
نكته حائز اهميت آن است كه دكتر مجد اولين كسي است كه به شكل گسترده از اسناد علني شده آمريكا براي بررسي تاريخ ايران در طول سالهاي 1941 ـ 1921 استفاده كرده است.
گزارشهاي قيد شده در اين اسناد، ايران را سرزميني معرفي ميكند كه بيست سال به غارت رفته، با وحشيگري سركوب شده و به شدت آسيب ديده است. فقر، ستم، قتل در زندان، سانسور و جالبتر از همه كمبود مواد غذايي در اين كشور بيداد ميكرد. در واقع، ايراننويني كه «رضاشاه كبير» معمار آن بود، يك ديكتاتوري بيرحم و خشن نظامي بود كه در آن قانون اساسي و مجلس به شوخي شباهت داشت. «ايران نو» يكي از فقيرترين و عقبماندهترين كشورهاي جهان زمان خود بود كه نود درصد جمعيت آن بيسواد بودند؛ از جمله خود رضاشاه.
سفير آمريكا در تهران، رضاشاه را در زمان سلطنتش چنين توصيف كرده است: «پسر بيسواد يك روستايي بيسواد»، مردي كه «تنها مقدار ناچيزي با توحش فاصله دارد». ولي در يك چيز با آنها متفاوت بود: او يكي از ثروتمندترين مردان جهان زمان خود به شمار ميرفت.
كتاب «قاجار به پهلوي» نيز مستند به اسناد وزارت امورخارجه آمريكاست؛ اسنادي كه طي 30 سال اخير در اختيار محققان بوده ولي چندان مورد استفاده قرار نگرفته بود.