبيم اما در دوره اي که وزارت ارشاد خود را به خواب زده و تمام توانش را براي خنثي کردن منتقدان به کار بسته، يادآوري آن به مسئولان امر، لازم و اجتناب ناپذير است.
با مرور اين گزارش دليل نگراني مقام معظم رهبري درحوزه فرهنگ و تذکرات پي در پي مراجع تقليد، خبرگان ملت، علما و متدينين به خوبي روشن مي شود. هر چند در تدوين اين گزارش بعضي موارد مبتذل وتوهين هاي بي شرمانه نسبت به مقدسات ملت حذف گرديده است.
اکنون در حالي در ايام سالگرد سخنراني رهبر حکيم انقلاب در تاريخ دوم ارديبهشت سال 79 با موضوع شارلاتانيزم مطبوعاتي هستيم که جمله حضرت ايشان مبني بر نگراني در حوزه فرهنگ در جمع مجلس خبرگان، دل همه دلسوزان نظام را به درد آورده است: "يک مسئله هم مسئلهي فرهنگ است؛ که آقايان هم حالا معلوم شد که نگراني داريد، بنده هم نگرانم. مسئله فرهنگ، مسئله مهمي است." در ادامه به بازخواني بخشي از بيانات ايشان پرداخته ايم که بسيار منطبق با شرايط امروز ماست.
«من نه با آزادي مطبوعات مخالفم، نه با تنوّع مطبوعات. اگر به جاي بيست عنوان روزنامه، دويست عنوان روزنامه در اين کشور در بيايد، بنده خوشحالتر هم خواهم بود و از اينکه روزنامههاي کشور زياد شوند، هيچ احساس بدي ندارم. اگر مطبوعات، آنطوري که در قانون اساسي هست، مايه روشنگري باشند؛ مصالح کشور را رعايت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دين قلم بزنند، هرچه بيشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتي پيدا ميشوند که همه همّتشان، تشويش افکار عمومي و ايجاد اختلاف و بدبيني در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوان روزنامه، گويا از يک مرکز هدايت ميشوند؛ با تيترهاي شبيه به هم در قضاياي مختلف. قضاياي کوچک را بزرگ ميکنند و تيترهايي ميزنند که هرکس اين تيترها را ميبيند، خيال ميکند که همه چيز در کشور از دست رفته است! اينها اميد را در جوانان ميميرانند؛ روح اعتماد به مسئولان را در آحاد مردم کشور تضعيف ميکنند و نهادهاي اصلي کشور را مورد اهانت و توهين قرار ميدهند! من نميدانم مدل اينها کجاست و کيست!؟ مطبوعات غربي هم اينطور نيستند! اين يک نوع شارلاتانيزم مطبوعاتي است که امروز بعضي از مطبوعات در پيش گرفتهاند! در دنيايي که براي بعضي از روزنامه هاي ما مدل روزنامه نگاري است، اگر مسئولي، وزيري، حتي رئيس جمهوري دزدي کند، مي نويسند و افشا ميکنند؛ اگر جنايت کند، افشا ميکنند؛ اگر رشوه خواري کند، تيتر مي زنند و مي گويند؛ اما به قانون اساسي کشور حمله نميکنند؛ به مجلس قانونگذاري حمله نميکنند. ممکن است از قوانين مصوّب انتقاد کنند، تحليل کنند؛ اما در قبال يک قانون، هوچي بازي راه نمياندازند. اينها از صاحبان اصلي اين روشها هم قدم جلوتر گذاشتهاند! قانون اساسي، مورد اهانت؛ سياستهاي اصلي کشور، مورد اهانت؛ قضاياي کوچک، درشتنمايي شده! ... من بارها به مسؤولان دولتي تذکّر دادهام و به طور جدّي از آنها خواستهام که جلوِ اين وضعيت را بگيرند. اين اسمش محدود کردن مطبوعات نيست. اين اسمش جلوگيري از انتقال آزاد اطّلاعات نيست - انتقال سالم اطّلاعات مورد تأييد ماست. اين معنايش جلوگيري از نفوذ دشمن است. جلوگيري از به ثمر رسيدن توطئه تبليغاتي دشمن است. من وجود اين جريان تبليغاتي و مطبوعاتي را به حال کشور، به حال جوانان، به حال آينده، به حال انقلاب و به حال ايمان مردم مضر ميدانم. اين جريان، دائم درصدد قداست شکني از مسائل اساسي اسلامي است. مباحث اسلامي را زير سؤال ميبرند؛ انقلاب را زير سؤال ميبرند؛ نه با بيان منطقي، با روشهاي بسيار غلط که جز در مطبوعات ناسالم در دورههايي که بوده، انسان نميتواند نظير و شبيه اش را پيدا کند.»