به گزارش وبلاگستان مشرق، علي کميلي در مطلب اخير وبلاگ "آرمانخواهي" با اشاره به تحولات کشورهاي مسلمان در منطقه، نوشت: بازخواني تحولات منتهي شده به انقلاب اسلامي ايران با آنچه امروز در تونس و مصر و... رخ ميدهد نشانگر آن است که در صورت بازخواني تتيروار آن براي مردم اين کشورها، تجربيات خوبي به آنها منتقل خواهد شد و عبرتهاي مفيدي برايشان به نمايش در خواهد آمد که جلوي اشتباهشان را خواهد گرفت. گر چه انقلاب ايران از عمقي ايدئولوژيک و رهبري مقتدر برخوردار بود و اين کشورها از اين حيثيات به پاي آن نميرسند اما از آنجا که خصوصا مصر، براي غرب،آمريکا و اسرائيل اهميت دوچنداني دارد و به مثابه ايران ژاندارم منطقه است، تلاشهاي متعدد و استراتژيهاي گوناگوني براي جلوگيري از سرنگوني آن، پيگيري ميگردد.
به گوشهاي از رخدادهاي گذشتهمان بنگريم: - - شاه با مقدار معتنابهي طلا و پول، به همراه خانوادهاش و برخي سران از کشور ميروند. - - بختيار، عضو جبهه ملي، داراي چهرهاي انقلابي و حتي منتقد رژيم، البته با گرايشات شديدا غربزده، روي کار آورده ميشود که تعدادي را از ادامه انقلاب سست ميکند اما امام و مردم کوتاه نمي آيند! - - آمريکا از اعطاي آزادي و حقوق مسلم مردم ايران به آنها حمايت ميکند. - - چهرههاي شبه انقلابي، شرايط جديد را کافي دانسته و فرصت خوبي براي اصلاح معرفي ميکنند و سعي ميکنند شعار انقلاب را تغيير دهند. - - همزمان با تزوير، حکومت نظامي نيز برقرار است و از زور نيز براي تهديد مردم استفاده ميگردد.
امروز نيز در تونس، بختيار حکومت ميکند و براي مصر نيز بختيارهايي چند در صف ايستادهاند! آمريکا از اعطاي آزادي و حقوق مردم حمايت قاطع ميکند و از حمايت سي ساله خود از ديکتاتورها و نقض سيساله حقوق مردم سخني نميگويد! جوانان بيگناه يک به يک بر کف خيابانهاي اين کشورها ميريزند: تا امروز، فقط 2000 زخمي و بيش از 100 کشته در مصر و بيش از صد کشته و دهها زخمي در تونس داريم و اردن و يمن و عربستان نيز در حال قرباني گرفتن اند! بر انديشمندان عرب و ماست که با ابزارهاي مختلف، تجربيات گذشته را به مردم انقلابي عرب برسانيم و به آنها بگوئيم که انتخاب اسلام به عنوان تنها گزينه رهايي و پيروي از رهبران سالم و مردمي، تنها را موفقيت است.
نکته مهم: در مرحله بعد و پس از پيروزي انقلاب نيز بايد دانست که دموکراسي تيغي دو لبه است که اگر آگاهي بخشي عمومي به خوبي انجام شود، نتيجهاي مثبت و در صورت عدم توجيه مردم، ضريب گرفتن منحرفين يا اختلاف نيروهاي اصيل، نتيجه منفي خواهد شد! اين کشورها با وجود حاکميت ديکتاتوريهاي طولانيمدت، هنوز به صورت کامل ليبراليزه نشدهاند تا فرمول فريد زکريا براي آنان قابل اجرا باشد و دموکراسي، فقط، تامينکننده منافع غرب باشد، لذا در صورت مديريت صحيح فضا، امکان تحقق فضاي مطلوب هست.
تازه پس از اينهاست که جداييطلبي و ... را کوک ميکنند چنانچه وقيحانه در سودان کردند!