اداره خدمات شبکه تلویزیونی بی بی سی در دستورالعمل جدید خود، استفاده از آرایش تند برای تمامی مجریان زن برنامههای کودکان و خردسالان را ممنوع کرده است و آنها از این پس نمیتوانند لباسهای زننده بر تن کنند.
به نوشته روزنامه الحیاة، "میلیسیا هاردینگ" مدیر اجرایی بی بی سی، این دستورالعمل را گامی در جهت "حمایت از بینندگان خردسال و بازداشتن آنان از مشاهده صحنههای نامناسب و شنیدن واژگان ناهنجار و ارائه الگویی مناسب تر از زن" دانسته است.
وی همچنین با اشاره به چشم انداز آینده شبکه کودکان بی بی سی، تاکید کرده که جلسات ویژه ای برای بررسی واژگان مورد استفاده در برنامه های کودکان و خردسالان در حال برگزاری است.
حساسیت این شبکه که خود در حوزههای سیاسی فرهنگی به نوعی مروج ارزش های غربی و فعال در جنگ نرم است در قبال کودکان مسئله ای قابل تامل و آموزنده است موضوعی که باید مسئولین ذی ربط در داخل کشور نیز روی آن حساسیت بیشتری به خرج دهند از سیاست گذاری و برنامه ریزی های محتوایی، سخت افزاری، نرم افزاری و همچنین بودجه ریزی، تامین زیر ساخت های لازم گرفته تا ...
در کوران فعالیت های ضد فرهنگی در دهکده جهانی کودکان بسیاری از کشورها دارای قوانین حفاظت گونه در برابر تهاجمات فرهنگی هستند. قوانینی در فضای سایبر از جمله محدود کردن سایت ها در ارائه محتوا برای کودکان و استفاده چهارچوب بندی شده این قشر از این فضا، همچنین تعیین ردیف های سنی برای تماشاگران سینما و ممنوعیت برخی فیلم ها برای کودکان اما چه قوانین و چهارچوب های اجرایی و نظارتی در رسانه های ایرانی به ویژه رسانه ملی برای این قشر وجود دارد. موارد زیر برآمده از چه خلایی می باشد؟
1. برنامه های موسیقی محور!
برخی از برنامه های کودک آنقدر در ارائه پیام های خود موسیقی محور شده اند که گویا همه پیام ها و جذابیت ها حول محور موسیقی شکل می گیرند و تاثیر گذار می شوند این موسیقی ها که اخیرا بیشتر با حرکات موزون همراه می شوند می توانند با خروج از خط میانه ذائقه سوزی و کارکرد نامطلوب را به همراه داشته باشند.
2. پوشش های رنگی
پوشش های شاد عمو و خاله ها در جذاب تر شدن برنامه ها اثر دارد و می توانند مقدمه اثر گذاری بر مخاطب کودک باشد که نیاز اینچنین برنامه هایی نیز است. با اینکه ما در این زمینه دچار انحراف خاصی نیستیم اما باید حساسیت بی بی سی گونه را در خود داشته باشیم. مجریان زن باید در نوع رفتار، پوشش و به ویژه آرایش خود دقت های لازم را بنمایند تا کودکان به ویژه دختران در الگو سازی خود دچار آسیب نشوند.
3. برنامه تبلیغات و کمی کودک!
برنامه های کودک اخیرا تب تبلیغاتی خاصی به خود گرفته اند. این تبلیغات آشکار تر از متن دنبال می شوند و محسوس بودن آنها در ذوق می زند. زیبنده رسانه ملی با این بودجه نیست که برنامه کودک آن اینچنین تبلیغات زده شود.
تبلیغاتی که گاهی بیش از حضور در دکور، چاشنی ساخت آیتم هایی می شوند که باید بدون هیچ سوگیری کارکرد تربیتی داشته باشند اما تبلیغاتی شده اند، تبلیغاتی که سود دارند اما می توانند پتانسیل سوز شوند. آیا کودکان ارزش تامین بودجه این برنامه ها برای عدم ورود این برنامه ها در این عرصه را ندارند؟
4. برنامه کودک ایرانی با طعم خارجی
این برنامه ها که در آیتم های دیالوگ و نمایش محور خود با موضوعات بومی موفق اند در پخش کارتون کاملا روند بالعکسی با نمایش انیمیشن های خارجی پیدا می کنند کودکان بعد از پیام های اخلاقی و آموزنده خاله ها و عموها پای پیام ها و تاثیرات ناخودآگاه رفتار، گفتار، پوشش و.. کاراکترهای غربی می نشینند آیا ما نتوانسته ایم بعد از سی و پنج سال مهندسی فرهنگی خود را با توجه به محتوای غنی ملی و دینی برای کودکان در انیمیشن سازی پیش ببریم؟!
اما با گذر از رسانه ملی پای رسانه های دیگر و محیط های ارتباطی برای کودکان ما می لنگد:
5. فیلم های عمومی
فیلم های سینمایی در بسیاری از کشورها دارای درجه بندی سنی است یعنی برخی از فیلم ها برای کودکان قدغن است اما اینجا نه قانونی در این باره در سیستم اکران و پخش وجود دارد و نه فیلتر خانوادگی ای! حضور چشمگیرانه کودکان در تمامی فیلم های سینمایی مشهود است حتی فیلم هایی که برای بزرگ تر ها هم خوب نیست.
6. انیمیشن های غربی
انیمیشن های شبکه خانگی که بسیاری از مواقع و در زندگی پرمشغله امروز راه فرار برای پدر و مادر ها برای سرگرم کردن کودکان است مانند کارتون های رسانه ملی اکثرا محتوای بومی و موردنیاز را ندارند بلکه کاراکترها و داستان های آن پر است از خشونت، پوشش و رفتارهایی که تناسب چندانی با فرهنگ دینی و ملی ما ندارد و باز هم خلا انیمیشن های ایرانی در سبد کالای فرهنگی ما به چشم می آید.
7. بازیهای مورد دار!
بازی های رایانه ای و آنلاین به ویژه بازی های جدید اندرویدی در تبلت ها و تلفن های همراه که کودکان وقت بسیاری را با آنها سر می کنند مانند انیمیشن های مورد اشاره، در موضوعات و طراحی خود متناسب با تربیت های خانوادگی و فرهنگی ما نیستند.خانواده ها و نهاد های نظارتی در این زمینه ضعیف و دارای عملکردی موثر نیستند.
آخر کلام
خبر ابلاغیه صادر شده از بی بی سی برای برنامه کودک بیشتر به رسانه ملی می آید اما مسئولین این رسانه چه میزان ابلاغیه و طرح فرهنگی و چهارچوب های نوشته شده و نشده در این زمینه دارند؟ با توجه به فرهنگ غنی دینی ملی چه مقدار حساسیت های اینچنینی وجود دارد؟ آینده ساز بودن این کودکان به عنوان سرمایه های انسانی کشور و حساس بودن سن آنها در یادگیری و تربیت پذیری این اهمیت را ایجاد می کند تا کمی حساس تر به آنها نگریسته و برایشان فعالیت شود. باید دید سندهای چشم انداز و برنامه های تعریف شده رسانه ملی و نهاد های فرهنگی برای این قشر در چندمین سال از پیاده سازی خود به سر می برند؛ آیا اصلا چنین برنامه هایی وجود دارند؟! آنهم نه فقط در موضوعات کلان بلکه در سطح پوشش و رفتار مجری ها و جلسات ویژه برای بررسی واژگان مورد استفاده در برنامه های کودک!
منبع:تبیان