به گزارش مشرق، کيهان نوشت: منابع خبري گزارش داده اند همايون از چندي پيش بر اثر زمين خوردن دچار ضربه مغزي شده و به کما رفته بود و ديگر به هوش نيامد. وي سال گذشته وقوع انقلاب اسلامي ايران را بزرگ ترين کابوس زندگي خود توصيف کرده بود و به همين دليل نيز علي الدوام به ستايش هاي مبالغه آميز نسبت به برخي دست اندرکاران فتنه سبز (موسوي و خاتمي و کروبي) مي پرداخت. او حتي از گروهک هاي مقيم خارج خواسته بود خود را با اين سه نفر و اصلاح طلبان تنظيم کنند چرا که اپوزيسيون توانسته از اين طيف، افراد و شخصيت هاي جديدي در تناقض با هويت انقلابي سابقشان بسازد.
صاحب نظران تاريخ به اعتبار کارنامه سياسي همايون از وي به عنوان فردي بي ثبات و فرصت طلب ياد مي کنند و سير تطور گرايش هاي سياسي وي از سوسياليسم به سلطنت طلبي دو آتشه و سپس شعار دموکراسي خواهي و حقوق بشر را در طول 60 سال زندگي سياسي او را شواهد متعدد اين ادعا برمي شمارند. همايون در سال 1326 جزو مؤسسان حزب ضد اسلامي «پان ايرانيست» بود، سال 1329به «گروه نجات ملي» پيوست و سال 1330 از حزب سوسياليست ملي کارگران ايران (سومکا) سر درآورد اما در جريان کودتاي 28 مرداد، در زمره چماقداران و چاقوکشاني بود که با شعار «خدا، شاه، ميهن» و با هدايت سيا و M16 به خيابان ريختند و نهضت ملي شدن نفت را ساقط کردند.
داريوش همايون پس از کودتاي 28 مرداد مورد اعتماد رژيم کودتا قرار گرفت. او عضو شبکه مطبوعاتي وابسته موسوم به «بدامن» بود و مورد اعتماد آمريکا قرارگرفت.
اعتماد سرلشکر زاهدي عامل کودتاي 28 مرداد 32 به همايون باعث شد تا دختر خود «هما» را به عقد وي درآورد. رژيم کودتايي پهلوي همچنين از همايون براي راه اندازي سنديکاي وابسته «نويسندگان و خبرنگاران» کمک گرفت تا مطبوعات را به طور کامل مديريت کند.
همايون روزنامه صهيونيستي آيندگان را به اعتبار ارتباط با کلان سرمايه داران صهيونيست راه اندازي کرد. او همچنين مدت ها وزير اطلاعات و جهانگردي در دولت هاي هويدا و آموزگار بود و پس از راه اندازي حزب شاه ساخته رستاخيز، به عنوان قائم مقام دبيرکل حزب معرفي شد.
روايت تاريخي غالب بر آن است که داريوش همايون نويسنده مقاله موهن روزنامه اطلاعات عليه مذهب و مراجع و حضرت امام خميني(ره) در 17 دي 56 است، مقاله اي که با امضاي مستعار احمد رشيدي مطلق (يا به تعبير شهيد والامقام دستغيب «احمق رشيدي مطلق») چاپ شد. برخي روايتگران نيز بر آن هستند که مقاله از سوي دربار و با وساطت همايون براي چاپ به روزنامه اطلاعات ارسال شد. اين مقاله جرقه انفجار انقلاب اسلامي را در 19 دي 56 و سپس اربعين هاي زنجيره اي تا پيروزي انقلاب اسلامي زد و تا ابد داريوش همايون را درکنار لعنت ملت ايران، سزاوار ملامت سلطنت طلبان و حاميان خارجي آنها قرار داد.
داريوش همايون 16 آبان 57 در منزلش دستگير و روانه زندان دژبان پادگان جمشيدآباد مي شود. روز 22 بهمن 57 پس از فتح پادگان جمشيدآباد توسط مردم از زندان فرار کرده و 15 ماه به طور مخفيانه در ايران مي گذراند. وي سال 1359از کشور گريخت.