به گزارش مشرق، تريبون مستضعفين نوشت: بهشت زهرا خيلي عکس گرفتند. ما يک روز آنجا بوديم. ديديم دو تا خانوم دارند عکاسي مي کنند. داييم رفت سراغشان. تا متوجه خانوادهي ما شدند، پريدند توي ماشين و فرار کردند. ميآيند عکس ميگيرند. پارچه سبز ميگذارند! کارهايي ميکنند تا اين مرحوم را به نفع خود مصادره کنند.
اغتشاشات تهران در سال 88 منجر به ايجاد خسارتهاي فراوان مادي و معنوي شد. پدر شهيد محمدحسين فيض فرزند جوانش را از دست داده است وحرفهاي زيادي براي گفتن دارد. او خود از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بوده است، دو برادرش شهيد شده اند و يکي از آنها جانباز است؛ از توطئه بزرگ دشمن و اينکه اجازهي سوء استفادهي آنها از خون فرزندش را نداده، صحبت کرد. آرزويش اين بوده کاش فرزندش در جبهه جنگ با اسرائيل و آمريکا شهيد ميشد، نه در خيابانهاي تهران…
مرحوم «محمدحسين فيض»، ديپلم حسابداري داشت و مربي ورزش بسيج بود. در حالي که براي رفتن به شرکت برادرش رهسپار شده بود، در ميانهي راه از ناحيه سر هدف گلوله فردي ناشناس قرار گرفت و جان سپرد. وي تنها 26 سال داشت و متاهل و صاحب يک فرزند دوساله بود. دل نگراني خانواده فيض آيندهي اين فرزند خردسال است.
آنچه در زير مي آيد، بخش هايي از اين گفتگو است که با حذف سئوالات آمده است:
توطئه بزرگ
اينها توطئههاي بزرگ طراحي کرده بودند و برنامهريزي کرده بودند و حتي بنا داشتند اگر پيروز ميشدند باز هم بريزند توي خيابان و ميدانستند آن موقع چه بگويند، مثلا حرف ديگري داشتند که آقا ما تنفيذ را قبول نداريم ، مردم به ما راي دادند ولي ما تنفيذ رهبري را مثلا قبول نداريم. اينها اينجور نبود که اگر راي ميآوردند هيچ اتفاقي نميافتاد، نه. اگر راي ميآوردند شايد بدتر از اين هم ميشد. اينها برنامه داشتند . آبروي نظام را در دنيا ميخواستند لکهدار کنند و آن شيريني انتخابات را که در دنيا بيسابقه بود، از بين ببرند. هيچ جاي دنيا نيست که 80 درصد مردم در انتخابات شرکت کنند.
شيرينياي که تلخ شد
آن وقت ميخواهند اين شيريني را به کام مردم تلخ کنند، هم خسارت مالي و هم جاني وارد کردند؛ که من مفصل خدمت آن آقايان گفتم، گفتم يک کسي مغازهاي داشته باشد توي يک خيابان، کل سرمايهاش ?? سال ?? سال کاسبي بوده کار ميکرده، شما باعث و بانياش شديد که مغازهاش را آتش زدند و زندگياش را نابود کردند، خوب اين کجايش آزاديست؟ شما که دم از قانون ميزنيد مگر قانون مشخص نکرده که اگر کسي اعتراضي و شکايتي دارد مرجع قانونياش مشخص است، بايد شکايتش را اعلام بکند که طبق قانون شوراي نگهبان مقام قضايي هست و پيگيري ميکند. احتياج نيست که هر کسي اگر اعتراضي دارد توي خيابان بيايد و حقش را ثابت بکند.
مردم را دست کم گرفتند
براي همين ميگويم از قبل طراحي کرده بودند و برنامه داشتند، اينها همه قانون را بهتر از من و شما ميدانند و زماني خودشان در مسئوليت بودند. آدمهايي نبودند که ندانند. اين هم مقام معظم رهبري فرمودند که خيلي از عوام ما از خواص بهتر ميفهمند و متوجه هستند. اينها چون داخل مردم نبودند و مردم را دست کم گرفتند و فکر کردند که به همين راحتي ميتوانند با پشتيباني عوامل خارجي بيايند به آن اهدافي که دارند برسند و خسارت زيادي وارد کردند و هر طرفي که کشته بشود مهم نبود.
به هدفشان نرسيدند
البته براي اينها مهم نبود که کسي کشته بشود، چون اينها سناريويي که داشتند گفتند حالا هر کسي کشته بشود، چند نفر خانواده دارد فاميل دارد، برداشت اينها اين بود که با اين کار مثلا مردم ميآيند به اين نظام اعتراض ميکنند و برايشان مهم نبود چه کسي کشته ميشود. خوب اين هم موفق نشدند. خسارت را وارد کردند به مردم، اموال و جسم و جان مردم را آسيب رساندند اما به هدفشان نرسيدند.
آن موقع خوشحالتر بوديم
وقتي آدم مينشيند و فکر ميکند ميگويد اگر ميشد اين جوانان بيايند در مقابله با اسرائيل و آمريکا و در آن جبهه به شهادت برسند که خيلي خوشحالتر و بهتر بود. اين که در مبارزه با دشمن واقعي باشد نه اينکه بيايد با نيروهاي داخلي توي خيابان تهران کشته بشود، اين اگر ميرفت در مبارزه با دشمن کشته ميشد ما اصلا کوچکترين ناراحتي هم نداشتيم حالا هم نداريم ولي خوب آن موقع خيلي خوشحال تر بوديم.
حقيقيت روشن
آن موقع زمانيکه دو تا برادرمان مفقودالجسد شدند و آن يکي هم جانباز شد، مادر من رفت در مسجد سخنراني کرد و خيلي غرا به خيلي از خانوادههاي ديگر هم که فرزندانشان شهيد شده بودند دلداري ميداد. ولي اين سخت است که آدم ميبيند ميآيد در خيابان تهران و کشته ميشود؛ به طور ناحق و براي چيزي که مثل روز روشن است و اين حقيقتي که مثل خورشيد ميدرخشد، ممکن است براي يک روز دو روز بشود کتمانش کرد ولي نميشود خورشيد را کسي برود جلويش را بگيرد، مخفي کند و بپوشاند، اين حقيقت زلال و روشن بود.
مي خواستند تقصيرات را گردن رهبري بيندازند
خانم ابتکار و آقاي مسجد جامعي و نجفي آمده بودند. من تعجب کردم، آمده بودند تقصير را بيندازند گردن رهبري! به کنايه مي گفتند که ما تعجب ميکنيم چرا «آقا» با اين ها برخورد نميکند! هم ايشان را مقصر ميدانستند و هم دولت را. در اصل آمده بودند که اين را بگويند. بعد ميگفتند که اين حوادث تقصير ما نيست و ربطي به مير حسين موسوي هم ندارد!
آخر مگر شما عقل نداريد؟
مسائلي درباره ما رواج دادند که نمي دانم شنيدهايد يا نه؟ مثلا ميگفتند که پول گرفتهاند، يا مثلا اجازه ندادهاند مراسم بگيريم. يعني مثلا پول تير را طلب کردهاند. يا اينکه اجازه دفن ندادند، يا اينکه جنازه ها را تحويل ندادند. چيزهاي ميشنيديم عجيب. يکي به من گفت آقا راست ميگويند بعد دو هفته شما رفتيد سر يه چاله و يه سري جنازه نشانتان دادهاند؟! …. حالابيادبي هم نشود، گفتم «آخه تو ديپلمت رو از کجا گرفتي؟! جنازه اصلا مگه دو هفته ميمونه تو چاله تو فضاي باز». سوالهاي عجيبي ميپرسيدند. مثلا آن روز يک آقايي از من سوال ميکرد چقدر پول دادي؟ گفتم آقا پول بايد برا چي ميداديم؟ گفت حق تير! گفتم نه بابا حق تير چيه اصلا. فکر کنيد شما يک اتفاقي برايتان افتاده است و عزاداريد؛ حالا در اين حالت عزاداري به شما ميگويند پول بده! آخر عقل نداريد؟
از شهيد فيض ميخواهند سوء استفاده کنند
بهشت زهرا خيلي عکس گرفتند. ما يک روز آنجا بوديم. ديديم دو تا خانوم دارند عکاسي مي کنند. داييم رفت سراغشان. تا متوجه خانوادهي ما شدند، پريدند توي ماشين و فرار کردند. ميآيند عکس ميگيرند. پارچه سبز ميگذارند! کارهايي ميکنند تا اين مرحوم را به نفع خود مصادره کنند.
نقشههاي زيادي کشيده بودند
خوب دولت خدمتگزار واقعا خدمت کرد، شما همان روستايي که سواد ندارد را برويد نگاه کنيد؛ خدماتي که واقعا انجام شده، من به اينها هم گفتم به همان خانم ابتکار و دکتر نجفي و آقاي مسجدجامعي که آمدند اينجا و خيلي هم ادعا داشتند هم گفتم شما فکر ميکنيد که چطور مردم 98 درصد روستاها به ايشان راي دادند؟ گفتم اقداماتي که در اين مدت در روستاها انجام شده در 30 سال گذشته نشده، چندين مورد برايشان نمونه آوردم و گفتم اينها به خاطر خدماتي که دولت برايشان انجام داده راي دادند نه تبليغاتي بوده نه چيزي بوده و هيچ چيز ديگر و اينها با اين همه کار نتوانستند کاري از پيش ببرند. به هر حال اينها طراحيهاي زيادي کرده بودند، نقشههاي زيادي کشيده بودند.
دشمن دست بر نميدارد
ولي خوب يک مقدار ما غافل بوديم، هرچند که مقام معظم رهبري چندين بار تذکر داده بودند مسئولين هوشيار باشند، مردم هوشيار باشند که اين يک توطئه بسيار بزرگي بود که طراحي شده بود و باز هم خداوند لطف کرد و با نظر آقا امام زمان و عنايت خداوند اين خطر از نظام جمهوري اسلامي گذشت. ولي به هر حال دشمن دست از توطئه هم بر نميدارد. ابزاري يا شيوهي جديدي طراحي ميکند و با شکل ديگري وارد ميشود.
از موسوي و کروبي شکايت کردهايم
ما بعد از شهادت پسرمان با دوستانمان مشورت کرديم و شکايتي را تنظيم کرديم بر عليه آقاي موسوي و کروبي و دليلمان هم منطقي بود، يعني در شکايتي که از اين آقايان کرديم گفتيم مقصر اصلي اين کساني بودند که اين حادثه را آفريدند، اگر اين حادثه نبود مغازه آتش نميگرفت، اين اتفاق نميافتاد و کسي هم کشته نميشد. حالا اين طرف هر کس ميخواهد باشد، حتي يک جواني که راي داده باشد ولي توطئه اين اشخاص را نميدانسته. فکر ميکرده راه درستي آمده و آن خون ريخته شده … به هر حال ما شکايت را تنظيم کرديم به عنوان معاون اصلي قتل اين جوانان که مورد محاکمه قرار بگيرند.
قوه قضائيه شکايتمان را تحويل نميگرفت!
شکايت را خيلي جاها برديم. دادگاه جنايي تحويل نميگرفت. از اين دادگاه به آن دادگاه. بالاخره گفتند شکايت را بايد ببريد بخش کارکنان دولت. چون اينها عضو مجمع تشخيص نظام هستند و جزء کارکنان دولت محسوب ميشوند. چند روزي اين شکايت ما همينجور دست به دست شد تا ما بتوانيم شکايتمان را ارائه بکنيم و اقدام بشود. جلسه دادگاه را هم رفتيم و بحثهايمان را انجام داديم. ولي هنوز اقدامي که بايد بشود نشده.
ما از هيچ کس انتظاري نداريم
رسانههاي خارجي به هر شکلي ميخواستند بگويند بله، نظام به اينها توجه نکرده. حالا ما که توقعي نداريم از کسي، ما وقتي اين حادثه اتفاق افتاده از مقام معظم رهبري، از دولت از نظام از هيچ کس توقع نداريم، گفتم ما براي اين نظام بيشتر از اين هم هزينه ميکنيم، حتي دوستان نزديک ما که محبت کردند آمدند سرکشي کردند، چندين بار آمدند لطف داشتند ما از اينها هم توقعي نداريم، ميدانيم مردم خودشان گرفتاري دارند.
توجه به خانوادههاي داغدار براي جلوگيري از سوء استفاده دشمن
دوستان خود ما بايد با تمام خانوداهها ارتباط برقرار کنند، سرکشي کنند چون بعضي خانوادهها کسي را ندارند. من سراغ دارم مثلا فاميلي ندارند که تحصيل کرده باشند بعد اين خناسها ميروند و با اينها صحبت ميکنند که بگويند نظام مقصر بوده.
جرس مصاحبه من را سانسور کرد
شايد دهها بار با ما تماس گرفتند که مصاحبه کنند، اطلاعاتي کسب کنند، يک شکلي که ميخواهند بگويند اين اتفاق از طرف نظام بوده و اين را وانمود کنند، حتي من اين مصاحبهي آخري که داشتم با خبر نگار (جرس) که خانوم بود خيلي سوالاتي کردند که بخشي از مصاحبه را جا انداختند و سوالات زيادي که محکم جوابشان را دادم و حالا بخشي را حذف کرده و منتشر نکردند چون ترسيدند.
دشمن فعال است؛ مواظب باشيم
در مجموع آنها در اين جبهه بسيار فعالترند ، يعني الان دست بردار نيستند و در مدت يک سال و خوردهاي که گذشته و از هر راهي که نفوذي دارند استفاده ميکنند. براي همين است که ما بايد هوشيار باشيم و مخصوصا جوانان هميشه هوشيار باشند در مبارزه با اينان. الان اين همه کانال و سايت شبانه روز عليه جمهوري اسلامي تبليغ ميکنند ، فيلم و سريال درست ميکننند ، به هر حال ميطلبد که ما تحرکات بيشتري داشته باشيم ، جوانان ما بيشتر فعاليت کنند و دست از مبارزه بر ندارند.
کد خبر 2892
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۷
- ۰ نظر
- چاپ
ما يک روز بهشت زهرا بوديم. ديديم دو تا خانوم دارند عکاسي مي کنند. داييم رفت سراغشان. تا متوجه خانوادهي ما شدند، پريدند توي ماشين و فرار کردند. ميآيند عکس ميگيرند. پارچه سبز ميگذارند! کارهايي ميکنند تا اين مرحوم را به نفع خود مصادره کنند.