گروه اجتماعی مشرق، در نوجوانی در مدرسه هرگاه در مورد تلفظ کلمه ای یا هر نوع اطلاع عمومی با دوستان اختلاف نظر داشتیم فصل الخطاب ما این بود که رادیو با سیمای جمهوری اسلامی این اطلاعات را گفته و یا اینگونه تلفظ کرده است این نوع نگاه به رسانه و اعتبار آن در میان آحاد جامعه بویژه در نگاه جمهوری اسلامی و نظام به رسانه ملی و کارکردهای آن ارزان بدست نیامده است.
مهمترین وظیفه صداوسیما پاسداری از ارزشها و حفظ و توسعه اعتماد متقابل بین جامعه و رسانه فراگیر ملی است اگر در رسانه های غربی هدف سود و لذت گرایی است و نه اعتماد متقابل رسانه و جامعه و رویکرد شبکه های غربی ابزار انگارانه و معطوف به نتایج مادی حتی تا مرحله تحمیق و فریب جامعه مخاطب است، در کشور ما ایران اهداف و رویکردهای رسانه ملی تفاوتی ماهوی در اهداف و رویکردها و عملکردها با رسانه های آن سوی مرزها دارد و این ویژگی ها ریشه در آرمانهای انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری دارد و اعتماد متقابل رسانه ملی و امت مسلمان را متجلی می شود لذا مهمترین وظیفه صداوسیمای جمهوری اسلامی پاسداری از این ارزشها و حفظ و توسعه اعتماد متقابل بین جامعه و رسانه فراگیر ملی است.
طی یکسال اخیر با تنگناهایی که در اعتبارات و بودجه سازمان پدید آمده بگونه ای که تکافوی توسعه روزافزون کمی و کیفی برنامه ها و پروژه های صداوسیما را نمی کند، دست اندرکاران رسانه ملی در کنار افزایش برنامه های مشارکتی که تامین بودجه آن برعهده ی سازمانها و شرکتهای دولتی و خصوصی است بخشی از زمان هر برنامه پر بیننده را به پخش رپرتاژ آگهی اختصاص داده اند علاوه بر آن کالاهایی که سابقا به دلیل مشکلات فرهنگی یا کیفیت کالا تنها در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان تبلیغ می شد از آنتن رسانه ملی پخش آن آغاز شده است.
سیاست جدید اعتماد جامعه به رسانه ملی را خدشه دار می سازد
این سیاست جدید سازمان شاید بتواند در کوتاه مدت بخشی از نیازهای مالی سیما را برطرف سازد ولی در دراز مدت اعتماد محکم جامعه به رسانه ملی را خدشه دار می سازد و مخاطبین بی کیفیتی کالاهای معرفی شده را به پای صداوسیما می نویسند و اطمینان آحاد جامعه را سست می کند.
معرفی به عنوان مدیران موفق کشور در ازای دریافت حدود 10 میلیون تومان
بعنوان نمونه تبلیغ فراوان نوعی کرم که بعد از اصرار فراوان مسئولان وزارت بهداشت از ادامه بخش ان جلوگیری کردند و یا تبلیغ گسترده یک نوع کفش چینی آن هم در سال تولید ملی و حمایت از تولید داخلی و یا تماس با مدیران بخش خصوصی برای در اختیار گذاشتن زمان های 7 الی 10 دقیقه ای در میان برنامه های پرطرفدار و معرفی آنان به عنوان مدیران موفق کشور در ازای دریافت حدود ده میلیون پول که این کار بدون توجه به کیفیت کالای تولید شده توسط شرکت فرد معرفی شده و توجه به سابقه فرد مدعو و سایر شرایط لازم برای تبلیغ یک فرد در رسانه ملی در ده سال اخیر اگر نگوییم بی نظیر است کم نظیر است.
چندی پیش در بخش پایانی حضور پورنگ در برنامه ویتامین ث، علی ضیا مجری شبکه 3، نسبت به پخش تبلیغات تجاری و آگهی های بازرگانی در برنامه های کودک و تاثیرات منفی آن، انتقاد کرد و از پورنگ و مسلم آقاجان زاده، خواست تا در این باره توضیح دهند. مسلم آقاجان زاده ، علت این مساله را مشکلات مالی سازمان صدا و سیما عنوان کرد.
مجری ویتامین 3 با اشاره به درخواست ها و اعتراض ها و انتقاد های متعدد نسبت به پخش آگهی های بازرگانی در برنامه های کودک، به نقل نمونه ای از این انتقادها و تاثیرات منفی تبلیغ کالاهای خاص در خانواده ها از زبان یکی از مخاطبان برنامه ی ویتامین3 پرداخت: به گفته ی این مخاطب برنامه ی ویتامین3، بعد از تبلیغ کالایی خاص در یکی برنامه های کودک، فرزند خردسالش، خواهان خرید این کالا شده است که وی نیز مجبور شده برای خرید این کالا کل فروشگاه های محل را بگردد و آن را تهیه کند اما پرسش این فرد از برنامه سازان کودک این است که با توجه به اینکه مخاطب برنامه های کودک، کودکان روستاها وشهرهای سراسر کشورهستند و امکان دارد، اگر کودکی بعد از دیدن این گونه تبلیغات، از پدر و مادرش آن کالا را بخواهند و آنها پول لازم برای خرید چنین کالایی را نداشته باشند، تکلیف چیست؟
به نظر می رسد مدیران و دست اندرکاران این نهاد فرهنگی فراموش کرده اند سخن پدر انقلاب را که فرموده: "صداوسیما یک دانشگاه عمومی است” و به هدف کسب درآمد بیشتر در استفاده از هر وسیله ای هیچ ابایی ندارند.
روزنامه کیهان بر همین اساس در شماره 11 آذر خود نوشت: «یکی از موضوعاتی که در پیام های بازرگانی بر خلاف توصیه های اسلام بسیار مورد استفاده سازندگان این تبلیغها واقع می شود، استفاده از زن به عنوان یک نماد و کالای تبلیغی است. با تمام توصیههایی که اسلام ناب محمدی (صلوات اللهعلیه و آله) مبنی بر کرامت زنان نموده، باز هم شاهد آن هستیم که تولیدکنندگان پیامهای بازرگانی از زن به عنوان یکی از ابزارهای جلب توجه و کسب درآمد استفاده می کنند حتی اگر گفته شود که تهیهکنندگان پیام های بازرگانی به نقش اغواکنندگی زنان نیز توجهی ندارند و هدفشان معرفی کالا است، اما باز هم در پاره ای از این تبلیغات دیده می شود که یک زن چگونه نقش آفرینی نموده است. این موضوع دارای مصادیقی است که با نگاهی به این تبلیغات می توان نمونه هایی را مشاهده نمود.
در تبلیغ یک رنگ مو که وسیله ای آرایشی است، خانمی با استفاده از این رنگ مو به طور غیر مستقیم و با تغییر رنگ شالی که به روی سر فقط انداخته شده است و نماد گیسوان او بوده، رنگی تازه به زندگی می بخشد و شادمانی را وارد زندگی می نماید! الحق که خلاقیت سازنده این آگهی به مراتب از سازنده آگهی کرم معروف حلزون بیشتر است که خانمی را مقابل دوربین نشانده و از او خواسته بود مستقیما اندر فواید استفاده از این کرم جادویی، داد سخن بدهد (اتفاقی که با کمال تعجب و برخلاف اصول اولیه و موازین، تصویب و مدتی هم روی آنتن بود)!!»
در ادامه به سراغ مصطفی آب روشن عضو انجمن جامعه شناسی ایران رفتیم. آب روشن نظام فرهنگی، هنجاری و دینی هر جامعه ای را مقدمه ای برای تولیدات رسانه ای و همچنین تعیین کننده نوع و کیفیت آن عنوان کرد و افزود: این بعد ذهنی و ارزشی با به عینیت رساندن خود، سبب خلق بعد مادی فرهنگ می شود و این بعد نیز در یک فرایند دو سویه ، باعث تکوین آثار و پویایی فرهنگی می شود.
رسانه تصویری به واسطه اسطوره خوشبختی ،مفهوم نیاز را به صورتی فرا واقعی خلق می کند
این آسیب شناس اجتماعی با اشاره به اینکه در گذشته نه چندان دور، افراد بر اساس نیاز ،کالاهای تولیدی را مصرف می کردند و ارزش کالا بر اساس کشش مصرفی مشخص می گردید اما امروزه کالاها و مصرف آن جنبه ی فرهنگی پیدا کرده است ادامه داد: الگوی مصرفی پایگاه اجتماعی و موقعیت افراد را مشخص می کند و کالاها بیش از آنکه بر اساس نیاز مصرف شوند بر اساس سلیقه و تامین بیشترین لذت برای اشخاص مصرف می شوند.
این عضو انجمن جامعه شناسی ایران این سبک زندگی را ناشی از شهر نشینی و فرایند مدرنیزه شدن در جوامع دانست و با اشاره به اینکه رسانه ها مروج اشکال نوین آن هستند اظهار کرد: رسانه تصویری به واسطه اسطوره خوشبختی ،مفهوم نیاز را به صورتی فرا واقعی خلق می کند تا به تبع آن بتواند انگیزه افراد به مصرف را بیشتر توجیه کند.
آب روشن بیان کرد: امروزه نه تنها الگوها و ذائقه های مصرف ازطريق تبليغات رسانه اي تکوین مي یابد ، بلکه عرصه رسانه و بطور خاص رسانه های تصویری، با قرار دادن افراد در فضای «آکواریومی» و «گلخانهای» سبک نوینی از زندگی را کانالیزه می کنند.
آب روشن با تاکید براین نکته که افراد از طریق رسانه های تصویری می آموزند که از چه کالایی استفاده کنند که هم مطلوبیت های فردی در آن لحاظ شده باشد و هم او را از گروههای اجتماعی متمایز کند به مشرق گفت: مشاهده می کنیم که مصرف کالا، معنایی ورای نیازهای متعارف زندگی پیدا می کند و بیانگر پایگاه اجتماعی است که شخص تمایل دارد خود را به آن طبقه سنجاق کند در واقع افراد با مصرف کالاهای ستایش بر انگیز، به آفرینش هویتی مبادرت می ورزند که خود را از دیگران متمایز و برتر جلوه دهند.تلویزیون علاوه بر بازنمایی گرایش به مصرف در جامعه، مصرف گرایی را تشدید و سبک خاصی از زندگی را بعنوان الگوی مرجع معرفی و به شکل متفاوتی نمایش می دهد. سریال های رسانه ملی نه تنها باورهای قالبی جامعه را به تایید مجدد رسانیده و دائما" بازتولید می کنند.بلکه در این گفتمانِ پنهان، به ارزش گذاری شیوه ای از زندگی می پردازد که ویژگیهایش بسیار فراتر از متوسط سبک زندگی افراد جامعه است.
آب روشن معتقد است که سریال های تلویزیونی بطور ناخواسته نیازهای کاذبی را در قالب ضرورت زندگی در افکار عمومی تئوریزه می کند.
این آسیب شناس اجتماعی ایجاد نیاز کاذب را اصلی کردن كالاهاي غيرضروري و لوكس و جلوه دادن آنها به عنوان كالاهاي بسيار مهم، ضروري، زيبا و مفيد براي زندگي و ايجاد تمايل شديد در مخاطبان به طوری که فرد تصور کند اگر به این نیاز پاسخ ندهد، زندگی یا پیشرفتش به خطر افتاده است عنوان کرد و ادامه داد: یافته های پژوهش های علمی حاکی از آن است که سریال های تلویزیونی بجای ساده زیستی، مصرف گرایی را ترویج می کند.تصاویر سریال ها سرشار از اجناس و کالاهایی است که نه تنها ارزش مصرفی ندارند بلکه بیشتر ارزش نمادین دارند که به قصد ایجاد هویت سازی طبقاتی نمایش داده می شوند که به علت بازنمایی های مکرر ،داشتن آن کالا برای بییننده ضروری تلقی می گردد. وجود خانه های بزرگ ، اشرافی و مجهز با مبلمان های گران قیمت و دیگر کالاهای لوکس تزئینی در فضای پذیرایی خانه و همچنین استفاده از اتومبیل های وارداتی وسوسه انگیز و نمایش آن در نمای نزدیک، چیزی جز عادی سازی الگوهای زندگی مصرفی و نمایش هویت برتر نیست .
وی سریال های تلویزیونی را مملو از پارادوکس هایی که میان ژانرهای ارزشی و تصاویر بازنمایی شده عنوان کرد و افزود: این تناقض بنحو بارزی به چشم می آید، بعبارتی قالب های نمادین و نمایشی در سریال ها نه تنها باگفتمان ارزشی سریال ها هماهنگ نیستند بلکه اشکارا آن را نقض می کند صدا و سیما نهادی است ایدئولوژیک که محتوای سریال هایش را با مضامین اخلاقی، مذهبی و انقلابی طراحی می کند تا به اهداف ارزشی خود برسد.
آب روشن با تاکید بر این نکته که کدهای اجتماعی که حامل ارزش های پذیرفته شده است، زمانی از تاثیر بالایی برخوردار است که با نمادهای ارائه شده همخوانی داشته باشد گفت با تحلیل محتوا در رسانه ملی در می یابیم که تناقضی اساسی و بنیادین در ماهیّت سریال ها و تصاویر بازنمایی شده وجود دارد . سریال های تلویزیونی، زندگی تجمل گرایانه و دست نیافتنی را به عنوال شرایط ایدهال، در ذهن مخاطبین عادی سازی می کند در حالیکه با ایجاد نیازهای کاذب، انتظارات مخاطبان غیر واقعی شده و در نتیجه، احساس سرخوردگی و ناتوانی عمومی ، ذهن ها را از توجه به ارزش هاي معنوي زندگي باز می دارد .
حجت الاسلام علیرضا پناهیان نیز در گفتگو با خبرگزاری بسیج گفت: ضد تبلیغ ها علیه دین بیشتر از تبلیغ برای دین در جامعه رواج دارد به عنوان مثال در رسانه ملی زنان چادری گاها افراد بی منطق و بد اخلاق هستند که عمدتا این انتخاب ها عمدی صورت می گیرد.
وی در ادامه نبودن الگو در جامعه را رد کرد و افزود: گذشتگان یک رستم داشتند و آن را به عنوان الگو قرار می دادند، اما در حال حاضر در هر کوچه ای ردی از یک شهید و الگو وجود دارد.
پناهیان با تاکید بر اینکه مسئولین فرهنگی باید مردم را با اسلام آشناتر کنند افزود: مسئولین باید زندگی مردم را به سمتی که خداوند فرموده سوق دهند، منتهی این کار باید به درستی انجام شود و انجام درست این کار نیاز به دانش ویژه و مهارت کافی دارد.
این کارشناس مذهبی در خاتمه با اشاره به اینکه حوزه های علمیه می توانند برای تغییر سبک زندگی حاضر وارد میدان شوند اظهار کرد: توجه به اصلاح سبک زندگی جامعه امروز برای حوزه های علمیه می تواند ابواب جدیدی از معارف دینی را بر روی حوزه های علمیه بگشاید.
مهمترین وظیفه صداوسیما پاسداری از ارزشها و حفظ و توسعه اعتماد متقابل بین جامعه و رسانه فراگیر ملی است اگر در رسانه های غربی هدف سود و لذت گرایی است و نه اعتماد متقابل رسانه و جامعه و رویکرد شبکه های غربی ابزار انگارانه و معطوف به نتایج مادی حتی تا مرحله تحمیق و فریب جامعه مخاطب است، در کشور ما ایران اهداف و رویکردهای رسانه ملی تفاوتی ماهوی در اهداف و رویکردها و عملکردها با رسانه های آن سوی مرزها دارد و این ویژگی ها ریشه در آرمانهای انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری دارد و اعتماد متقابل رسانه ملی و امت مسلمان را متجلی می شود لذا مهمترین وظیفه صداوسیمای جمهوری اسلامی پاسداری از این ارزشها و حفظ و توسعه اعتماد متقابل بین جامعه و رسانه فراگیر ملی است.
طی یکسال اخیر با تنگناهایی که در اعتبارات و بودجه سازمان پدید آمده بگونه ای که تکافوی توسعه روزافزون کمی و کیفی برنامه ها و پروژه های صداوسیما را نمی کند، دست اندرکاران رسانه ملی در کنار افزایش برنامه های مشارکتی که تامین بودجه آن برعهده ی سازمانها و شرکتهای دولتی و خصوصی است بخشی از زمان هر برنامه پر بیننده را به پخش رپرتاژ آگهی اختصاص داده اند علاوه بر آن کالاهایی که سابقا به دلیل مشکلات فرهنگی یا کیفیت کالا تنها در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان تبلیغ می شد از آنتن رسانه ملی پخش آن آغاز شده است.
سیاست جدید اعتماد جامعه به رسانه ملی را خدشه دار می سازد
این سیاست جدید سازمان شاید بتواند در کوتاه مدت بخشی از نیازهای مالی سیما را برطرف سازد ولی در دراز مدت اعتماد محکم جامعه به رسانه ملی را خدشه دار می سازد و مخاطبین بی کیفیتی کالاهای معرفی شده را به پای صداوسیما می نویسند و اطمینان آحاد جامعه را سست می کند.
معرفی به عنوان مدیران موفق کشور در ازای دریافت حدود 10 میلیون تومان
بعنوان نمونه تبلیغ فراوان نوعی کرم که بعد از اصرار فراوان مسئولان وزارت بهداشت از ادامه بخش ان جلوگیری کردند و یا تبلیغ گسترده یک نوع کفش چینی آن هم در سال تولید ملی و حمایت از تولید داخلی و یا تماس با مدیران بخش خصوصی برای در اختیار گذاشتن زمان های 7 الی 10 دقیقه ای در میان برنامه های پرطرفدار و معرفی آنان به عنوان مدیران موفق کشور در ازای دریافت حدود ده میلیون پول که این کار بدون توجه به کیفیت کالای تولید شده توسط شرکت فرد معرفی شده و توجه به سابقه فرد مدعو و سایر شرایط لازم برای تبلیغ یک فرد در رسانه ملی در ده سال اخیر اگر نگوییم بی نظیر است کم نظیر است.
چندی پیش در بخش پایانی حضور پورنگ در برنامه ویتامین ث، علی ضیا مجری شبکه 3، نسبت به پخش تبلیغات تجاری و آگهی های بازرگانی در برنامه های کودک و تاثیرات منفی آن، انتقاد کرد و از پورنگ و مسلم آقاجان زاده، خواست تا در این باره توضیح دهند. مسلم آقاجان زاده ، علت این مساله را مشکلات مالی سازمان صدا و سیما عنوان کرد.
مجری ویتامین 3 با اشاره به درخواست ها و اعتراض ها و انتقاد های متعدد نسبت به پخش آگهی های بازرگانی در برنامه های کودک، به نقل نمونه ای از این انتقادها و تاثیرات منفی تبلیغ کالاهای خاص در خانواده ها از زبان یکی از مخاطبان برنامه ی ویتامین3 پرداخت: به گفته ی این مخاطب برنامه ی ویتامین3، بعد از تبلیغ کالایی خاص در یکی برنامه های کودک، فرزند خردسالش، خواهان خرید این کالا شده است که وی نیز مجبور شده برای خرید این کالا کل فروشگاه های محل را بگردد و آن را تهیه کند اما پرسش این فرد از برنامه سازان کودک این است که با توجه به اینکه مخاطب برنامه های کودک، کودکان روستاها وشهرهای سراسر کشورهستند و امکان دارد، اگر کودکی بعد از دیدن این گونه تبلیغات، از پدر و مادرش آن کالا را بخواهند و آنها پول لازم برای خرید چنین کالایی را نداشته باشند، تکلیف چیست؟
به نظر می رسد مدیران و دست اندرکاران این نهاد فرهنگی فراموش کرده اند سخن پدر انقلاب را که فرموده: "صداوسیما یک دانشگاه عمومی است” و به هدف کسب درآمد بیشتر در استفاده از هر وسیله ای هیچ ابایی ندارند.
روزنامه کیهان بر همین اساس در شماره 11 آذر خود نوشت: «یکی از موضوعاتی که در پیام های بازرگانی بر خلاف توصیه های اسلام بسیار مورد استفاده سازندگان این تبلیغها واقع می شود، استفاده از زن به عنوان یک نماد و کالای تبلیغی است. با تمام توصیههایی که اسلام ناب محمدی (صلوات اللهعلیه و آله) مبنی بر کرامت زنان نموده، باز هم شاهد آن هستیم که تولیدکنندگان پیامهای بازرگانی از زن به عنوان یکی از ابزارهای جلب توجه و کسب درآمد استفاده می کنند حتی اگر گفته شود که تهیهکنندگان پیام های بازرگانی به نقش اغواکنندگی زنان نیز توجهی ندارند و هدفشان معرفی کالا است، اما باز هم در پاره ای از این تبلیغات دیده می شود که یک زن چگونه نقش آفرینی نموده است. این موضوع دارای مصادیقی است که با نگاهی به این تبلیغات می توان نمونه هایی را مشاهده نمود.
در تبلیغ یک رنگ مو که وسیله ای آرایشی است، خانمی با استفاده از این رنگ مو به طور غیر مستقیم و با تغییر رنگ شالی که به روی سر فقط انداخته شده است و نماد گیسوان او بوده، رنگی تازه به زندگی می بخشد و شادمانی را وارد زندگی می نماید! الحق که خلاقیت سازنده این آگهی به مراتب از سازنده آگهی کرم معروف حلزون بیشتر است که خانمی را مقابل دوربین نشانده و از او خواسته بود مستقیما اندر فواید استفاده از این کرم جادویی، داد سخن بدهد (اتفاقی که با کمال تعجب و برخلاف اصول اولیه و موازین، تصویب و مدتی هم روی آنتن بود)!!»
در ادامه به سراغ مصطفی آب روشن عضو انجمن جامعه شناسی ایران رفتیم. آب روشن نظام فرهنگی، هنجاری و دینی هر جامعه ای را مقدمه ای برای تولیدات رسانه ای و همچنین تعیین کننده نوع و کیفیت آن عنوان کرد و افزود: این بعد ذهنی و ارزشی با به عینیت رساندن خود، سبب خلق بعد مادی فرهنگ می شود و این بعد نیز در یک فرایند دو سویه ، باعث تکوین آثار و پویایی فرهنگی می شود.
رسانه تصویری به واسطه اسطوره خوشبختی ،مفهوم نیاز را به صورتی فرا واقعی خلق می کند
این آسیب شناس اجتماعی با اشاره به اینکه در گذشته نه چندان دور، افراد بر اساس نیاز ،کالاهای تولیدی را مصرف می کردند و ارزش کالا بر اساس کشش مصرفی مشخص می گردید اما امروزه کالاها و مصرف آن جنبه ی فرهنگی پیدا کرده است ادامه داد: الگوی مصرفی پایگاه اجتماعی و موقعیت افراد را مشخص می کند و کالاها بیش از آنکه بر اساس نیاز مصرف شوند بر اساس سلیقه و تامین بیشترین لذت برای اشخاص مصرف می شوند.
این عضو انجمن جامعه شناسی ایران این سبک زندگی را ناشی از شهر نشینی و فرایند مدرنیزه شدن در جوامع دانست و با اشاره به اینکه رسانه ها مروج اشکال نوین آن هستند اظهار کرد: رسانه تصویری به واسطه اسطوره خوشبختی ،مفهوم نیاز را به صورتی فرا واقعی خلق می کند تا به تبع آن بتواند انگیزه افراد به مصرف را بیشتر توجیه کند.
آب روشن بیان کرد: امروزه نه تنها الگوها و ذائقه های مصرف ازطريق تبليغات رسانه اي تکوین مي یابد ، بلکه عرصه رسانه و بطور خاص رسانه های تصویری، با قرار دادن افراد در فضای «آکواریومی» و «گلخانهای» سبک نوینی از زندگی را کانالیزه می کنند.
آب روشن با تاکید براین نکته که افراد از طریق رسانه های تصویری می آموزند که از چه کالایی استفاده کنند که هم مطلوبیت های فردی در آن لحاظ شده باشد و هم او را از گروههای اجتماعی متمایز کند به مشرق گفت: مشاهده می کنیم که مصرف کالا، معنایی ورای نیازهای متعارف زندگی پیدا می کند و بیانگر پایگاه اجتماعی است که شخص تمایل دارد خود را به آن طبقه سنجاق کند در واقع افراد با مصرف کالاهای ستایش بر انگیز، به آفرینش هویتی مبادرت می ورزند که خود را از دیگران متمایز و برتر جلوه دهند.تلویزیون علاوه بر بازنمایی گرایش به مصرف در جامعه، مصرف گرایی را تشدید و سبک خاصی از زندگی را بعنوان الگوی مرجع معرفی و به شکل متفاوتی نمایش می دهد. سریال های رسانه ملی نه تنها باورهای قالبی جامعه را به تایید مجدد رسانیده و دائما" بازتولید می کنند.بلکه در این گفتمانِ پنهان، به ارزش گذاری شیوه ای از زندگی می پردازد که ویژگیهایش بسیار فراتر از متوسط سبک زندگی افراد جامعه است.
آب روشن معتقد است که سریال های تلویزیونی بطور ناخواسته نیازهای کاذبی را در قالب ضرورت زندگی در افکار عمومی تئوریزه می کند.
این آسیب شناس اجتماعی ایجاد نیاز کاذب را اصلی کردن كالاهاي غيرضروري و لوكس و جلوه دادن آنها به عنوان كالاهاي بسيار مهم، ضروري، زيبا و مفيد براي زندگي و ايجاد تمايل شديد در مخاطبان به طوری که فرد تصور کند اگر به این نیاز پاسخ ندهد، زندگی یا پیشرفتش به خطر افتاده است عنوان کرد و ادامه داد: یافته های پژوهش های علمی حاکی از آن است که سریال های تلویزیونی بجای ساده زیستی، مصرف گرایی را ترویج می کند.تصاویر سریال ها سرشار از اجناس و کالاهایی است که نه تنها ارزش مصرفی ندارند بلکه بیشتر ارزش نمادین دارند که به قصد ایجاد هویت سازی طبقاتی نمایش داده می شوند که به علت بازنمایی های مکرر ،داشتن آن کالا برای بییننده ضروری تلقی می گردد. وجود خانه های بزرگ ، اشرافی و مجهز با مبلمان های گران قیمت و دیگر کالاهای لوکس تزئینی در فضای پذیرایی خانه و همچنین استفاده از اتومبیل های وارداتی وسوسه انگیز و نمایش آن در نمای نزدیک، چیزی جز عادی سازی الگوهای زندگی مصرفی و نمایش هویت برتر نیست .
وی سریال های تلویزیونی را مملو از پارادوکس هایی که میان ژانرهای ارزشی و تصاویر بازنمایی شده عنوان کرد و افزود: این تناقض بنحو بارزی به چشم می آید، بعبارتی قالب های نمادین و نمایشی در سریال ها نه تنها باگفتمان ارزشی سریال ها هماهنگ نیستند بلکه اشکارا آن را نقض می کند صدا و سیما نهادی است ایدئولوژیک که محتوای سریال هایش را با مضامین اخلاقی، مذهبی و انقلابی طراحی می کند تا به اهداف ارزشی خود برسد.
آب روشن با تاکید بر این نکته که کدهای اجتماعی که حامل ارزش های پذیرفته شده است، زمانی از تاثیر بالایی برخوردار است که با نمادهای ارائه شده همخوانی داشته باشد گفت با تحلیل محتوا در رسانه ملی در می یابیم که تناقضی اساسی و بنیادین در ماهیّت سریال ها و تصاویر بازنمایی شده وجود دارد . سریال های تلویزیونی، زندگی تجمل گرایانه و دست نیافتنی را به عنوال شرایط ایدهال، در ذهن مخاطبین عادی سازی می کند در حالیکه با ایجاد نیازهای کاذب، انتظارات مخاطبان غیر واقعی شده و در نتیجه، احساس سرخوردگی و ناتوانی عمومی ، ذهن ها را از توجه به ارزش هاي معنوي زندگي باز می دارد .
حجت الاسلام علیرضا پناهیان نیز در گفتگو با خبرگزاری بسیج گفت: ضد تبلیغ ها علیه دین بیشتر از تبلیغ برای دین در جامعه رواج دارد به عنوان مثال در رسانه ملی زنان چادری گاها افراد بی منطق و بد اخلاق هستند که عمدتا این انتخاب ها عمدی صورت می گیرد.
وی در ادامه نبودن الگو در جامعه را رد کرد و افزود: گذشتگان یک رستم داشتند و آن را به عنوان الگو قرار می دادند، اما در حال حاضر در هر کوچه ای ردی از یک شهید و الگو وجود دارد.
پناهیان با تاکید بر اینکه مسئولین فرهنگی باید مردم را با اسلام آشناتر کنند افزود: مسئولین باید زندگی مردم را به سمتی که خداوند فرموده سوق دهند، منتهی این کار باید به درستی انجام شود و انجام درست این کار نیاز به دانش ویژه و مهارت کافی دارد.
این کارشناس مذهبی در خاتمه با اشاره به اینکه حوزه های علمیه می توانند برای تغییر سبک زندگی حاضر وارد میدان شوند اظهار کرد: توجه به اصلاح سبک زندگی جامعه امروز برای حوزه های علمیه می تواند ابواب جدیدی از معارف دینی را بر روی حوزه های علمیه بگشاید.