به گزارش گروه فرهنگی مشرق به نقل از خبرآنلاین، عزتالله انتظامی دیگر دل و دماغ قدیمها را ندارد. او اگرچه همچنان مجبور میشود از خانهاش بیرون بیاید یا گاه و بیگاه نسبت به اتفاقی موضعگیری کند اما خبر استعفایش از هیات مدیره خانه تئاتر و خانه هنرمندان ایران یا خبر رونمایی کتابش «من عزتم، بچه سنگلج» بهانههایی هستند که او را به یادمان بیاورد.
در رونمایی کتابش، آقای بازیگر از خودش حرف زده بود. از این که هیچگاه اجازه نداده سیاست با هنر و کارش بیامیزد و همیشه برای مردم کار کرده است. شاید همین پرهیز از سیاست باشد که حالا باعث شده او باز هم درباره دلایل برکناریاش سکوت اختیار کند: «نمیتوانم با صداقت کارم را ادامه دهم... مسائلی پیش آمده که دیدم نباشم، بهتر است.»
او در متن استعفانامه خود تنها اشاره کرده خستگی همه این سالها به تن سالخوردهاش مانده و ترجیح داده درباره شرایطی که باعث استعفای او شدند چیزی نگوید.
مدتی است که هوای آلوده تهران، نفس کشیدن را برای عزتالله انتظامی سخت کرده است. هوایی که به او اجازه بیرون آمدن از خانه را نمیدهد تا لااقل سری به موزه سینما که خود او یکی از بنیانگذارنش است، بزند.
بچه سنگلج، حالا باید از تهران برود. وگرنه هوای تهران کار دست ریه ناتوانش میدهد. او باید از شهری که در کوچه پسکوچههایش پرسه زدهِ و بزرگ شده، شهری که در آن سختیهای زیادی کشیده تا سرانجام تبدیل به چیزی شود که الان هست، برود.
گزیدهکاری، سختگیری در انتخاب نقش و پرهیز از حاشیهها، حالا عزت سینمای ایران را به جایی رسانده که بخشی از تاریخ سینمای ایران با بازی او معنا میشود.
او با غرور، از راهی که رفته دفاع میکند. آنچنان که در مراسم رونمایی کتابش در سخنانی گفت: «ما سختیهای زیادی کشیدیم و هنوز هم سختی میکشیم. اگر قرار بود در این مدت هر کاری بکنیم، مطمئنا در شان ما نبود. خوشحالم که در دوران فعالیت هنریام چیزی وارد آن نشد، نه مسائل سیاسی و نه غیر سیاسی. همیشه برای مردم کار کردهام، کارهایی که توسط من اما با همراهی مردم انجام شده است.»
او اما حالا به دلایلی تصمیم گرفته به حضور تاثیرگذارش در خانه هنرمندان و هیات مدیره خانه تئاتر پایان دهد. کسی که یک زمانی روی صحنههای تئاترهای لالهزار و بعدها سنگلج، با بازیهایش دل از تماشاگران میبرد، حالا ترجیح میدهد، تئاتر تنها خاطرهای دور برایش باشد و از گستره اجرایی آن فاصله بگیرد.
آقای بازیگر در متن کوتاه استعفا نامهاش به هفتاد سال سابقه خود اشاره کرده و گفته: «بیش از هفتاد سال است که با شور و شوق بسیار و بیدریغ برای هنر سرزمینام از پای ننشستهام. از دههی٢٠ در کوچه پس کوچههای لاله زار که نوجوان و عاشق بودم، تا به امروز و این روزهای خاکستری که همچنان عاشقم و خستگی ناپذیر.
به خود میبالم که از ابتدای تاسیس خانه تئاتر، هر سال با رای بالای هنرمندان تئاتر، به منصب رییس و عضو هیئت مدیره انتخاب میشدم؛ و در این مدت بدون هیچ چشم داشتی همواره تمام توان خود را برای پیشبرد هنر تئاتر و جوانان کشورم به کار بردهام.
همچنین مفتخرم که از ابتدای تاسیس خانه هنرمندان ایران عضو و نایب رییس شورای عالی بودهام و همهی تلاش خود را برای رفع مشکلات و بهبود شرایط هنرمندان ایران به کار بستهام.»
در کارنامه کاری عزتالله انتظامی تئاتر نقش پررنگی دارد. خیلی از شخصیتهای مهم و نامدار نمایشنامههای مهم ایران و جهان، در قامت و قالب او روی صحنه جا گرفته است. او پیش از هر چیز بازیگر حرفهای تئاتر بوده و هست. حتی در این چند دهه گذشته هم که روی صحنه حاضر نشد، همچنان چشمش به دنبال تئاتر بود و از آن غافل نمیشد. با این حال استعفای او خبر تکاندهندهای است که درباره دلایلش شاید بعدها گزارشها نوشته شود و مصاحبهها صورت بگیرد.
این سکوت آقای بازیگر، سکوتی همیشگی نیست. هیچ سکوتی همیشگی نبوده است و این را بچه سنگلج لابد خوب میداند.
با همه این حرفها اما حالا در این روزهای خاکستری که نفس او را گرفته، عزتالله انتظامی به امید باریدن آسمان بر شهری است که چهرهاش چند سالی میشود پشت غبار و دود پنهان شده است. شهری که بخشی از هویت عزتالله انتظامی است. شهری که هم، او آقای بازیگر را دوست دارد و آقای بازیگر او را.
در این روزهای خاکستری، عزتالله انتظامی به امید باریدن آسمان شهری است که چهرهاش پشت غبار و دود پنهان شده است.