کد خبر 27926
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۹:۱۶

نزديک به ده هزار روايت از طريق شيعه و سنّى درباره امامت دوازده نفر از اهل بيت پيامبر گرامى (ص)، نقل شده که اين روايات در کتابهاى معتبر اهل تشيّع و اهل سنّت موجود است.

به گزارش مشرق به نقل از مرکز خبر حوزه، آيت‌الله العظمي مظاهري در پاسخ به سئوالي پيرامون اثبات ولايت اهل‌بيت (ع) با ذکر نمونه‌هايي اين روايات را دسته‌بندي کرد‌ه‌اندکه به مناسبت روز«انقلاب اسلامي، قرآن، عترت و انتظار فرج »تقديم خوانندگان ارجمند مي‌‌شود.

نزديک به ده هزار روايت از طريق شيعه و سنّى درباره امامت دوازده نفر از اهل بيت پيامبر گرامى (ص)، نقل شده که اين روايات در کتابهاى معتبر اهل تشيّع و اهل سنّت موجود است. اين روايات بر سه گونه تقسيم مى‏شود :

الف) رواياتى که به طور فشرده دلالت بر مدّعاى شيعه دارد، مانند روايت «ثقلين» و روايت «سفينه» و روايت «ائمّه اثنى عشر»:

1)روايت ثقلين: «قال رَسُولُ اللَّهِ (ص): اِنّى تارِکٌ فيکُمُ الثِّقْلَيْنِ کِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتى اَهْلَ بَيْتى وَ اِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوضَ ما اِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا».

] - بحار الانوار، ج 35، ص 184، باب 4، ح 2. [

»به درستى که من در بين شما دو چيز گرانبها مى‏گذارم قرآن و اهل بيتم، و آن دو از يکديگر جدا نمى‏شوند تا در حوض کوثر بر من وارد شوند، تا زمانى که به اين دو تمسّک کنيد گمراه نمى‏شويد».

2) روايت سفينه: «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَثَلُ اَهْلِ بَيْتى فيکُمْ کَمَثَلِ سَفينَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَها نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرَقَ».

]- بحار الانوار، ج 23، ص 123، باب 7، ح 48. [

»اهل بيت من در بين شما مانند کشتى نوح است، هر کس سوار آن شد نجات يافت و هر کس از آن تخلّف کرد غرق شد».

3) روايت ائمّه اثنى عشر:«قالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): لا يَزالُ الدّينُ قائِماً حَتّى تَقُومُ السَّاعَةُ وَ يَکُونُ عَلَيْکُمْ اِثْنى عَشَرَ خَليفَةً کُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ».

] - بحار الانوار، ج 36، ص 239، باب 41، ح 38. [

»تا روز قيامت، دين اسلام پايدار است و دوازده جانشين براى شما هست که همه آنها از قريش هستند».

روايت اخير همچنين با الفاظ ديگرى ولى با همين محتوا، به طور متواتر در کتابهاى معتبر اهل تشيّع و اهل سنّت از رسول گرامى (ص) نقل شده است، مانند:

»يَکُونُ بَعْدى اِثْنا عَشَرَ خَليفَةً کُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ».

] - بحار الانوار، ج 36، ص 268، باب 41، ح 88.[

»بعد از من دوازده نفر جانشين مى‏باشند که همگى از قريش هستند».

»اَلْاَئِمَّةُ بَعْدى اِثْنا عَشَرَ کُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ».

]- بحار الانوار، ج 36، ص 282، باب 41، ح 103.[

»امامان بعد از من دوازده نفرند که همگى از قرش هستند».

»لا يَزالُ هذَا الدّينُ عَزيزاً مَنيعاً اِلى اِثْنى عَشَرَ خَليفَة».

]- بحار الانوار، ج 36، ص 266، باب 41، ح 87.[

»پيوسته اين دين غالب و محفوظ است تا زمانى که دوازده نفر جانشين باشند».

تواتر اين روايات از جهت محتواى آن بوده و به تواتر، معنوى گفته مى‏شود، ولى روايات «ثقلين» و «سفينه» داراى تواتر لفظى‏اند.مؤلّف کتاب ارجمند »عبقات الانوار«، روايت ثقلين را با صدها سند معتبر از عالمان شيعى و سنّى نقل کرده و تنها يکصد و هشتاد و هفت سند در خصوص اين روايت از علماي اهل سنّت را در طى دو جلد بيان کرده است.

ب) رواياتى که مقصود را رساتر و گوياتر از روايات دسته اوّل بيان کرده است، اين روايات نيز به تواتر معنوى از پيامبر گرامى (ص) در کتابهاى معتبر شيعه و سنّى نقل شده است. ار باب نمونه دو روايت را در ذيل مى‏آوريم:

1) «قالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): يا حُسَيْنُ اَنْتَ الْاِمامُ، اِبْنُ اِلْاِمامِ، اَخُو الْاِمامِ، تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِکَ اَئِمَّةٌ اَبْرارٌ».

]- بحار الانوار، ج 36، ص 291، باب 41، ح 116.[

»اى حسين تو امام، فرزند امام، برادر امام هستى، نه نفر امام نيز از فرزندان تو هستند».

يا هنگامى که از پيامبر در مورد جانشينان آن حضرت سؤال شد، فرمود:

2) «عَلِىٌّ اَخى وَ وَزيرى وَ وَصيّى وَ وارِثى وَ خَليفَتى فى اُمَّتى وَ وَلِىُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدى، وَ اَحَدَ عَشَرَ اِماماً مِنْ وُلْدِهِ، اَلْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ واحِدٌ بَعْدَ واحِدٍ، اَلْقُرانُ مَعَهُمْ وَ هُمْ مَعَ الْقُرانِ لا يُفارِقُونَهُ حَتّى يَرِدُوا عَلَىَّ الْحَوضَ».

]- بحار الانوار، ج 33، ص 148، باب 16، ح 421.[

»على برادر و ياور و وصىّ و وارث و جانشين من در امّت من است او و ياده نفر از فرزندانش ولىّ و سرپرست هر مؤمنى بعد از من هستند، حسن و سپس حسين، سپس نه نفر از فرزندان حسين يکى پس از ديگرى جانشين من هستند قرآن با ايشان است و ايشان با قرآن هستند، ايشان قرآن را رها نمى‏کنند تا همگى در حوض کوثر بر من وارد شوند».

ج) رواياتى که روشن و بدون ابهام، امامان را تعيين مى‏کند و نام آنان را يکى پس از ديگرى به وضوح بر مى‏شمارد. اين روايات نيز به تواتر معنوى در کتابهاى شيعه و سنّى نقل شده است. مانند سه روايت ذيل:

1) »قالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فى تَفْسيرِ «اُولِى الْاَمْرِ» فى قَولِهِ تَعالى «يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الْاَمْرِ مِنْکُمْ« اِذا سَأَلَ جابِرُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ الْاَنْصارى عَنْهُمْ: هُمْ خُلَفائى يا جابِر وَ اَئِمَّةُ الْمُسْلِمينَ بَعْدى اَوَّلُهُمْ عَلِىُ بْنُ اَبيطالِب ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلىٍّ الْمَعْرُوفُ فِى التَوراةِ بِالْباقِرِ وَ سَتُدْرِکُهُ يا جابِر فَاِذا لَقيتَهُ فَاقْرَأْهُ مِنّى السَّلام ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ مُوسى ثُمَّ مُحَمَّدٌ بْنُ عَلىٍّ ثُمَّ عَلِىُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلىٍّ ثُمَّ سَميّى وَ کَنيّى حُجَّةُ اللَّهِ فى اَرْضِه وَ بَقِيَّتُهُ فى عِبادِهِ اِبْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، ذاکَ الَّذى يَفْتَحُ اللَّهُ - تَعالى ذِکْرُهُ - عَلى يَدَيْهِ مَشارِقَ الْاَرْضِ وَ مَغارِبَها، ذاکَ الَّذى يَغيبُ عَنْ شيعَتِه وَ اَولِيائِه غَيْبَةً لا يَثْبُتُ فيها عَلَى الْقَولِ بِاِمامَتِهِ اِلّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ بِالْايمانِ».

]- بحار الانوار، ج 36، ص 249، باب 41، ح 67.[

»پيامبر اکرم (ص) درباره »اولى الامر« در پاسخ به سؤال جابربن عبداللَّه انصارى که سؤال کرد اولى الامر چه کسانى هستند، فرمود: آنها جانشينان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند، اوّل آنها على بن ابيطالب، سپس حسن، سپس حسين، سپس على بن حسين، سپس محمّد بن على که در تورات به باقر معروف است و اى جابر تو او را درک مى‏کنى، هنگامى که او را ملاقات کردى سلام مرا به او برسان، سپس جعفر بن محمّد صادق، سپس موسى بن جعفر، سپس على بن موسى، سپس محمّد بن على، سپس على بن محمد، سپس حسن بن على، سپس هم نام و کنيه‏ام حجّت خدا در زمين و ذخيره خدا در بين بندگان خدا، فرزند حسن بن على، اوست کسى که خدا شرق و غرب زمين را به دست او فتح مى‏کند، اوست کسى که از شيعيان و دوستانش غايب مى‏شود، غايب شدنى که بر امامتش ثابت نمى‏ماند، مگر کسى که خداوند قلب او را با ايمان امتحان کرده باشد«.

2)«قالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِعَلىٍّ (ع) فى تَفْسيرِ آيَةِ التَّطْهيرِ: يا عَلِىُّ هذِهِ الْايَةُ نَزَلَتْ فيکَ وَ فى سِبْطَىْ وَ الْاَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِکَ، فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللَّهِ، وَ کَمِ الْاَئِمَّةُ بَعْدَکَ، قالَ: اَنْتَ يا عَلِىٌّ ثُمَّ اِبْناکَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ بَعْدَ الْحُسَيْنِ عَلِىٌّ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ عَلِىٍّ مُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍّ جَعْفَرٌ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ جَعْفَرٍ مُوسى اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ مُوسى عَلِىٌّ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ عَلِىٍّ مُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِىٌّ اِبْنُهُ، وَ بَعْدَ عَلِىٍّ اَلْحَسَنُ اِبْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ، هکَذا اَسْمائُهُمْ مَکْتُوبَةٌ عَلى ساقِ الْعَرْشِ، فَسَأَلْتُ اللَّهَ تَعالى عَنْ ذلِکَ، فَقالَ: يا مُحَمَّد هذهِ الْاَئِمَّةُ بَعْدَکَ مُطَهَّرُونَ مَعْصُومُونَ، وَ اَعْدائُهُمْ مَلْعُونُونَ«.

]- بحار الانوار، ج 36، ص 336، باب 41، ح 199.[

»پيامبر (ص) درباره آيه تطهير به حضرت على (ع) فرمود: اى على اين آيه درباره تو و دو فرزندم و امامان از نسل تو نازل شده است، (حضرت على (ع) مى‏فرمايد:) عرض کردم: اى پيامبر خدا، چند نفر امام بعد از شما هستند؟ فرمود: اى على، تو سپس دو فرزندت حسن و حسين و بعد از حسين فرزندش على، و بعد از على فرزندش محمّد و بعد از محمّد فرزندش جعفر و بعد از جعفر فرزندش موسى و بعد از موسى فرزندش على و بعد از على فرزندش محمّد و بعد از محمّد فرزندش على و بعد از على فرزندش حسن و حجّت فرزند حسن، اينگونه نامهاى ايشان بر ساق عرش نوشته بود، از خدا درباره اين نامها سؤال کردم، خداوند فرمود: اى محمّد اينها امامان بعد از تو هستند، پاک و معصومند و دشمنان آنها ملعون هستند«.

3) »«قالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِلْحُسَيْنِ (ع): يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ تِسْعَةٌ مِنْ اَئِمَّةٍ مِنْهُمْ مَهْدِىُّ هذِهِ الْاُمَّة، فَاِذَا اسْتُشْهِدَ اَبُوکَ فَاْلحَسَنُ بَعْدَهُ، فَاِذا سُمَّ الْحَسَنُ فَاَنْتَ، فَاِذا اسْتُشْهِدْتَ فَعَلِىٌّ اِبْنُکَ، فَاِذا مَضى عَلِىٌّ فَمُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى مُحَمَّدٌ فَجَعْفَرٌ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى جَعْفَرٌ فَمُوسى اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى مُوسى فَعَلِىٌّ اِبْنُهُ فَاِذا مَضى عَلِىٌّ فَمُحَمَّدٌ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى مُحَمَّدٌ فَعَلِىٌّ اِبْنُهُ، فَاِذا مَضى عَلِىٌّ فَالْحَسَنُ اِبْنُهُ، ثُمَّ الْحُجَّةُ بَعْدَ الْحَسَنِ، يَمْلَأُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوراً».

]- بحار الانوار، ج 36، ص 306، باب 41، ح 145.[

»پيامبر (ص) به امام حسين (ع) فرمود: از نسل تو نه امام هستند که »مهدى« اين امّت نيز از ايشان است، هنگامى که پدرت شهيد شد حسن، و هنگامى که حسن مسموم شد تو و بعد از شهادت تو فرزندت على، و هنگامى که على از دنيا رفت فرزندش محمّد، و هنگامى که محمّد از دنيا رفت فرزندش جعفر، و هنگامى که جعفر از دنيا رفت فرزندش موسى، و هنگامى که موسى از دنيا رفت فرزندش على، و هنگامى که على از دنيا رفت فرزندش محمد، و هنگامى که محمّد از دنيا رفت فرزندش على، و هنگامى که على از دنيا رفت فرزندش حسن، و سپس حجّت زمين را از عدل پر مى‏کند همانگونه که از ظلم پر شده است».

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس