
به گزارش مشرق، در مطلب شماره روز يکشنبه کيهان آمده است:
در پي انتشار متن دعوتنامه شوراي عالي ايرانيان مقيم خارج کشور از هوشنگ اميراحمدي براي شرکت در دومين همايش اين شورا که نشان مي داد ادعاي آقاي مشايي مبني بر اين که نامبرده به همايش دعوت نشده کذب محض است، روابط عمومي شوراي ياد شده جوابيه اي براي کيهان ارسال کرده و کوشيده است دعوت از عنصر ضد انقلاب ياد شده را انکار کند، متن کامل جوابيه شوراي عالي ايرانيان مقيم خارج از کشور و توضيحات کيهان از نظرتان مي گذرد.
جناب آقاي حسين شريعتمداري
مديرمسئول محترم روزنامه کيهان
با سلام
با عنايت به مطلب مندرج در آن روزنامه به تاريخ 14/5/89 با عنوان «مشايي: اميراحمدي را دعوت نکرده ايم، متن دعوت نامه در کيهان امروز»، مستند به تصوير يک سند جعلي، بدينوسيله پاسخ مربوط ايفاد مي گردد. شايسته است براي تنوير افکار عمومي و حسب قانون مطبوعات، نسبت به چاپ در نخستين شماره آن روزنامه دستور اقدام فرمايند:
1- کليه مدعوين محترم همايش بزرگ ايرانيان خارج از کشور کارت دعوت (تصوير پيوست1) راکه با امضاي دبيرکل محترم شوراي عالي امور ايرانيان خارج از کشور و رئيس همايش صادر شده است دريافت نموده اند، بنابراين هرگونه دعوتنامه ديگري براي شرکت در اين همايش سنديت ندارد. ضمن آنکه ميهمانان محترم کارت رسمي و تأييد شده حضور در همايش را نيز اخذ نموده اند (تصوير پيوست2)، لذا براساس قاعده فقهي «البينه علي المدعي» ارايه اسناد مربوطه براي اثبات مدعاي آن روزنامه و صحت سند منتشره ضرورت دارد.
2- حضور نامبرده در هتل استقلال براساس اقدام شخصي بوده است که در اين خصوص توجه مخاطبان محترم را به نامه شماره 2601/101 مورخ 14/5/89 مديريت محترم هتل مزبور (تصوير پيوست3) در پاسخ به استعلام اين شورا جلب مي نمايد. ضمن آنکه در فهرست اعلام شده به هتل استقلال جهت رزرو اتاق ميهمانان همايش نامي از شخص مورد نظر وجود ندارد.
3- کليه برنامه هاي همايش، اعم از افتتاحيه، سخنراني ها، پنل هاي تخصصي، اختتاميه و... با پوشش تصويري مدعوين و حضار محترم، همراه بوده و اسناد صوتي- تصويري آنها موجود است که در روز پايان همايش در يک لوح فشرده به حاضران تقديم شده است. اين اسناد، مدعاي آن روزنامه را در خصوص حضور فرد موصوف در همايش مردود مي داند. چنانچه آن روزنامه محترم سند ديگري در اثبات مدعاي خود در اختيار دارد، در اسرع وقت نسبت به انتشار آن مبادرت ورزد.
4- مخاطبان محترم در قبال ادعاي حضور فرد مورد نظر در همايش بزرگ ايرانيان مقيم خارج از کشور که با قيد «قابل انکار نبودن» بدان اشاره شده، به طور منطقي خواهان ارايه اسناد در اين خصوص هستند که با عنايت به قطعيت عدم شرکت نامبرده در اين همايش، ادعاي روزنامه کيهان کذب محض است. در همين راستا ارايه اسناد مربوطه براي تنوير افکار عمومي از سوي آن روزنامه موکداً مورد تقاضاست.
در پايان ضمن يادآوري اهميت و نتايج پربار و غيرقابل انکار همايش بزرگ ايرانيان مقيم خارج از کشور در تامين منافع ملي، رعايت اخلاق اسلامي و حرفه اي در انتشار مطالبي از اين دست که از مصاديق بارز نشر اکاذيب منجر به تشويش اذهان عمومي است، توصيه مي شود.
حسن بوشهريان
سرپرست اداره کل روابط عمومي
کيهان: اگر چه اصرار آقاي مشايي بر تکرار يک دروغ بزرگ سؤال برانگيز است و البته با اسنادي که در اختيار داريم، نگراني ايشان براي ما قابل درک است ولي بايد از ارسال جوابيه شوراي عالي امور ايرانيان خارج از کشور - بخوانيد آقاي مشايي- تشکر کنيم چرا که اين جوابيه فرصتي براي بازگو کردن برخي ديگر از ابعاد ماجرا در اختيارمان مي گذارد و اميدواريم چنانچه همتي در ميان مسئولان و مراکز مربوطه وجود داشته باشد- که به يقين وجود دارد- از تکرار موارد مشابه جلوگيري شود.
و اما درباره جوابيه شوراي ياد شده اگر چه گفتني هاي بسياري هست ولي تنها به چند نمونه از آن بسيارها اشاره مي کنيم؛
1- ادعا کرده اند سند دعوت از هوشنگ اميراحمدي که در کيهان منتشر شده است، «جعلي»! است و توضيح نداده اند که چرا؟! اين سند متن دقيق و بي کم و کاست «ايميل» شوراي ايرانيان خارج از کشور است که خطاب به هوشنگ اميراحمدي ارسال شده و از وي براي شرکت در دومين همايش ايرانيان خارج از کشور دعوت به عمل آمده است. در جوابيه نوشته اند «کليه مدعوين محترم همايش بزرگ ايرانيان خارج از کشور کارت دعوت را که با امضاي دبيرکل محترم شورا و رئيس همايش صادر شده است دريافت نموده اند» که در آن ترديدي نيست ولي آقايان عمداً توضيح نداده اند که کارت مورد اشاره در تهران به شرکت کنندگان داده مي شود و تمامي آنها ابتدا از طريق «ايميل» به همايش دعوت مي شوند و بعد از انجام امور مقدماتي نظير تهيه بليط، رزرو هتل، تعيين تاريخ پرواز و... وارد کشور شده و به محض ورود کارت شرکت در همايش را دريافت مي کنند. و سند منتشر شده در کيهان نشان مي دهد که «ايميل» مورد اشاره براي هوشنگ اميراحمدي نيز ارسال شده است. گفتني است که ساير دعوت شدگان نيز ابتدا ايميلي دقيقا با همان متن را دريافت کرده اند و سپس مقدمات ورود آنها انجام پذيرفته است. بنابراين آقاي مشايي چگونه ايميل ياد شده را جعلي! مي نامد و مسير مورد اشاره براي دعوت از ميهمانان همايش را دروغ!! معرفي مي کند؟!
2- تعداد ديگري از ميهمانان دعوت شده نيز که نسبت به هويت ضد انقلابي شماري از دعوت شدگان و مواردي از فساد پيراموني همايش اعتراض جدي داشته اند، ايميل هاي دعوت خود را در اختيار کيهان قرار داده اند و نکته درخور توجه که تيم آقاي مشايي از آن غفلت کرده اند اين که «IP» همه ايميل ها يکسان است و نشان مي دهد از يک سيستم کامپيوتري واحد براي ميهمانان ارسال شده است.
3- در جوابيه با بهره گيري ناشيانه از قاعده فقهي «البينه علي المدعي» يعني ارائه دليل برعهده ادعاکننده است، از کيهان خواسته اند براي اثبات ادعاي خود دليل و سند ارائه کند که بايد گفت؛ کيهان متن سند خود- يعني ايميل دعوت از اميراحمدي- را ارائه کرده و اسناد ديگري نيز در همين آورده است و مطابق قاعده فقهي ياد شده، آقاي مشايي که ادعا مي کند اين سند جعلي است بايد براي ادعاي خود دليل و سند ارائه کند. به بيان ديگر کيهان سند ارائه مي کند و آقاي مشايي فقط به حرف خود استناد مي کند!
ما در اين زمينه به آقاي مشايي کمک مي کنيم و راه کار نشان مي دهيم. ايشان براي اثبات ادعاي خود مبني بر جعلي بودن سند کيهان مي تواند- البته اگر جرأت داشته باشد- متن چند ايميل ديگر که براي ساير دعوت شدگان ارسال کرده است را منتشر کند تا مردم با مقايسه آن ايميل ها و ايميل منتشر شده در کيهان دروغگو را بشناسند.
خوانندگان عزيز نگران نباشند که مبادا شوراي ياد شده ايميل هاي جعلي منتشر کند، چرا که کيهان متن چند ايميل ديگر را در اختيار دارد و جعل احتمالي ايميل از جانب آنها شبيه جعل اسکناس 32 توماني خواهد بود! که به آساني قابل تشخيص است.
4- اگر آقاي مشايي هنوز هم اصرار دارد که از هوشنگ اميراحمدي دعوت نکرده است مي تواند به «ايميل» زير که اميراحمدي در همان روز دعوت از وي براي مسئولان همايش ارسال نموده و در آن ثبت نام خود را تاييد کرده است توجه کند؛
«ضمن سلام و تشکر از پذيرش درخواست بنده براي شرکت در همايش بزرگ ايرانيان خارج از کشور، اطلاعات داده شده در فرم ثبت نام صحيح مي باشد. اينجانب بليط خود را شخصا خريداري نموده ام و اطلاعات آن را هم به پيوست اين ايميل دوباره مي فرستم. برابر مقررات شما هزينه بليط را در ايران دريافت خواهم کرد.
ارادتمند
هوشنگ اميراحمدي»
5- و اما، علاوه بر موارد ياد شده، تصوير «فرم ثبت نام متقاضيان شرکت در همايش» که هوشنگ اميراحمدي بعد از دريافت ايميل دعوتنامه، آن را پر کرده و براي مسئولان همايش ارسال کرده است نيز در دست است که کليشه آن را در همين صفحه ملاحظه مي فرمائيد. نام، مشخصات، عکس، شماره پرواز، شرکت هواپيمايي، تاريخ و ساعت ورود به فرودگاه امام خميني و....
اکنون بايد از آقاي مشايي پرسيد؛ باز هم دعوت از اين عنصر ضد انقلاب را انکار مي فرمائيد؟!
6- ادعا کرده اند که براي هوشنگ اميراحمدي در هتل استقلال يعني محل اسکان ميهمانان جا رزرو نشده است! که بايد گفت؛ ايشان در هتل استقلال ساکن بوده و بعد از انتشار يادداشت کيهان با عنوان «آنجا چه خبر است؟!» که روز دوشنبه 11 مرداد ماه، همزمان با آغاز همايش منتشر شده بود، از ايشان خواسته مي شود در همايش آفتابي نشود که البته مي شود و پس از اين توصيه با عصبانيت اعلام مي کند اگر دعوت از وي را انکار کنند، متن دعوتنامه را منتشر خواهد کرد. وي با خبرنگار يکي از خبرگزاري ها در لابي هتل استقلال مصاحبه مي کند که ضبط و دوربين خبرنگار مصاحبه کننده را توقيف مي کنند. ولي مصاحبه ديگري از سوي يک خبرنگار ديگر انجام شده که متن آن موجود است و البته کيهان با توجه به اسناد غيرقابل انکاري که در اختيار دارد از استناد به اين مصاحبه بي نياز است.
ضمناً گفتني است که هوشنگ اميراحمدي در ضيافت باشگاه وزارت امور خارجه کشورمان که به افتخار ايرانيان دعوت شده برپا شده بود، حضور داشته است و...
7- آقاي مشايي نمي تواند دعوت از هوشنگ اميراحمدي را انکار کند و نهايتاً اين که مي تواند اعتراف کند که بعد از دعوت وي به اين نتيجه رسيده است که حضور آشکار او در همايش با توجه به هويت شناخته شده نامبرده مي تواند برخي از اهداف اين همايش را زير سوال ببرد و به اين علت دعوت علني از وي را پس گرفته و به حضور غيرعلني وي بسنده کرده اند. اين نکته اگرچه از ناپسندي و زشتي دعوت وي نمي کاهد ولي دستکم نشان مي دهد که دست اندرکاران همايش هنوز براي روح بلند مردم ايران اندک احترامي قائل هستند. اما چرا چنين نمي کنند؟! شايد به اين علت که ماجراي همايش و برخي از موارد سوال برانگيز آن منحصر به دعوت از هوشنگ اميراحمدي نيست ... بخوانيد.
8- در اين همايش از برخي چهره هاي ايراني و خارجي که مرتکب جرايم قابل پيگيري قضايي شده و به محض ورود بايستي بازداشت و تحت پيگرد قرار مي گرفتند نيز دعوت شده است که معلوم نيست مراکز اطلاعاتي و امنيتي کشور چگونه و با کدام توصيه احتمالي از انجام وظيفه قانوني خود درباره آنها سر باز زده اند؟!
در اين باره اگرچه گفتني هايي هست ولي فقط به عنوان مثال بايد پرسيد، چرا از آقاي «وحيد-گ» که در سال 88 تظاهرات عوامل ضد انقلاب در مقابل سفارت ايران در استراليا را به حمايت از سران فتنه سازماندهي کرده بود براي شرکت در همايش دعوت شده و يا «محمد-پ»، «عباس-ع» و... با چه انگيزه اي دعوت شده اند؟! و...
9- سوال اساسي تر آن که چرا بايد در شرايط کنوني با هزينه نجومي و هنگفتي بالغ بر 80 ميليارد ايرانيان خارج از کشور را براي شنيدن سخنان شرک آلود آقاي مشايي گردهم آورد؟! و اين اظهارات شرم آور و ضد انقلابي را در پوشش ديدگاه جمهوري اسلامي ايران به خورد آنان داد؟! چه کسي به آقاي مشايي اجازه داده است که 80 و چند ميليارد پول بي زبان بيت المال را از حلقوم محرومان و مستضعفان بيرون بکشد و براي سخنان آمريکا و اسرائيل پسند خود مستمع جمع کند؟! راستي! وزارت اطلاعات، وزارت امور خارجه، دستگاه قضايي، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و مخصوصا شخص رياست محترم جمهوري چه پاسخي براي اين پلشتي آشکار دارند؟!
درباره سخنراني آقاي مشايي در همايش ياد شده گفتني هاي جداگانه اي هست که به آن خواهيم پرداخت ولي فقط در اين اظهارنظرها دقت کنيد؛
«از مکتب اسلام دريافت هاي متنوعي وجود دارد و من بر مکتب ايران اصرار دارم»! آيا اين، همان ديدگاهي نيست که طي 32 سال گذشته آمريکا و اسرائيل براي قبولاندن آن همه توان خود را به کار گرفته اند؟ تقابل ايران و اسلام!، دست کشيدن از اسلام در پوشش رويکرد به مکتب ايران! اساسا چرا نفي اسلام؟! و عجيب آن که در قالب ايران دوستي مطرح مي شود!
و يا اين که «انديشه آقاي احمدي نژاد حذف رژيم صهيونيستي از نقشه جغرافيايي نيست، بلکه ما معتقديم آمدن اسرائيل مبنا ندارد، اين رژيم زورکي آمده و موقت است»... آيا اين دقيقا همان شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران»! نيست؟! يعني اسرائيل خودش رفتني است و نبايد در پي مقابله با آن بود! صهيونيست ها مگر چه مي خواهند؟! آيا آقاي احمدي نژاد با محو اسرائيل که ديدگاه قطعي امام راحل(ره) است مخالفند؟! به يقين پاسخ منفي است. پس ادعاي آقاي مشايي چيست؟!
10- و بالاخره؛ آقاي مشايي اصرار دارد که خود را ترجمان آقاي احمدي نژاد معرفي کند و با اين ترفند انتقاد و اعتراض به خود را نشانه مخالفت با رياست محترم جمهوري قلمداد کند! ايشان بارها اين ترفند را به کار گرفته و از جمله انتقادات کيهان به خود را نشانه مخالفت با رياست محترم جمهوري جا زده است و حال آن که کيهان بيشترين حمايت ها را به حق از آقاي دکتر احمدي نژاد داشته است و در بسياري از موارد که رسانه هاي وابسته به دولت از حمايت ايشان دريغ کرده اند يک تنه به مقابله با بدخواهان و حمايت از دولت شتافته است و البته، انتقادها را نيز در جاي خود مطرح کرده است. سران و عوامل فتنه از اين ترفند باخبرند ولي دوستان خودي بايد به اين نکته توجه داشته باشند و فريب اين ترفندها را که براي بدنام کردن رئيس جمهور تدارک شده است، نخورند.
***
همچنين کيهان در همين شماره روزنامه خود در مطلب ديگري نيز نکات جديدي درباره همايش ايرانيان و در پاسخ به سخنان مشايي مطرح کرده است. در اين مطلب آمده است:
مشايي که چند روز پس از آغاز انتقادات روزنامه کيهان از اين همايش و با لحني کاملاً پريشان و عصباني در جمع خبرنگاران سخن مي گفت، با متهم کردن کيهان به دروغ گويي، دعوت از هوشنگ اميراحمدي به همايش ايرانيان مقيم خارج را تکذيب کرد. مشايي گفت: «اگر اميراحمدي، به اين همايش دعوت شده بود حتماً در آن شرکت مي کرد. دعوت نامه اي که در روزنامه کيهان منتشر شد جعل و دروغ بزرگ است. اين روزنامه قبلاً هم به من اتهامي زده بود و حالا به زور مي خواهد اتهام قبلي خود را تاييد کند. اين روزنامه تا حالا اگر جمع بزنيم حدود 30 دروغ آشکار به من نسبت داده که البته اهميتي ندارد و ما توجهي به آن نمي کنيم.»
مشايي ادامه داد: همه مردم مي دانند من به اندازه کافي شجاع هستم. من وقتي بخواهم اثبات کنم که بار قبل هم او را دعوت نکرده ام و حتي عليه روزنامه کيهان شکايت کرده ام آيا اين بار از اميراحمدي دعوت مي کنم تا شکايت خود را نقض کنم؟ مشايي با بيان اين که مسئولان کيهان بدون فکر کردن حرف مي زنند افزود: اگر من قبلاً آقاي اميراحمدي را دعوت کرده بودم ديگر از روزنامه کيهان شکايت نمي کردم و حال که شکايت کرده ايم مي گويم که کيهان به من دروغ بسته است.
مشايي با بيان اين که کسي اين حرف ها را از روزنامه کيهان باور نمي کند تصريح کرد: متن دعوت نامه اي که روزنامه کيهان منتشر کرد واقعيت ندارد زيرا فرمت دعوت نامه اين همايش چيز ديگري بود و اين که بخواهيم عنواني را تايپ و متن را به عنوان دعوت نامه جا بزنيم صحيح نيست.
مشايي با بيان اينکه اگر اميراحمدي به اين همايش دعوت شده بود پس چرا در جلسات آن شرکت نکرد؟ گفت: من افسوس مي خورم که در کشور ما کساني هستند که هنوز به ظرفيت هاي ايرانيان عزيز ما آگاه نيستند.
اگر چه ادامه بحث با مردي چون مشايي خصوصاً بعد از اظهارات گهربارشان در تجليل از اوباما و جايگزين کردن مکتب ايران با مکتب اسلام براي کيهان هيچ جذابيتي ندارد و همه آنها که بايد حقيقت موضوع را دريابند مدت هاست به نتيجه رسيده اند ليکن فقط از باب روشن شدن اين موضوع که «آدم وقتي عصباني است نبايد حرف بزند» چند نکته را به اطلاع خوانندگان محترم مي رسانيم:
1- مشايي خود خوب مي داند که ايميلي شبيه آنچه کيهان به عنوان دعوت نامه اوليه مشايي منتشر کرده براي تمامي ميهمانان همايش قبل از ورود به ايران ارسال شده و اصل انجام چنين اقدامي مطلقاً قابل انکار نيست. چند تن از مهمانان همايش که شديداً از ترکيب دعوت شدگان و اقدامات ضد اخلاقي صورت گرفته از جانب آنها در مدت حضور در ايران گله مند بوده اند و آن را «باور نکردني»توصيف مي کردند ايميل هاي دريافتي خود را در اختيار کيهان گذاشته اند. مهم تر از اين، IP کامپيوترهايي در تهران که اين ايميل ها از آن ارسال شده موجود است و يک مقايسه ساده نشان مي دهد ايميل ارسالي به اميراحمدي از همان کامپيوترهايي است که بقيه ايميل ها از آن ارسال شده است.
2- آقاي مشايي در حين افشاي دروغ هاي کيهان- بدون ترديد سهواً(!!)- يک موضوع ساده را فراموش کرده اند و آن هم اين است که کيهان از شکايت قبلي وي در مورد باز کردن راه ورود هوشنگ اميراحمدي به کشور تبرئه شد و در حالي که وي قبلاً اعلام کرده بود مسلماني خود را در گرو اين موضوع مي گذارد و گفته بود اگر کيهان را محکوم نکنم مسلمان نيستم!! و البته همان هنگام نيز نظر کيهان اين بود که ايشان نبايد مسلماني خود را در گرو محکوميت کيهان بگذارد!
3- درباره حضور اميراحمدي در تهران هم اگر ضرورت پيدا کند کيهان اطلاعات جزئي ارائه خواهد کرد که وي چگونه صبح روز اول همايش جلوي درب هتل استقلال حضور داشت و در حالي که بقيه ميهمانان با اتوبوس به محل همايش منتقل شدند، يک زانتياي مشکي به سراغ او آمد و... چيزهايي هم مي توان گفت درباره شرکاي تجاري آقاي اميراحمدي در کيش و خواندني است اظهاراتي که خود او در اين باره داشته و... که فعلاً بماند تا بعد.
4- مهم ترين نکته اما اين است که مشايي اصرار دارد خطاها و مشکلات عجيب و غريب همايش ايرانيان را در موضوع خاص هوشنگ اميراحمدي خلاصه کند در حالي که حقيقت مسئله بسيار فراتر از اينهاست. کيهان در اين زمينه چند درخواست ساده از آقاي مشايي دارد که اگر اجابت شود بسياري چيزها روشن خواهد شد.
اولاً خوب است آقاي مشايي ليست کامل ميهمانان همايش را منتشر کند تا مردم خود قضاوت کنند که خانم پ- س همسر يک بهايي شناخته شده، آقاي ر-د متهم به جاسوسي يا فلان مقام مسئول رژيم پهلوي و... در ميان آنها چه مي کرده اند؟ ثانياً آقاي مشايي خوب است توضيحي در اين باره بدهد که چگونه به وزارت اطلاعات و بقيه نهادهاي مسئول اجازه نداد حتي گذرنامه اين افراد را که پس از 30سال به ايران مي آمدند نگاه کند؟! ثالثاً آقاي مشايي اين را هم خوب است به مردم بفرمايند که کل هزينه اين مراسم- که ظاهراً جز دو سخنراني ايشان هدف ديگري نداشته- چقدر بوده است؟ فقط يک عدد به مردم بگويند، چيز ديگري لازم نيست! و رابعاً اين هم موضوع مهمي است که اعلام شود افرادي که در همايش دو سال قبل به ايران آمدند و به طور ميلياردي از آنها پذيرايي شد، چند دلار در ايران سرمايه گذاري کردند، چقدر از ايران در جامعه جهاني دفاع نمودند و تا چه حد چهره ايران را بهبود بخشيدند؟!
5- فقط براي احترام به وقت خوانندگان ادامه اين بحث و خصوصاً پرداختن به اين نکته را که اساساً تيم منحرف اسفنديار مشايي نهايتاً در پي چه اهدافي است را به زماني ديگر وا مي نهيم.