به گزارش مشرق به نقل از مرکز خبر حوزه، آنچه در پي ميخوانيد نوشتاري از حجت الاسلام و المسلمين علي آل کاظمي، محقق و پژوهشگر حوزوي پيرامون جايگاه نهضت بزرگ ملت ايران از ديدگاه آيات و روايات است که به مناسبت سيودومين بهار آزادي تقديم ميگردد.
* تحقق يک آرزوي بزرگ
انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) طاب ثراه، آرزوي ديرينه تمامي آزادگان و مسلمانان تاريخ بود که براي آن تلاش کردند و مجاهدتها نمودند، اما به آن دست نيافتند، در عصر ما با رهبري خردمندانه پيرجماران و الهام از نهضت عاشوراي اباعبداللهالحسين(ع) اين مهم تحقق يافت و طومار رژيم 2500 ساله شاهنشاهي ايران در هم پيچيده شد و سرانجام ملت مسلمان ايران با راي و نظر خود، حکومتي مردمي، ديني و مستقل و بدون وابستگي به ابر قدرتهاي شرق و غرب تشکيل داد.
در شرايطي که جهان به دو قطب سرمايهداري و کمونيستي تقسيم شده بود و هيچ نظامي بدون وابستگي به يکي از اين دو قطب وجود نداشت و هيچ ملت، ليدر و سردمدار نهضتي، تشکيل نظامي، بدون وابستگي به يکي از اين دو را نميتوانست تصور کند، رهبر فرزانه انقلاب اسلامي ايران، از همان اول به پيروان خود و ملت مسلمان ايران آموخت که نجات ما در تشکيل يک نظام مستقل «نه شرقي نه غربي» است، لذا از شعارهاي اصلي مردم در راهپيماييها، شعار «نه شرقي، نه غربي، جمهوري اسلامي» بود.
* چرا امام خميني(ره) از قم به جماران رفت
رهبر کبير انقلاب براي اين که مردم مسلمان ايران را از هر نوع وابستگي به قدرتهاي بيگانه و استثمارگر بر حذر دارد، همواره در سخنان خود ميفرمود: «آمريکا از شوروي بدتر، شوروي از آمريکا بدتر، انگليس از هر دو بدتر است»، البته اين شعار و نظر امام در مذاق ليبرالها، مليگراها، احزاب وابسته به چپ و راست خوش آيند نبود، و پنهاني با شرق و غرب در ارتباط بودند و پس از تسخير لانه جاسوسي، اسناد ارتباط و وابستگي آنان برملا شد.
با حسن نيت بايد بگوييم بر اين باور بودند که به استکبار اطمينان دهند سرانجام، امام خميني(ره) و روحانيون مبارز را به قم ميفرستيم و کشور را طوري که شما بخواهيد اداره ميکنيم، اما امام محبوب ما با هوشياري متوجه اين نظر شد و از قم به جماران منتقل شد، و از نزديک بر اوضاع نظارت کردند، و اين خطر را از سر راه انقلاب برداشتند.
* نهضت حسيني امام در عاشورا و 15 خرداد
امام خميني(ره) با توکل بر خدا و شناختي که از ملت ايران و پيروي و ارادت آنان به اهلبيت(ع) و درسي که از عاشورا و نهضت اباعبداللهالحسين(ع) گرفتهاند داشت، بهترين تکيه گاه خود را مکتب عاشوراي حسيني(ع) و مردم شيفته اهلبيت(ع) دانست، ايام محرم سال 42 هر شب به ديد و بازديد هيئتهاي عزاداري در محلههاي قم ميرفت، و روزها دستجات عزاداري به منزل امام ميآمدند، سرانجام به همه دستههاي عزاداري فرمود: «وعده ما روز عاشورا در مدرسه فيضيه»، در اين روز بود که امام در سخنراني خود براي اولين بار شخص شاه را هدف قرار داد و شاه را از وابستگي به آمريکا و اسرائيل بر حذر داشت.
اين سخنراني، نهضت 15 خرداد را در عاشوراي حسيني(ع) به دنبال داشت، امام ميفرمود: «انتظار فرج از نيمه خرداد کشم».
* جوي خون در خيابان تهران
پس از سخنراني کوبنده عاشوراي امام در مدرسه فيضيه که منجر به دستگيري ايشان شد، عزاداران حسيني(ع) با همان دستههاي عزاداري و پرچمهاي عاشورا، حماسه جاويدان 15 خرداد را آفريدند، و در صحن اتابکي حرم حضرت معصومه(س) با فريادهاي «يا مرگ يا خميني» لرزه براندام رژيم انداختند و با تظاهرات در خيابانهاي قم و درگيري با کماندوهاي مسلح رژيم در تهران، صدها شهيد و مجروح را تقديم حسين زمان خود نمودند که نويسنده در خيابان تهران، «امام خميني فعلي قم» شاهد راه افتادن جوي خون بود، آب و خون در هم آميخته بود و موج کف آلود خون، دل هر ببيننده را به درد ميآورد.
* اگر ايمان در ثريا باشد، ايرانيان به آن دست مييابند
رمز پيروزي ملت مسلمان ايران بر طاغوت و ابرقدرتهاي استثمارگر، ايمان و شهادت طلبي آنان بود که پيامبرگرامي اسلام((ص) ) و قرآن مجيد به آن اشاره کردهاند، در آيه 38 سوره محمد(ص) خطاب به اعراب آمده است: « ... وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَکُمْ ثُمَّ لَا يَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ » «اگر شما به اسلام پشت کنيد، خداوند قومي را جايگزين شما مي کند که مانند شما نباشد»
عبد العزيز بن عبد عن أبي هريرة ، قال: کنا جلوسا عند النبي صلّى اللّه عليه و سلّم فأنزلت عليه سورة الجمعة وَ آخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ قالوا: من هم يا رسول اللّه؟ فلم يراجعهم حتى سئل ثلاثا، و فينا سلمان الفارسي فوضع رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلّم يده على سلمان الفارسي ثم قال: «لو کان الإيمان عند الثريا لناله رجال- أو رجل- من هؤلاء» و رواه مسلم و الترمذي و النسائي و ابن أبي حاتم و ابن جرير من طرق، عن ثور بن زيد الديلي عن سالم أبي الغيث عن أبي هريرة به تفسير قرآن العظيم
ابوهريره در تفسير اين آيه مي گويد: جمعي از ياران رسول خدا(ص) گفتند يا رسول الله(ص) اين قوم که خداوند در کتابش از آنان ياد کرده است، کيانند؟ سلمان کنار پيامبر بود، حضرت دست روي زانوي سلمان زده و فرمودند: اين مرد و قوم او هستند، اگر ايمان در ستاره ثريا باشد، مرداني از فارس به آن دست يابند.( ج8 ص425 تفسير صافي ج5 ص173 _ مجمع البيان ج 10ص429)
* مرداني از قم چون پارههاي فولاد
اين همان مصداق حديث شريفي است که از امام موسيبنجعفر(ع) در توصيف قيام حق طلبانه امام خميني(ره) از شهر خون و قيام «قم» و يارانش که به پارههاي فولاد از آنان ياد شده است، وارد شده است.
« عَنْ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى عَنْ أَيُّوبَ بْنِ يَحْيَى الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (ع) قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ يَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِيدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّيَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا يَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا يَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ يَتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِين.» بحار الانوار، ج 57، ص216، باب 36
علي بن عيسي از ايوب بن يحيي از امام موسيبنجعفر(ع) روايت ميکند که آن حضرت فرمودند: مردي از اهل قم مردم را به سوي حق دعوت ميکند و قومي گرداگرد او جمع ميشوند به صلابت پارههاي فولاد، تند بادها آنان را نميسوزاند و از جنگ خسته نميشوند و ترس به خود راه نميدهند و بر خدا توکل مي کنند و سرانجام، پيروزي از آن متقين است.
*قيام مردمي حق طلب از مشرق زمين
اين جماعات همانايي هستند که امام باقر(ع) در وصفشان فرموده است: (عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ کَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِکَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوهُ فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِکُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاسْتَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْه) غيبت نعماني، ج50، ص273
«گويا من قومي را ميبينم که از مشرق زمين خروج کرده، حق خود را ميطلبند، ولي به آنان نميدهند، ديگر باره حق خود را ميخواهند و به آنان نميدهند، وقتي چنين ديدند سلاح خود را بر دوش نهاده آنگاه حق آنان را ميدهند، ولي آنان نميپذيرند تا اين که قيام کنند و اين حکومت را به جز صاحبشان به کسي تحويل نخواهند داد و اينان کشتههايشان شهيدند.»
* نکات قابل توجه در اين روايات
درست همانگونه که در مراحل انقلاب اسلامي ايران ديديم، مردم يک بار در 15 خرداد 42 خواهان آزادي و استقلال و حکومت اسلامي شدند، ولي به آنان ندادند، باز در آستانه پيروزي انقلاب حق خود را مطالبه نمودند، باز هم به آنان ندادند و فريادشان را نشنيدند، اما آن گاه که دست به سلاح و تظاهرات ميليوني زدند و به خيابانها ريختند و حکومت نظامي را شکستند، شاه مخلوع در تلويزيون ظاهر شد و گفت: من صداي شما را شنيدم آن چه شما ميخواهيد حقتان است.
او با تغيير در دولت و آزادي زندانيان، خواست حق مردم را قانع کند، اما مردم از او نپذيرفتند و با ادامه تظاهرات شاه را فراري دادند و با آمدن امام خميني(ره) به ميهن اسلامي به حق خود رسيدند، بنابراين همانگونه که امام باقر(ع) فرمودهاند، دشمن با هيچ توطئه و کودتا و فتنهاي نميتواند اين حکومت را از مردم بگيرد، ملت عزيز ايران با زمينهسازي براي قيام جهاني حضرت مهدي(عج) نظام اسلامي را تحويل صاحب اصلي خود خواهند داد.
* قومي در مشرق، زمينه ساز حکومت حضرت مهدي(عج) هستند
رسول اکرم(ص) در يک پيشگويي از خيزش حقطلبانه ملت مسلمان ايران و به دنبال آن با الگو گرفتن ديگر ملتها از انقلاب ايران، زمينهسازي حکومت جهاني حضرت مهدي(عج) را نويد ميدهند.
الْبَابُ الْخَامِسُ فِي ذِکْرِ نُصْرَةِ أَهْلِ الْمَشْرِقِ لِلْمَهْدِيِّ ع عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ جَزْءٍ الزُّبَيْدِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوطِئُونَ لِلْمَهْدِيِّ يَعْنِي سُلْطَانَهُ هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ رَوَتْهُ الثِّقَاتُ وَ الْأَثْبَاتُ أَخْرَجَهُ الْحَافِظُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ مَاجَةَ الْقَزْوِينِيُّ فِي سُنَنِه) بحار الانوار، ج51، ص87
زبيدي گويد: رسول خدا(ص) فرمودند: مردمي از مشرق زمين، قيام کنند و زمينه را براي مهدي(عج) فراهم کنند؛ «يعني زمينه حکومت را براي او فراهم سازند» و اين حديث حسن و صحيح است و راويان موثقي آن را نقل کردهاند، و حافظ ابوعبداللهبن ماجةقزويني نيز در کتاب سنن خود آن را آورده است.)
* شباهت حوادث مصر، تونس، اردن و يمن به انقلاب اسلامي ايران
امروزه در مصر و تونس و يمن و اردن شاهد انقلابهايي شبيه انقلاب اسلامي ايران و الگو گرفتن از آن هستيم، ملت مصر يک بار در دوران انور سادات بپاخاستند و با سرنگوني او و ريختن به خيابانها، خواستار استقلال و آزادي و حقوق خود شدند، اما چون با تمام قدرت و با سلاح و تظاهرات ميليوني به ميدان نيامده بودند حاضر نشدند حق آنان را بدهند، اين بار که با تظاهرات ميليوني و با تمام توان و با دادن جان خود، آمدهاند، صداي آنان به گوش جهانيان و طاغوت مصر رسيده و حاضر است حق آنان را بدهد، اما مردم فريب تغييرات سطحي و اصلاحات فريبنده و دروغين آنان را نميخورند، تا با قيام خود، به آنچه ميخواهند تمام و کمال دست يابند، ملت تونس و يمن و اردن نيز وضعيتي مشابه مصر دارند، انتظار ميرود حال که دست به تظاهرات ميليوني زدهاند، و دولتهايشان حاضر به کنارهگيري از قدرت و تغيير دولت و کابينه شدهاند، به قيام و تظاهرات خود تا رسيدن به نتيجه مطلوب ادامه دهند.
* کشتههاي انقلاب مصر و کشورهاي اسلامي شهيدند
در آيندهاي نه چندان دور، نوبت الجزاير، ليبي، عربستان و کشورهاي حاشيه خليج است، تا راهي که انقلاب اسلامي ايران و ملتهاي منطقه در پيش گرفتهاند را بپيمايند، و دست ابرقدرتهاي استثمارگر و ظالم را از سرنوشت و منابع اقتصادي خود کوتاه کنند.
اگر جوانان سلحشور و آزاد مردان، مسلمان قيام کنند و هدفشان برقراري عدل و کوتاه کردن دست چپاولگران و آزادي کشورشان از سلطه کفر جهاني باشد، همان گونه که امام باقر(ع) در بيان خود فرمود: مردم مشرق زمين، زمينهساز حکومت جهاني حضرت مهدي(عج) و موعود ملل جهان بوده، (قتلاهم شهداء) کشتههايشان شهيد است.
همان گونه که امام خميني(ره) خطاب به ملت مسلمان مصر گفته بودند: «به خيابانها بريزند و به حکومت نظامي اعتنا نکنيد کشتههاي آنان نيز مانند کشتههاي انقلاب اسلامي ايران شهيد هستند» رهنمود ايشان که نايب عام حضرت مهدي(عج) و مرجع تقليد و رهبر مسلمين جهان بودند، مجوزي براي انقلاب و فداکاري در راه نجات سرزمينهاي اسلامي و زمينهساز برقراري حکومت عدل جهاني حضرت مهدي(عج) است.
*عنايات حضرت مهدي(عج) به انقلاب اسلامي
از آنجا که انقلاب شکوهمند اسلامي، مورد تاييد رسول خدا و اهلبيت(ع) گرامي آن حضرت ميباشد، آثار عنايت خداوند و پيامبر را در کشف و خنثي شدن کودتاي نوژه، و توطئههاي گوناگون و حادثه معجزه آساي طبس ميتوان ديد و باور داشت: همانگونه که از ناحيه مقدسه از حضرت مهدي(عج) رسيده است که فرمودند: (...إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ...) احتجاج طبرسي ج2، ص495.
(... ما نسبت به شما بيتوجه نيستيم و شما را فراموش نميکنيم و اگر چنين نبود، بلاها بر شما نازل ميشد، و دشمنان، شما را ريشه کن مينمودند...)
بنابراين هر نوع توطئه براندازي و مشکلي که سر راه اين انقلاب ايجاد شده، از ناحيه حضرت صاحبالزمان(عج) بر طرف شده و ذرات جماد و نبات و شن ريزههاي طبس و طوفان آن صحرا که هواپيماها و هليکوپترهاي آمريکايي را در هم کوبيد، چيزي جز عنايت الهي و توجهات امام عصر(عج) نبوده است.
* خاطرهاي از مرحوم آيت الله بهاءالديني
حجتالاسلام شيخ حسين کاشاني در شرح حال مرحوم آيت الله بهاءالديني(ره)، از زبان آن مرجع فقيد مينويسد؛ معظم له تعريف کردند، با جمعي از فضلا و علماي حوزه علميه قم در مورد پيشبرد نهضت، جلساتي داشتيم، چون مامورن ساواک در تعقيب ما بودند و رفت آمدهاي ما را کنترل ميکردند، قرار گذاشتيم جلسات خود را در يکي از باغهاي اطراف قم برگزار کنيم تا بدور از چشم مامورين جمع شويم و تصميمگيري کنيم، نشاني باغ را به همه داديم، سر ساعت درمحل حاضر شديم، در آن باغ يک اتاق کوچک بود که قسمتي از سردر آن چوب و حصير بود، من که روبروي در ورودي نشسته بودم، سردرب ورودي اطاق توجهم را به خود جلب کرد، ديدم يک عنکبوت از لانه خود بيرون ميآيد، نگاهي ميکند و بر ميگردد، هر وقت کسي وارد ميشد، ميآمد نگاهي ميکرد و بر ميگشت، تا اين که يک نفر مشکوک وارد شد و ما او را نميشناختيم، اين بار عنکبوت مثل اين که منتظر او بود از همان بالا خودش را رها کرد و پشت گردن آن شخص افتاد و او را گزيد و فرياد او بلند شد، او را بلند کردند و لباسش را در آوردند و عنکبوت را کشتند، اما زهر عنکبوت کار خود را کرده بود و شخص مشکوک را کشته بود، وقتي جويا شديم، معلوم شد اين شخص مامور ساواک بوده، هدفش نفوذ در جلسه ما بوده است که مامور الهي مانع کار او شد و او را به سزاي عملش رساند، من متوجه شدم که خداوند از اين نهضت حفاظت ميکند، و اين عنکبوت هم با انجام اين ماموريت به قيمت مرگ خود از انقلاب حمايت کرده است.
همان گونه که پيشبيني شده بود، اکنون به برکت خونهاي پاک شهداي اين مرز وبوم، انقلاب اسلامي مانند خورشيدي در دنيا نورافشاني ميکند و بعد از رحلت جانسوز خميني کبير،خلف صالح او آيتالله العظمي خامنهاي پرچم پرافتخار اسلام ناب را به دوش گرفته و انشاءالله با رهبريهاي داهيانه خود آن را به دست مبارک صاحب اصلي آن، حضرت حجت بن الحسن العسکري (عج)خواهد داد.
به اميد آن روز