به گزارش وبلاگستان مشرق، اميد حسيني در مطلب اخير وبلاگ "آهستان" نوشت: فتنه سال گذشته علاوه بر همه ضررها و آسيبهايي که براي مملکت و مردم داشت، فايدههايي هم براي ما داشت. يکي از تاثيرات مثبت فتنه سال گذشته اين است که بسياري از افراد جامعه را از حالت رخوت، سستي، بيخيالي، يکنواختي و بيتفاوتي که احيانا به خاطر تکرار مکررات و تزريق روحيه محافظهکاري از سوي برخي مسئولان دچارش شده بودند، بيرون آورد. مردم احساس کردند که هنوز هم بايد مثل کوه در برابر مشکلات، معضلات و دشمني ها و فتنهها بايستند.
به همين علت راهپيمايي مردم ايران در دو سال گذشته رنگ و بوي ديگري گرفته که اوج آنرا ميتوان در 9 و 22 بهمن سال گذشته و همچنين راهپيمايي 22 بهمن امسال مشاهده کرد. اين شعار نيست، ادعا هم نيست، هر کسي که با مردم ايران همراه شود، شور و حال وصف ناپذير آنها را درک ميکند. (البته سبزهاي متوهم، اين شور و حال را ناشي از سانديس ميدانند!)
بدون تعارف راهپيمايي 22 بهمن امسال پرشورتر از هميشه برگزار شد و مردم ايران در سراسر کشور (در سراسر کشور، در سراسر کشور، در سراسر کشور، در سراسر کشور. اين را بايد به تعداد شهرها و روستاهاي ايران تکرار کرد) به خيابانها آمدند اما دلقکها منتظر روز ولنتاين هستند تا در تهران به خيابان بيايند و کار حکومت را يکسره کنند!
شبيه سازي جنبش سبز به انقلاب مردم مصر اين توهمها و اين گرفتاريها را هم به همراه دارد. نميشود که از شباهت دم بزنند اما شبيه نباشند. وقتي کسي جمهوري اسلامي را با حکومت مبارک مقايسه ميکند، بالاخره بايد به خودش هم تکاني بدهد و شبيه مردم مصر باشد. البته چنين کسي قطعا شعور و فهم درست و حسابي ندارد، اما به هرحال بايد به همه خصوصيات اين شبيه سازي ايمان داشته باشد. نميشود فقط جمهوري اسلامي شبيه حکومت مبارک باشد، ولي سبزها شبيه انقلابيون مصر نباشند! اين چه جنبش سبزي است که همه ملل عرب منطقه را به خيابانها کشانده اما خودش در اتاق خواب جا مانده؟! اگر الگوي انقلابهاي مردم عرب، جنبس سبز است، پس چرا آنها يک ماهه و حتي کمتر از يک ماه موفق شدند، اما سبزها نه؟ تا کي بايد شبيه سازي کرد و شبيه نبود؟
مطمئنا اين تناقض يک روزي دامن خود سبزها را هم ميگرفت. به همين علت براي فرار از اين تناقضات و اثبات اينکه انقلاب مردم مصر از جنس جنبش سبز آنهاست، روزي را براي حمايت از مردم مصر (؟!) و شايد احياي دوباره يک مرده، تعيين کردند و قول دادند که اين بار خيابانها را ترک نکنند و آنقدر در خيابان بمانند، تا تکليف مردم مصر روشن شود!
عاقلان جنبش سبز روز ولنتاين را پيشنهاد کردهاند و چه روزي بهتر از روز ولنتاين؟! نخبگان جنبش هم به موسوي توصيه کردهاند که فرصت را از دست ندهد و دولت انتقالي را همان روز ولنتاين معرفي کند! کروبي هم به عنوان يکي از رهبران جنبش سبز، 25 بهمن يعني روز ولنتاين را روز نمايش قدرت سبزها دانسته است! همه اينها نشان ميدهد که جنبش دلقکها به روزهاي اوج شکوفايي خود رسيده و رهبران جنبش سبز هم به کاربران بالاترين نزديک شدهاند!
اتفاقا من هم اگر جاي نخبگان سبز بودم، اين ريسک را ميپذيرفتم. خودم را از مردم ايران و 22 بهمن جدا ميکردم و با دوستان خودم در روزي ديگر به خيابان ميآمدم. بالاتر از سياهي که رنگي نيست. نهايتا يک چيزي ميشود مثل ماجراي اسب ترواي سال گذشته!
بالاخره شايد چهار تا دختر و پسر عاشق پيشه در خيابان حضور داشته باشند. چهارتا عکس از آنها، پنج تا عکس هم از نيروي انتظامي ميگيريم و از طريق بيبيسي به مردم دنيا و مخصوصا مردم مصر و تونس نشان ميدهيم. بعد جار ميزنيم که جنبش سبز از ايران به مصر رفت و دوباره به ايران برگشت! بعد هم دست در دست هم، به خانه برميگرديم. مطمئنا مردم دنيا هم به ما حق ميدهند که به خاطر حضور گسترده توپ و تانک و هواپيما و هلي کوپتر در خيابانها نباشيم. مردم مصر هم که خودشان در خيابان ها هستند، اصلا وقت نگاه کردن ما را ندارند!
روزهاي خوبي در پيش داريم. روزهايي که معادلات منطقه و جهان قطعا به نفع مردم منطقه و به سود جريان مقاومت تغيير پيدا خواهد کرد. البته نه به خاطر حضور سبزها در روز ولنتاين. اين دلقکبازيها در ميان انقلابهاي مردمي منطقه محو است. همچنانکه مسائلي پيچيده تر از آن هم به حاشيه رفته است.
انقلاب مردم مصر آنچنان براي آمريکا و رژيم صهيونيستي غيرقابل منتظره بوده که همه برنامهريزي آنها را براي خاورميانه جديد نقش بر آب کرده است. چرا که امروز آمريکا، دولتهاي غربي و اسرائيل، فشار بر مقاومت و حزبالله و جمهوري اسلامي را فراموش کرده و بايد خودشان را براي برخورد و مقابله با مقاومتي ديگر در شمال آفريقا آماده کنند.
حوادث سال گذشته ايران و امروز مصر نشان ميدهد که اگر حکومتي مردمي باشد، آمريکا و تمام دنيا هم نميتوانند تکانش بدهند و اگر حکومتي مردمي نباشد، آمريکا و تمام دنيا هم نميتوانند حفظش کنند. اين را بايد حسني مبارک از سرنوشت سبزهاي فتنهگر ايران ميفهميد که نفهميد!
پي نوشت: خوب خدا را شکر حسني مبارک با ايستادگي مردم مصر مجبور به ترک قدرت شد و به اين ترتيب ديکتاتور مصر هم سرنوشتي مشابه ساير ديکتاتورهاي نوکر آمريکا از جمله محمدرضاشاه و بن علي پيدا کرد. مردم مصر نشان دادند که اگر بخواهند، ميتوانند آن هم در مدت کمتر از سه هفته! اين يعني اينکه حکومت حسني مبارک پايگاه مردمي نداشت و اين سرنوشت محتوم هر حکومتي است که پايگاه مردمي نداشته باشد.
اين نکته اي است که بايد همه مخالفان جمهوري اسلامي در تجزيه و تحليل خود آنرا درنظر داشته باشند. حالا براي يک بار هم که شده، بهانهها و مظلومنماييها را کنار بگذاريد و اگر مدعي اکثريت هستيد، مرد و مردانه مثل مردم مصر به خيابان بياييد و تا روز پيروزي در خيابان بمانيد. اين گوي و اين ميدان…