مشرق
هرگز نمي توانم صحنه کشتار در يوگسلاوي و فجايع آن را، آن هم در چند سال پيش ! و نه در گذشته هاي دور و نه در جنگ جهاني فراموش کنم! بمباران خانه هاي مسکوني؛ پل هاي روي دانوب ، نابود کردن کليسا ها و بمباران ميني بوس بچه هاي مدرسه اي و کشتار در مدرسه ها و بيمارستان ها!
رسانه در دست نيروي غالب بود و يوگسلاو ي قرار بر تجزيه ! و تاريخ به توسط غالبين نوشته مي شد! اما تقصير مردم بي گناه چه بود که بار ديگر قرار بود به توسط ارتش آلمان و امريکا کشته شوند؟!
***
مرد متقاضي ويزا با احساس شعفي خاص در داخل سفارت آلمان به جوان ايراني پشت گيشه يعني کارمند دون پايه ايراني سفارت که کار تخصص اش فقط جمع آوري مدارک است مي گويد: از آشنائي تان خوشوقت شدم و مفتخر!
کارمند ايراني سفارت از پشت گيشه مي گويد از چه بابت و چرا!
مرد خودباخته سرخ مي شود و زنان ايراني پشت گيشه که لباس هاي بسيار سينه باز به تن دارند و کاري هم به حجاب ندارند با صداي بلند به مرد تحقير شده مي خندند!
***
خانمي جا افتاده در داخل سفارت آلمان مورد ضرب و شتم قرار مي گيرد ، اتفاقي که توهين هائي مشابه آنرا همواره از مهمانان غربي خود بسيار ديده ايم . و در پرده سياست و عدم ايجاد تنش ! بسيار از آنها بي صدا گذر کرده ايم! ا
به نظر ميرسد بر خورد از نقطه اقتدار هميشه راه حل برنده شدن است . به يک هموطن توهين شده است و هيچ چيز نمي تواند آن را جبران کند مگر عذر خواهي رسمي توهين کنند گان!
و آنهم به جز آقاي سفير کس ديگري نمي تواند باشد!
***
فرم تقاضاي ويزا را در سفارت آلمان مي خوانم در آخرين صفحه فرم در بند 2 نوشته است:
من طي دو سال گذشته در يکي از کشور هاي زير اقامت داشته ام(به استثناي ترانزيت فرودگاه)
افغانستان ، پاکستان، چچن ، آذربايجان ، عراق، ايران ، کشمير ، ازبکستان ، بوسني ، يمن، سومالي و.....
بايد در مقابل کشوري که در دوسال قبل در آن اقامت داشته ايد يک علامت بزنيد و اين براي من جاي سوال دارد ، من ايراني ام و اينجا سفارت آلمان در ايران !!!
منظور ژرمن ها از اين سوال چيست؟
آيا چيزي غير از توهين؟ به هويت ايراني و کشور ما ايران ؟ مسئوليت من در حد وزير و وکيل اين مردم نيست ، اما به واسطه سکوت اجباري خودم ناراحت مي نشينم! امادر فرم درخواست ويزا مي نويسم من ايراني هستم !
***
آلماني ها ما را تحريم کرده اند ؛ قطعات هواپيما هاي مسافربري؛ تجهيزا ت پزشکي و تمام وسايل مرتبط با انسان ها ! فقط ماشين بي ام دابليو و ماشين هاي سواري و کالاي مصرفي و تجملي است که تحريم نمي گردد چون آنان به ثروت ما براي تامين زندگي خود نياز دارند. علاج تحريم متقابل خريدکالاي تجملي و لوکس آلماني در جامعه اي است که بايد به اصلاح الگوي مصرف به پردازد.