امریکا بعد از جنگ جهانی دوم، شعارِ " آمریکای نرم­تر و مهربان­تر" را در دستور کار خویش قرار داد و تلاش نمود از موقعیت بعد جنگ، برای تثبیت جایگاه ابرقدرتی خود در افکار عمومی مردم جهان استفاده نماید؛ ابر قدرتی که با جنگ و از بین بردن تمدن­ها به قدرت نرسیده است.

گروه جنگ نرم مشرق- کتاب عملیات هالیوود درباره رابطه طولاني مدت ميان ارتش ايالات متحده آمريکا و هاليوود است، رابطه همزيستي که هر کدام از اين دو از اقدامات طرف ديگر منفعت مي برد. هاليوود مدت هاست که در توليد فيلم هاي خود به همکاري هاي نظامي وابسته است که اين وابستگي از دسترسي به آرشيو فيلم هاي ارتش تا استفاده از ناوهاي جنگي واقعي و تجهيزات نظامي گسترده مي شود. براي ارتش نيز مزيت همکاري با هاليوود اين است که به آن توانايي مي دهد که به شکل دهي تصوير خود در موثرترين وسيله فرهنگ مردم بپردازد و اين وسيله موثر عبارت از فيلم هاي سينمايي است.




شواهد و قراین نشان می‌دهند که هالیوود، صنعت فیلم‌سازی پرزرق و برق آمریکا، هنوز هم به عنوان یکی از اهداف اصلی نفوذ و دستکاری بسیاری از سازمان‌های دولتی آمریکا،‌ بالاخص سیا، مطرح است. اغلب مباحثی که در مورد تبلیغات سینمایی در جریان هستند به بحث در مورد گذشته‌ها می‌پردازند و در حالیکه تعدادی از کارشناسان امر توجهات را معطوف به روابط طولانی‌مدت و علنی هالیوود با پنتاگون نموده‌اند اما مطالب کمی در مورد تأثیرگذاری پنهانی بر هالیوود پس از واقعه 11 سپتامبر به رشته تحریر درآورده شده‌اند. پیش از این 10 قسمت از فصلهای کتاب «عملیات هالیوود» در مشرق ترجمه و منتشر شد. آنچه در ادامه می آید فصل یازدهم از این کتاب است.
برای مطالعه قسمت های قبل اینجا کلیک کنید.
                                                     
                                                                                             *******
با اینکه قرار بود فیلم "هوانورد تاسکیجی" بر مبنای واقعیت ساخته شده و در این راستا طبیعی می­نمود رفتار تبعیض آمیز و نژادپرستانه رایج آن زمان، در فیلم مشهود باشد؛ اما ارتش، دستور سانسور صحنه­ های حاکی از این رفتار را داد.

امریکا بعد از جنگ جهانی دوم، شعارِ " آمریکای نرم­تر و مهربان­تر" را در دستور کار خویش قرار داد و تلاش نمود از موقعیت بعد جنگ، برای تثبیت جایگاه ابرقدرتی خود در افکار عمومی مردم جهان استفاده نماید؛ ابر قدرتی که با جنگ و از بین بردن تمدن­ها به قدرت نرسیده است.

این کشور برای رسیدن به این مطلوب، درصدد بود حساسیت مردم را تحریک نکند و نظر مثبت نسبت به آمریکا را تقویت نماید. در راستای اجرای این سیاست اگر حقیقتی خلاف آنچه باید، در رسانه­ای عنوان شود، حق پخش ندارد. پنتاگون با نمایش نژادپرستی در ارتش مخالف بود؛ چرا که در دهه اخیر افکارعمومی غالب مردم، نژادپرستی را به عنوان مفهوم منفی تلقی کرده و هدف پنتاگون وانمود کردن این مهم بود که سیاه و سفید با هم برای رسیدن به اهداف آمریکا تلاش می­کنند.

و نکته مهم، اگر هالیوود فیلم مذکور را بر اساس اسناد واقعی می­ ساخت، این پرسش که "اگر امریکا خود چنین رفتار نژادپرستانه­ای داشت، چه طور آلمان نازی را به جرم نژادپرستی مورد حمله قرار می­ داد؟!"، در اذهان برجسته و جایگاه آمریکا در افکار عمومی مردم جهان به خطر می­افتاد.

صبح روز 12 مارس 1995 برف و کولاک شدیدی پورت چافی[1] آرکانزاس را درنوردید و طوفان دیگری نیز در راه بود. در این فاصله تیم تولید فیلم هوانورد تاسکیجی[2] بیرون رفتند تا لوکیشن هایی را در پایگاه نظامی جنگلی پیدا کنند. جاده ها خیس و یخ زده بودند، و هنگامی بیل کارارو تهیه کننده فیلم و اعضای گروهش از پیچ تندی در جاده می گذشتند به کامیون نظامی واژگون شده ای برخورد کردند که بخار از بخشهای زیرین آن بلند می شد و چرخهای جلویش هنوز می چرخیدند. دو سرباز ـ یک زن و یک مرد ـ که از کامیون به بیرون پرت شده بودند به حالت گیج و مبهوت کنار جاده ایستاده بودند. راننده درون اتاقک جلویی گیر کرده و بخاطر کمربند ایمنی اش سر و ته آویزان شده بود.


منطقه پورت جافی در آرکانزاس

کارارو از اتومبیل بیرون پرید تا به مرد زخمی کمک کند. وی می گوید «شیشه جلو از جا درآمده بود و راننده بین فرمان و زمین گیر کرده بود. درد زیادی داشت و پاهایش زخمی شده بودند.»

کارارو دو سرباز گیج را کنار جاده نشاند و با بی سیم از کمپ درخواست کمک کرد.

چندین روز بود که باران می بارید و شرکت فیلمسازی مجبور شده بود برای بیرون کشیدن کامیونت های خود که در گل های قرمز رنگ آرکانزاس فرو می رفتند یک بولدوزر و جرثقیل کرایه کند. بنابراین کارارو با جان کارپنتر مسئول ترابری تماس گرفت و به او گفت تجهیزات سنگین را به محل حادثه بیاورد.

فیلم هوانورد تاسکیجی

کارارو تعریف می کند که «مسئول ترابری با جرثقیل آمد. آنها زنجیرهای سنگین به محور کامیونت وصل کردند، و یکی از راننده ها به درون اتاقک راننده خزید و کمربند ایمنی را برید. یه قهرمان واقعی بود. بعد آنها کامیونت را با جرثقیل بالا کشیدند و ما راننده را بیرون آوردیم.»

در این موقع نیروهای نظامی هم سر رسیدند و یک هلیکوپتر مدواک[3] درخواست کردند. پرستار شرکت فیلمسازی راننده مجروح را پس از اینکه از کامیونت بیرون کشیده شد مداوا کرد، و هنگامی که هلیکوپتر سر رسید وی را روی برانکاردی گذاشته و به بیمارستان محلی منتقل کردند.

کارارو می گوید «نود ثانیه بعد از اینکه هلیکوپتر بلند شد بدترین کولاک ممکن رخ داد. همه جا سفید شد. اگر بیرون آوردن راننده کمی بیشتر طول می کشید باید او را با اتومبیل به بیمارستان می رساندند.»

سرباز نجات یافت و ارتش (نیروی زمینی) از کارارو و اعضای تیمش به عنوان قهرمان تشکر کرده و لوح تقدیر به آنها داد. کارارو لوح را از دیوار دفتر کارش آویزان کرده است.

هلیکوپتر مدواک که برای نجات سرباز به زمین نشست

اما ارتش (نیروی زمینی) تقریباً با درخواست کارارو و تیمش برای فیلمبرداری در پایگاه نظامی متعلق به جنگ جهانی دوم مخالفت کرده بود، زیرا نخستین نسخه فیلمنامه اصلاً باب میل آنها نبود؛ نژادپرستی و «تنفر سفید-سیاه» زیادی در فیلمنامه وجود داشت.

فیلم با بازی لارنس فیشبورن، کوبا گودینگ جونیور و مالکوم جمال وارنر بر اساس داستان واقعی گروهی از خلبانهای سیاه پوست نیروی هوایی ارتش است که برای کسب اجازه پرواز و جنگیدن برای کشورشان طی جنگ جهانی دوم، بر نژادپرستی در بین نیروهای نظامی غلبه می کنند.

لارنس فیشبورن ، بازیگرفیلم هوانورد تاسکیجی

کوبا گودینگ بازیگر فیلم هوانورد تاسکیجی

الن رولز از بازیگران فیلم هوانورد تاسکیجی

اما پنتاگون از فیلمهایی که درباره نژادپرستی در بین نیروهای نظامی باشد خوشش نمی آید. آنها سای راث[4] تهیه کننده فیلم «حمله هوایی[5]»، و شرکت برادران وارنر تهیه کننده «فریاد نبرد[6]» را مجبور کرده بودند موضوع نژادپرستی را از فیلمهای خود حذف کنند. بنابراین سعی داشتند کارارو را نیز وادار کنند این مسئله را از هوانورد تاسکیجی حذف کرده و یا حداقل شدت آن را کاهش دهد؛ و تا حد زیادی هم موفق شدند.

فیلم حمله هوایی که تهیه کنندگان آن مجبور شدند صحنه های حاوی نژاد پرستی آن را حذف کنند

اسناد پنتاگون نشان می دهد فیلمسازها چندین مرتبه فیلمنامه را با مسئولین ارتش بررسی و درباره مسائلی که می توانستند یا نمی توانستند در فیلم نشان دهند بحث کردند؛ که در یک نسخه فیلمنامه این صحنه ها مطابق میل ارتش تغییر داده شد، و در نسخه دیگر دوباره به «نفرت سیاه-سفید» برگشت؛ و سپس دوباره بازنویسی شد تا سرانجام ارتش با آن موافقت کرد.

کارارو در اکتبر 1994 فیلمنامه را به پنتاگون داد. طبق یکی از گزارشهای پس از تولید ارتش «مشکلات زیادی در فیلمنامه، در ارتباط با با اشتباهات تاریخی و همچنین شخصیت پردازی ها یافت شد.»

19 دسامبر نسخه بازنویسی شده ای به فیل استراب رئیس دفتر فیلمسازی پنتاگون داده شد و سه روز بعد ارتش کارارو را از مشکلات آن آگاه کرد.

یکی از دغدغه های اصلی ارتش شخصیت ژنرالی بود که مسئولیت پایگاه آموزش خلبانهای سیاه پوست را بر عهده داشت. در فیلمنامه اصلی ژنرال نژادپرست است در حالیکه یک سناتور آمریکایی به عنوان حامی اصلی خلبانهای سیاه پوست به تصویر کشیده شده بود.

اما ارتش نمی خواست ژنرال به عنوان شخصیت منفی ارائه شود. بنابراین وقتی به کارارو گفته شد این مسئله مانعی بر سر راه دریافت همکاری ارتش به شمار می رود، وی در تاریخ 22 دسامبر 1994 نامه ای به فیل استراب در پنتاگون نوشت که «ما تصمیم داریم شخصیت پردازی ژنرال استیونسن و سناتور پاول را عوض کرده و سناتور ا منشأ تعصب و تبعیض معرفی کنیم. ژنرال استیونسن به صورت فردی که به تلاشهای هوانوردان تاسکیجی وفادار است به تصویر کشیده خواهد شد.»

فیلم هوانورد تاسکیجی

یک هفته بعد پنتاگون نسخه جدیدی از فیلمنامه دریافت کرد که در آن شخصیت پردازی ژنرال و سناتور برعکس شده بود؛ اکنون ژنرال شخصیت مثبت و سناتور یک نژادپرست بود. ارتش در یادداشتی به تاریخ 4 ژانویه 1995 نوشت «این نسخه بنظر نمی رسد مشکلی که باعث توقف ساخت آن شود داشته باشد».

9 روز بعد در 13 ژانویه 1995 استراب بر اساس فیلمنامه نسخه 30 دسامبر اجازه همکاری نظامی با فیلم را صادر کرد، اما سه روز بعد فیلمنامه جدیدی آماده شد.

طبق گزارش ارتش «بنظر می رسد لحن فیلمنامه جدید سفید در برابر سیاه باشد. ما در تاریخ 25 ژانویه با کارارو ملاقات کردیم تا نگرانی ارتش را به اطلاع وی برسانیم.»

نگرانی جدید ارتش صحنه ای درباره یک بازی بیسبال بود که به فیلمنامه اضافه شد. در این صحنه کار دو تیم ـ سیاه پوستان و سفید پوستان ـ به دعوا می کشد. ارتش گفت این صحنه باید حذف شود.

بنابراین روز 27 ژانویه مسئولان وزارت دفاع با نمایندگان شرکت فیلمسازی دیدار کردند و طبق گزارش ارتش «کمپانی پذیرفت صحنه دعوا در بازی بیسبال را بازنویسی کند، که در تولید نهایی حذف شد، و از شدت تقابل سیاه پوستها با سفیدپوستان نیز کاسته شد».

در گزارش ارتش آمده است که سه روز پس از ملاقات دوباره «فیلمنامه جدیدی آماده شد که دوباره لحن نفرت سفیدپوستان از سیاه پوست ها داشت» و سرگرد توماس مک کالم مشاور فنی ارتش در این فیلم «نامه ای برای بیل کارارو نوشته بود مبنی بر این که وزارت دفاع نمی خواهد با چنین فیلمی ارتباط داشته باشد.»

بیل کارارو تهیه کننده فیلم هوانورد تاسکیجی

چند روز بعد نسخه دیگری از فیلمنامه آماده و به سرگرد مک کالم داده شد. طبق گزارش ارتش «این نسخه به تصویرسازی های نسخه تأیید شده 30 دسامبر بازگشته بود و هیچ مشکلی در زمینه همکاری وزارت دفاع با آن وجود نداشت.»

در نهایت و پس از بازنویسی های متعدد برای جلب رضایت وزارت دفاع، وزارت همکاری با فیلم را تأیید کرد و در 14 فوریه 1995 تصویربرداری اولیه در فورت چافی آغاز گردید. دو هفته بعدش کارارو و تیمش سربازی را که درون کامیونت چپ کرده گیر کرده بود نجات دادند.

تولید فیلم در 23 مارس به پایان رسید و روز 10 ژوئن فیلم طی جلسه ای خصوصی برای توگو وست فرمانده ارتش (نیروی زمینی)، و سرگرد ژنرال چارلز مک کلین رئیس روابط عمومی ارتش (نیروی زمینی) پخش شد، و طبق گزارش ارتش «هر دو بسیار از فیلم راضی بودند.»

تردیدی وجود نداد که اگرارتش تغییراتی در فیلمنامه اعمال نکرده بود به این صورت از نتیجه نهایی رضایت نمی داشت.

رابرت مارکوویتز کارگردان فیلم می گوید بدون مشارکت ارتش فیلم تاریک تر و به واقعیت نزدیک تر می بود.


ادامه دارد.....



[1] . Port Chaffee

[2] . The Tuskegee Airman: تاسکیجی یکی از شهرهای ایالت آلاباما و نام موسسه ای آموزشی برای سیاه پوستان است که توسط بروک واشنگتن در سال 1881 تأسیس شد.

[3] . Medevac

[4] . Cy Roth

[5] . Air Strike

[6] . Battle Cry


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس