به گزارش مشرق، مجموعه کتابهای «جنگ ایران و عراق از نگاه مطبوعات جهان»، برگرفته از اسناد مطبوعاتی و بریده جراید خارجی موجود در مرکز ملی اسناد دفاعمقدس است که پیشینه جمعآوری آن به روزهای آغازین بحران و تشکیل دفتر تبلیغات جبهه و جنگ بازمیگردد.
ما نیز با بهرهگیری از این منبع تاریخی، گریزی به وقایع قبل از آغاز جنگ تحمیلی و بعد از آن داریم.
تحلیل:کدام کشور خلیج فارس ابتدا از پا درخواهد آمد
زبان اصلی:انگلیسی. شماره: 000502
منبع:کریستین ساینس مانیتور/ جفری گادشل
1359/7/14-1980-10-7
مترجم: عمادالدین قاسمی پناه
در جنگ فرسایشی که اکنون ایران و عراق با آن روبرو هستند، سئوال کلیدی این است:" ایران یا عراق، کدام یک اول از پا در میآیند؟"
بنبست موجود نتیجه ناتوانی عراق در اجرای نیت اصلی خود یعنی تسخیر سریع شهرهای آبادان، اهواز، خرمشهر و دزفول است، که میتوانست کنترل کامل خط لوله اصلی نفت ایران را که از حوضههای نفتی خلیج فارس تا تهران کشیده شده است برای عراق به همراه داشته باشد.
ایران - برخلاف آنچه که بسیاری از خارجیان از جمله صدام انتظار داشتند - از عهده متوقف ساختن ارتش عراق بر آمده است.
علیرغم این الگوی رایج که بنبست در مناقشه مسلحانه مقدمهای برای مصالحه از طریق مذاکره است، صلح زود هنگام ناممکن به نظر میرسد. ایران تا وقتی سربازان عراقی از خاکش خارج نشدهاند از مذاکره در مورد صلح امتناع میکند. عراق نیز عقبنشینی را تا وقتی که ایران سلطه عرب یعنی عراق را حداقل بر آبراه شط العرب اروندرود و شاید حتی تمامی خلیج فارس به رسمیت نشناسد، رد میکند.
از نظر سیاسی، مصالحهجو به نظر رسیدن در این مرحله برای رهبری هر دو کشور خطرناک است. ضمنا مخالف الگوی رفتاری انقلاب ایران است که از آغاز توسط آیتالله خمینی تعیین شده است. هر دو رهبری در کشورهایی حاکم هستند که تجانس جمعیتی ندارند. بنابراین از خارج اینگونه به نظر میرسد که مستعد از هم پاشیدن یا تجزیه، تحت فشارهای معین هستند.
عراق کشوری که پس از جنگ جهانی اول تحت قیمومیت انگلیس شکل گرفته، اغلب به عنوان سرزمین اقلیتها توصیف شده است. تقسیمات داخلی اصلی آن سه شاخه
است:" اعراب سنی که علیرغم در اقلیت بودن، همواره قدرت سیاسی را در انحصار خود گرفتهاند؛ اعراب شیعه که بزرگترین جامعه این کشور هستند و پیوندهای مذهبی پابرجایی با ایران عمدتا شیعه داشتهاند، و کردهای سنی که در مرز عراق و ایران ساکناند و مظهر تاریخی از بیمهری در هر دو کشور هستند."
ایران انقلابی، شاهنشاهی پارس با نامی دیگر است. دولت آیتالله خمینی، همچون دولت شاهان پارسی است. به دور قلب سرزمین پارس شماری از خلقهای تابع، اغلب با ناراحتی، زندگی میکنند؛ آذربایجانیهای شیعه، سنیهای کرد، لر، عرب، بلوچ و ترکمن.
این گوناگونی بیشتر در ایران به یک خارجی میگوید که تحت فشار، ایران سریعتر از عراق تجزیه خواهد شد. با این حال، یکپارچه شدن ایران در مقابل حملات دو هفته گذشته عراق خلاف این را نشان میدهد.
احتمالا، تنها قوم ایرانی که صدام حسین، رهبر عراق، از آنها انتظار همکاری دارد، اعراب استان نفتخیز خوزستان هستند. حتی در اینجا نیز اعراب، فقط در روستاها بیشتر هستند و فارسها کنترل استحکامات شهری را به دست دارند؛ که این مسئله مقاومت آبادان، خرمشهر، اهواز و دزفول را در برابر ارتش عراق توجیه میکند.
عشق به شهادت در میان شیعیان ایران، مقاومت ایرانیها را استحکام میبخشد. همچنین به تصور ایرانیها، صدام حسین سنی و سکولار، فاسد و ناپاک است.
اما صدام نیز خود را با میراث گذشته تقویت میکند. بغداد زمانی پایتخت خلفای عباسی و مرکز بزرگ تمدن عربی بوده است. به علاوه صدام اهل شهر تکریت است که محل تولد صلاحالدین ایوبی، قهرمان کردنژاد اسلام در جنگهای صلیبی بوده است.
تجزیه شدن هر یک از دو کشور ایران یا عراق، ثبات را در خلیج فارس بیشتر به هم خواهد زد اما برای آمریکا، تجزیه ایران تهدیدآمیزتر از تجزیه عراق خواهد بود. با این وجود، ادامه نگهداری 52 گروگان آمریکایی از سوی ایران مانع آن میشود که آمریکا برای دورکردن احتمال تجزیه ایران به طرف این کشور متمایل شود.
ظاهرا آیتالله خمینی و پیروان متعصب او متوجه نیستند که اکنون آزادی گروگانها میتواند دیدگاه عمومی آمریکاییها را به خوبی متوجه این امر کند که در مقابل ایران، که زیر فشار حمله عراق است، رفتار متفکرانهتری در پیش گیرند.