به گزارش مشرق به نقل از فرهنگ امروز،
روز روشن به کارگردانی حسین شهابی از لحاظ داستان مخاطب را جذب کرده و تا پایان فیلم همراه نگه میدارد، بازی زیبای مهران احمدی در نقش راننده آژانس به همراه طنز لطیفی و ظریفی که ایجاد میکند نیز فیلم را از یکنواختی و کسالت دور میکند. فیلم روی موضوع مهم و ارزشمندی دست گذاشته موضوع «شهادت به حق» و حمله به انسانیت خفته انسانها که اتفاقا تا کنون کمتر به آن پرداخته شده است اما پرداختن به این موضوع اشراف به مسائل حقوقی و بیان جامعی را میطلبد. به طور کلی روز روشن به موضوع شهادت و انسانیت پرداخته است، پرداختی که مخاطب را از انسانهای بیمسئولیت که حاضر نیستند با شهادت به حق خود جان انسانی را از مرگ برهانند و متاسفانه در نهایت از حکم قصاص منزجر میکند، چون سیستم قضایی کشور را که توان تشخیص مقصر را از غیر مقصر ندارد ناکارآمد معرفی میکند، چون هیچ کس باور نمیکند که واقعا قرار است پویان بیگناه اعدام شود...
خلاصه داستان
روشن فرهودی پرستار فرزند پویان است. پویان که دو سالی است همسر خود را از دست داده در شرکتی که در آن کار میکرده ناخواسته درگیر ماجرای قتلی شده است و حالا برای رفع اتهام از او شاهدان ماجرا باید در دادگاه حاضر شوند. اما فرد کشته شده که از خانواده شیرزادهاست و برادر مقتول که رئیس شرکت است کارمندانش را تهدید کرده که در صورت شهادت دادن بر بیگناهی پویان، آنها را از کار برکنار خواهد کرد. حالا روشن فرهودی که پویان را تنها و بیکس و مظلوم در مخمصه میبیند، برای راضی کردن شاهدان به حضور در دادگاه وارد عمل میشود، او سراغ نزدیک به ده نفر از شاهدان عینی ماجرا میرود اما هرکدام از آنها بهانهای میآورند و از ترس خانواده شیرزاد که مبادا آنها را از کار بیکار کند از حضور در دادگاه امتناع میورزند تا اینکه بالاخره موفق میشود قیاسی و ذاکری را راضی کند. که باز یکی از این دو در برخورد با برادر مقتول در آستانه تشکیل جلسه دادگاه با قول تطمیع مالی پشیمان شده و بر میگردد. اما به جای او کیانی که راننده آژانسی بوده که خانم فرهودی با آن سراغ تک تک افرد رفته است وارد دادگاه شده و بر رفتار و گفتار شاهدانی که حضور نیافتهاند شهادت میدهد .
در حین جستجوی فرهودی برای یافتن شاهد او با خانم افشار که هم صحبت می کند و متوجه می شود بین او و پویان رابطهای عاطفی وجود داشته است در اینجا فرهودی که احساس میکند تمام امید و آرزوهایش ویران شده به کیانی میگوید که دیگر نمیخواهد ادامه دهد و حاضر نیست در دادگاه حضور پیدا کند .کیانی که مثلا از او بزرگتر است و جای پدر او را دارد، او را آرام میکند . در پایان فیلم خانم فرهودی را با همان راننده میبینیم که جلوی در زندان آمدهاند و منتظر آزادی پویان هستند . خانم افشار نیز حضور دارد و مشخص نمیشود پویان پس از آزادیاش کدام یک از این دو را انتخاب خواهد کرد.
آنتاگونیستهای تابلودار
خانواده مقتول به عنوان آنتاگونیست داستان با نام شیرزادها با نمادهایی توتالیتر و مافیایی به مخاطب معرفی میشوند و از نفوذ بسیاری در جامعه برخوردار هستند به طوری که همه از آنها ترس و واهمه دارند، فیلم از قدرت مافیایی خانواده شیرزاد سخن میگوید، در یکی از دیالوگها در جواب اینکه «مگه مملکت قانون نداره» گفته میشود «شیرزادها قانون رو میخورن یه آب هم روش»، این خانواده با تهدید به اخراج کردن کارمندان شرکت و تطمیع مالی آنها، مانع شهادت دادن برای آزادی پویان شدهاند، پویانی که همه میدانند مقصر نیست ولی هیچ کس حاضر نیست به عنوان شاهد در دادگاه به بیگناهی او شهادت دهد.
علاوه بر خانواده شیرزاد در لیست افرادی که خانم فرهودی به عنوان شاهد در دست دارد نام شخصی به نام مش صفر وجود دارد، فرهودی و کیانی در دیالوگهایشان او را مردی با خدا معرفی میکنند اما هنگامی که سراغ او میروند، مش صفر توجیه غیرمنطقی میآورد و حاضر نیست در دادگاه حاضر شود، چنین شخصی که با ظواهر مذهبی به مخاطب معرفی میشود، در پایان درنظر او غیرموجه جلوه مینماید، او نیز مانند بقیه شانه از زیر بار مسئولیت خالی میکند.
پرداختی نامناسب از موضوع «شهادت به حق»
شبههای در فیلم وجود دارد. در پایان فیلم ما شاهد هستیم که کیانی در دادگاه حاضر میشود تا شهادت دهد، او با این استنباط که شهادت افراد حاضر در صحنه را شنیده است قصد دارد شهادت دهد، اما میدانیم در قانون اشارهای بر شهادت بر شهادت نشده است و تنها در فقه شهادت بر شهادت در حقوقالناس داریم.
علاوه بر این مسائل، شخصی که قرار است شهادت دهد باید ویژگیهایی داشته باشد که خوب بود فیلم به صورتی هنرمندانه به آن اشاره میکرد: شهود باید دارای این شرایط باشند: بلوغ، عقل، ایمان، طهارت مولد، عدالت، عدم وجود انتفاع شخصی برای شاهد یا رفع ضرر از وی، عدم وجود دشمنی دنیوی بین شاهد و طرفین دعوا؛ مگر در صورتی که شهادت به نفع دیگری باشد، عدم اشتغال به تكدی و ولگردی و نداشتن سابقه کیفری یا اشتهار به فساد؛ مگر اینکه برای ادای شهادت توبه کند؛ که در صورت احراز تغییر در اعمال او و اطمینان از صلاحیت و عدالت وی شهادتش پذیرفته میشود. اگر روز روشن به این ظرایف قانونی هم اشاراتی داشت آنوقت در نظر مخاطب بدبینی به قانون و در نهایت بدبینی به حکم الهی قصاص صورت نمیگرفت.
یک سال و نیم از قتل گذشته و حکم قصاص اجرا نشده است، در این میان فرهودی به دنبال هر شاهدی میرود آنها باور نمیکنند که قرار است پویان اعدام شود بازخورد آنان واکنشی تعجبآمیز است که «واقعا میخوان قصاصش کنن؟!» کارگردان با این پس زمینه ذهنی فیلم را پیش برده است که قصاص در کشور ما راحت انجام میشود و ایرادات قانونی وجود دارد، این موضوع را از دیالوگهای رد و بدل شده در فیلم به وضوح میتوان فهمید، در حالی که قتل با چند راه ثابت میشود، 1) اقرار خود قاتل 2) شهادت شهود (دو مرد عادل) 3) قسامه 4) علم قاضی بنابراین نباید در فیلمها فقط تاکید بر شهادت کرد و مخاطب را به قانون این چنین بدگمان کرد!
زنان سوق دهنده مردان به سوی انسانیت
جامعه به تصویر درآمده شامل کسانی است که به خاطر منافع شخصی خود حاضرند جان انسانی بیگناه گرفته شود، انسانهایی که گویی وجدان آنها بیدار نیست و صدای حق را نمیشنود، هرکس مشغول کار خود است، بیآنکه بخواهد به دیگری فکر کند، البته ما شاهد آن هستیم که این ویژگیها به مردان منحصر میشود چون زنان در این فیلم تنها کسانی هستند(به استثنای کیانی) که حاضر نیستند جان فردی بیگناه گرفته شود، این زنان فیلم هستند که سعی دارند وجدان خفته مردان را بیدار کنند، در صحنههایی از فیلم این موضوع به وضوح نمایان میشود. در سکانسی که به دنبال یکی از شاهدان ماجرا میروند، زن او به همسرش گوشزد میکند که حق را ناحق نکند و یا خواهر یکی دیگر از شاهدان او را به سمت شهادت دادن سوق میدهد و به طور کلی هم این خانم فرهودی است که به دنبال همه شاهدان میرود و سعی میکند انسانیتی را که در وجود شاهدان ماجرا مرده است، زنده کند و پویان را بار دیگر به زندگی بازگرداند. او حتی برای راضی کردن ذاکری مجبور میشود شرافت خود را نیز زیرپا بگذارد و تن به ذلت دهد. البته در پایان فیلم ما شاهد این موضوع هستیم که خانم فرهودی با نیت محض انسانی قصد نجات جان پویان را نداشت، چون تا در خصوص وجود رابطه عاطفی زن دیگری با پویان شک کرد از ماجرا کنار کشید و این کیانی بود که این مسیر را ادامه داد و به سرانجام رسانید.
سخن آخر
فارغ از این که میتوان روز روشن را یک فیلم اقتباس شده از «سگکشی» بهرام بیضایی دانست باید اذعان کرد روز روشن به واسطه بازی خوب بازیگران و مطرح کردن موضوع ارزشمند شهادت به حق قصد حمله به وجدان خفته انسانهایی را دارد که در راستای منفعت طلبی خود حاضر نیستند جان بیگناهی را با شهادت به حق خود نجات دهند اما در این فیلم وجدان خفته از آن مردان است و وجدان بیدار مخصوص زنان جامعه و همچنین خانواده شیرزاد به عنوان افرادی با نمادهای مذهبی، بسیار غیرمنطقی و خبیث معرفی میشوند به طوری که مخاطب را واقعا دلزده میکنند، در این فیلم مانند بسیاری از فیلمهایی که به قصاص میپردازند بیننده با خانواده شخصی که قرار است قصاص شود همذاتپنداری میکند و خانواده مقتول نیز بسیار بدجنس ترسیم شدهاند و این ناخودآگاه قصاص را درنظر بیننده امری منفی جلوه میدهد نه امری حیاتبخش...
* فاطمه موسوی